Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
histologic
U
وابسته به بافت شناسی
histological
U
وابسته به بافت شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
histology
U
بافت شناسی
philological
U
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
histology
U
علم بافت شناسی
histologist
U
متخصص بافت شناسی
bacteriologic
U
مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
mixd weave
U
بافت ترکیبی
[هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
neurologic
U
وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
laryngological
U
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hydrologic
U
وابسته به اب شناسی
botanical
U
وابسته به گیاه شناسی
linguistically
U
وابسته به زبان شناسی
linguistic
U
وابسته به زبان شناسی
toxicologic
U
وابسته به زهر شناسی
ichthyological
U
وابسته به ماهی شناسی
toxicol gical
U
وابسته به زهر شناسی
ontological
U
وابسته به هستی شناسی
paleontological
U
وابسته به دیرین شناسی
sociological
U
وابسته به جامعه شناسی
geological
U
وابسته به زمین شناسی
ornithological
U
وابسته به پرنده شناسی
orographic
U
وابسته به کوه شناسی
volcanologic
U
وابسته به اتشفشان شناسی
immunologic
U
وابسته به ایمنی شناسی
orological
U
وابسته بکوه شناسی
therapeutic
U
وابسته به درمان شناسی
ornithologic
U
وابسته به پرنده شناسی
osteologic
U
وابسته به استخوان شناسی
geologic
U
وابسته به زمین شناسی
ontogenetic
U
وابسته به رشد شناسی
archeological
U
وابسته به باستان شناسی
odontological
U
وابسته بدندان شناسی
numismatic
U
وابسته به سکه شناسی
kinematical
U
وابسته به جنبش شناسی
petrologic
U
وابسته به سنگ شناسی
herpetological
U
وابسته بخزنده شناسی
conchological
U
وابسته بصدف شناسی
hypnological
U
وابسته به خواب شناسی
sociologic
U
وابسته به انسگان شناسی
archaeological
U
وابسته به باستان شناسی
craniological
U
وابسته به جمجمه شناسی
teleologic
U
وابسته به پایان شناسی
oncologic
U
وابسته به غده شناسی
lithologic
U
وابسته به سنگ شناسی
phenomenological
U
وابسته به پدیده شناسی
pathologic
U
وابسته به اسیب شناسی
zoological
U
وابسته به جانور شناسی حیوان
synecologic
U
وابسته به بوم شناسی گروهی
phytopathologic
U
وابسته به اسیب شناسی گیاهان
bionic
U
وابسته به زیست سازه شناسی
sociologic
U
وابسته بجامعه شناسی انسگانی
physiognomic
U
وابسته به قیافه شناسی سیما شناس
permian
U
وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان
hymnologic
U
وابسته به سرود شناسی یاسرود سازی
biologic
U
وابسته بعلم حیات یا زندگی شناسی
physiognomonic
U
تشخیس دهنده وابسته به قیافه شناسی
zoographic
U
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
zoographical
U
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
astrologic
U
وابسته به نجوم بینی یا طالع شناسی
philogical
U
وابسته به علم زبان یا لغت شناسی
anthropological
U
وابسته بانسان شناسی مربوط بطبیعت انسانی
phonological
U
وابسته به صوت شناسی یادگرگونی صدا در زبان
plain weave
U
بافت ساده زیر و رو
[معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
archeologic
U
وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
Soumak
U
بافت سوماک
[سوماخ]
[این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
mesozoic
U
وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم "
board weave
U
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
neozoic
U
وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است
compound weave
U
بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
paleozoic
U
وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
greige carpet
U
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
holocene
U
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
Sarouk
U
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab
U
سراب
[حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
ophthalmological
U
وابسته به چشم شناسی یاناخوشیهای چشم
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
entomology
U
حشره شناسی
[حشره شناسی]
[جانور شناسی]
[رشته دانشگاهی]
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
psychbiology
U
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics
U
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
lateral meniscus
U
منیسک خارجی
[کالبد شناسی]
[زیست شناسی]
philology
U
زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
immunogenetics
U
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
zoo ecology
U
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology
U
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
typology
U
گونه شناسی نوع شناسی
kinematics
U
حرکت شناسی جنبش شناسی
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
ornithology
U
پرنده شناسی
[جانور شناسی]
[پرنده شناسی]
gold tisane
U
زر بافت
texture
U
بافت
knit goods
U
کش بافت
grain
U
بافت
of a loose textture
U
شل بافت
context
U
بافت
of a loose texture
U
شل بافت
contexture
U
بافت
contexts
U
بافت
tissue
U
بافت
fiber
U
بافت
tissues
U
بافت
neurine
U
بافت پی
knitted
U
بافت
loose texture
U
بافت شل
textures
U
بافت
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
pathologically
U
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
knit goods
U
کالای کش بافت
sennet
U
بافت حصیری
woofs
U
دست بافت
woof
U
دست بافت
texture
U
بافت تاروپود
stroma
U
بافت نمدی
selvage
U
گرد بافت
webs
U
بافت یا نسج
web
U
بافت یا نسج
sclerenchyma
U
بافت زنبوری
plain weave
U
بافت ساده
phloem
U
بافت لیفی
soil texture
U
بافت خاک
selvedge
U
گرد بافت
in vivo
U
بافت زنده
textures
U
بافت تاروپود
basket weave
U
بافت حصیری
interlocking
U
بافت با قلاب
necrosis
U
بافت مردگی
knotless
U
بافت تقلبی
knotless
U
بافت شل و آزاد
plain weave
U
بافت حصیری
collenchyma
U
بافت کلانشیم
fibre
U
بافت لیف
fibres
U
بافت لیف
gross
U
درشت بافت
grossed
U
درشت بافت
grosses
U
درشت بافت
vascular tissue
U
بافت اوندی
vascular tissue
U
بافت هادی
homespun
U
بافت خانگی
nerve tissue
U
بافت عصبی
chain stitch
بافت زنجیری
close-knit
U
ریز بافت
xylem
U
بافت چوبی
fiber
U
بافت لیف
fibrosis
U
تصلب بافت ها
direction
U
سمت بافت
adipose tissue
U
بافت چربی
finespun
U
ریز بافت
welknit
U
خوش بافت
flat weave
U
تخت بافت
grossest
U
درشت بافت
grossing
U
درشت بافت
cellular tissue
U
بافت زنبوری
cellular
U
بافت سلولی
weaves
U
ساختن بافت
weave
U
ساختن بافت
hand knife
U
خوش بافت
hand knitted
U
دست بافت
histogen
U
بافت ساز
histogenesis
U
بافت سازی
histoloysis
U
بافت خواری
biopsy
U
بافت برداری
basket-weave
U
بافت حصیری
weaving draft
U
نقشه بافت
slip
U
خطا در بافت
slit weave
U
بافت چاکدار
style
U
سبک بافت
grosser
U
درشت بافت
texture of soil
U
بافت خاک
texture
U
ترکیب بافت
stroma
U
بافت بنیادی
sclerosis
U
تصلب بافت
typical
<adj.>
U
بافت عادی
typical
<adj.>
U
بافت معمولی
balanced plain weave
U
بافت ساده یک رو یک زیر
sequestrum
U
قسمت بافت مرده
reticulum
U
بافت همبند و مشبک
anterior commissure
U
بافت رابط قدامی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com