Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bacchic
U
وابسته به باکوس خدای میگساری و پرستش او مستانه و پرهیاهو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bacchic ornament
U
[وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
dionysus
U
>دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
latri
U
پرستش خدای برحق
bacchanal
U
وابسته به باکوس
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
satyric
U
وابسته به نیم خدای جنگلی دیو صفت
oceanus
U
خدای دریا خدای اقیانوس
bacchvs
U
باکوس
ebrious
U
مستانه
tisy
U
مستانه
bacchanalian song
U
سرود مستانه
rampageous
U
پرهیاهو
loudmouthed
U
پرهیاهو
obstreperous
U
پرهیاهو
to make a virginia fence
U
مستانه راه رفتن
racquets
U
مهمانی پرهیاهو
racquet
U
مهمانی پرهیاهو
racket
U
مهمانی پرهیاهو
nitrogen narcosis
U
حالت مستانه غواص در عمق بیش از 031 متر
drinking bout
U
میگساری
bender
U
میگساری
binge
U
میگساری
carousal
U
میگساری
orgiastic
U
میگساری
potatory
U
میگساری
bacchant
U
میگساری
benders
U
میگساری
binges
U
میگساری
carouse
U
میگساری کردن
wassail
U
میگساری کردن
tipples
U
میگساری کردن
tipple
U
میگساری کردن
tippling
U
میگساری کردن
tippled
U
میگساری کردن
caroused
U
میگساری کردن
rouses
U
میگساری بیداری
roused
U
میگساری بیداری
rouse
U
میگساری بیداری
carouses
U
میگساری کردن
carousing
U
میگساری کردن
orgy
U
میگساری عیاشی
in one's cups
U
درحال میگساری و مستی
insobriety
U
زیاده روی در میگساری
orgy
U
مجالس عیاشی و میگساری بافتخارخدایان
worshipping
U
پرستش
worships
U
پرستش
adulation
U
پرستش
idolization
U
پرستش
worshiping
U
پرستش
adoration
U
پرستش
divine service
U
پرستش
adore
U
پرستش
adored
U
پرستش
adores
U
پرستش
adoring
U
پرستش
cults
U
پرستش
cult
U
پرستش
worshiped
U
پرستش
worship
U
پرستش
asclepius
U
خدای طب
self worship
U
پرستش خویشتن
praises
U
تحسین پرستش
ritual
U
ایین پرستش
praising
U
تحسین پرستش
praised
U
تحسین پرستش
meeting house
U
پرستش گاه
praise
U
تحسین پرستش
adorable
U
قابل پرستش
martyrolatry
U
پرستش شهدا
sorb
U
عبادت پرستش
phallicism
U
پرستش کیر
devotion
U
دعا پرستش
hierolatry
U
پرستش اولیاء
worshipful
U
قابل پرستش
zoolatry
U
پرستش حیوانات
ares
U
خدای جنگ
the a of days
U
خدای ازلی
poseidon
U
خدای دریا
the almighty god
U
خدای قادرمطلق
the infinite god
U
خدای سرمد
the invisible
U
خدای نادیده
odin
U
خدای خدایان
the supreme
U
خدای تعالی
neptune
U
خدای دریاها
titan
U
خدای خورشید
aeolian
U
خدای بادها
god the father
U
خدای پدر
lar n
U
خدای خانگی
godling
U
خدای کوچک
the supreme
U
خدای بزرگ
my goodness (my God)
<idiom>
U
اوه خدای من
the supreme being
U
خدای تعالی
thank god
U
سپاس خدای را
parcae
U
سه خدای سرنوشت
titans
U
خدای خورشید
the ever lasting
U
خدای سرمد
worships
U
عبادت پرستش کردن
polytheism
U
پرستش خدایان متعدد
bibliolatry
U
پرستش کتاب مقدس
elemental worship
U
پرستش قوای طبیعی
phallism
U
پرستش الت مردی
the worship of god
U
پرستش یا عبادت خدا
adorableness
U
قابلیت پرستش ستودنی .
worshipping
U
عبادت پرستش کردن
worshiping
U
عبادت پرستش کردن
worshiped
U
عبادت پرستش کردن
worship
U
عبادت پرستش کردن
adorability
U
قابلیت پرستش ستودنی
hours of worship
ساعات پرستش یا نماز
bethel
U
محل پرستش خدا
object of worship
U
موضوع پرستش یاستایش
hymen
U
خدای عروسی ونکاح
idol
U
خدای دروغی مجسمه
satrun
U
خدای بذر کاری
He is a pastmaster at it .
U
خدای اینکار است
pluto
U
خدای عالم اسفل
monotheism
U
اعتقاد به خدای واحد
hymens
U
خدای عروسی ونکاح
jahweh
U
یهو خدای یهود
the ever lasting fod
U
خدای ازلی و ابدی
mars
U
بهرام خدای جنگ
philanthropically
U
ازروی نوع پرستش یا بشردوستی
mariolatry
U
پرستش مریم مادر عیسی
idolizing
U
بحد پرستش دوست داشتن
idolised
U
بحد پرستش دوست داشتن
hagiolatry
U
پرستش مقدسین وروحانیون ملاپرستی
idolize
U
بحد پرستش دوست داشتن
idolizes
U
بحد پرستش دوست داشتن
idolized
U
بحد پرستش دوست داشتن
monolatry
U
پرستش یک خدا از میان چندخدا
idolising
U
بحد پرستش دوست داشتن
idolises
U
بحد پرستش دوست داشتن
to idulge oneself in drinking
U
بنوشابه خوری افتادن خودرا بباده نوشی سپردن تسلیم خوی میگساری شدن
trinity
U
معتقدبوجود سه اقنوم در خدای واحد
saturnalia
U
جشن خدای زحل عیاشی
ra
U
خدای افتاب مصریان قدیم
sun disk
U
صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
Jehovah
U
یهو خدای بنی اسرائیل
jhvh
U
یهوه خدای قوم یهود
valhalla
U
سالن پذیرایی خدای اودین
minerva
U
صنایع یدی خدای پزشکی
hephaestus
U
خدای اتش وفلز کاریhipster
hermes
U
خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
the a of days
U
خدای سرمدی قدیم الایام
woden
U
"ادین " خدای روز چهارشنبه
uranus
U
خدای اسمان فرزندزمین و پدرتیتان ها
apollo
U
خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
incarnationist
U
کسی که مسیح را خدای مجسم می داند
parthenon
U
پارتنون معبد خدای اتنا در اتن
proteus
U
خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
priapus
U
خدای قدرت تناسلی جنس مذکر
pans
U
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pan-
U
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pan
U
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
theriaanthropism
U
پرستش موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانورباشند
vesta
U
الهه رومی خدای اجاق وخانه داری
Cupid
U
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
kalki
U
نام دهمین واخرین مظهرvishnu خدای بزرگ هندوها
cupids
U
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
Trinity
U
سه گانگی
[معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد]
[تثلیث]
prostyle
U
ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
bouse
U
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
apolline
U
[نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
siva
U
خدای والامقام هندو که ازخدایان سه گانه یا تثلیث دین هندو بشمار میرود
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associate
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
hanger on
U
وابسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com