English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ventilatory U وابسته به بادگیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
windward U بادگیر
air pockets U بادگیر
louvre U بادگیر
abat-son U بادگیر
blowier U بادگیر
wind deflector U بادگیر
wind catcher U بادگیر
ventilator U بادگیر
ventilators U بادگیر
louvers U بادگیر
louver U بادگیر
funneling U بادگیر
air hole U بادگیر
air pocket U بادگیر
anoraks U بادگیر
anorak U بادگیر
funnel U بادگیر
funneled U بادگیر
funnelling U بادگیر
windcheater U بادگیر
funnels U بادگیر
air trap U بادگیر
windward U بادخور بادگیر
weather side U سمت بادگیر
sail area U قسمت بادگیر کشتی
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
syncop U وابسته به غش
congenerous U وابسته
appurtenant U وابسته
pertianing U وابسته
cephalic U وابسته به سر
affiliating U وابسته
subordinate U وابسته
subordinated U وابسته
subordinates U وابسته
commissarial U وابسته به
subordinating U وابسته
dependants U وابسته
riverrine U وابسته به
hanger on U وابسته
comprador U وابسته
cantabrigian U وابسته به
elfin U وابسته به جن
dependant U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
attendants U وابسته
pertaining U وابسته
adjectives U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
pyretic U وابسته به تب
israelitish U وابسته به
carpal U وابسته به مچ
attache U وابسته
aquatic U وابسته به اب
levitical U وابسته به
attendant U وابسته
belonging U وابسته ها
relative U وابسته
thereof U وابسته به ان
febile U وابسته به تب
federating U وابسته
federates U وابسته
messianic U وابسته به
sexual organs U وابسته به
of kin U وابسته
germane U وابسته
tuitionary U وابسته به
akin U وابسته
diphtheric U وابسته به
dependent U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
elysian U وابسته به
attributable U وابسته به
affiliated U وابسته
affiliate U وابسته
related U وابسته
contingents U وابسته
contingent U وابسته
monitorial U وابسته به
wedded U وابسته
adjective U وابسته
correspondents U وابسته
correspondent U وابسته
interdependent U وابسته
federated U وابسته
relevant U وابسته
affiliates U وابسته
attached U وابسته
pertinent U وابسته
federate U وابسته
device dependent U وابسته به دستگاه
diametral U وابسته بقطر
cloistral U وابسته به صومعه
specie U وابسته بسکه
diaconal U وابسته بشماس
clitoric U وابسته به چوچوله
syncretic U وابسته به همتایی
symphyseal U وابسته به همرویش
dipteran U وابسته به دوبالان
diphtheritic U وابسته به خناق
clerkly U وابسته به کشیش
dioecious U وابسته به مگ س گیران
sympathetics U پی یا عصب که وابسته به
clitoral U وابسته به چوچوله
dominical U وابسته بخداوند
swinish U وابسته به خوک
supererogatory U وابسته به بس پردازی
deathy U وابسته بمردن
darky U وابسته به نژادسیاه
cycloidal U وابسته به دایره
cuttural attache U وابسته فرهنگی
cuticular U وابسته به پوست
cufic U وابسته به کوفه
stimulus bound U محرک- وابسته
stomatal U وابسته به دهان
stomatic U وابسته بدهان
corneal U وابسته به قرنیه
subordinate class U طبقه وابسته
compunctious U وابسته به پشیمانی
communistic U وابسته بکمونیسم
dermatic U وابسته به زیرپوست
soudanese U وابسته به soudan
dependent variable U متغیر وابسته
sudanese U وابسته به سودان
congestive U وابسته به تراکم
commercial attache U وابسته بازرگانی
commercial attache U وابسته تجارتی
commercial attache U وابسته تجاری
dependant variable U متغیر وابسته
deltaic U وابسته به دلتا
subunits U یکانهای وابسته
adipic U وابسته به چربی
connubial U وابسته به زناشویی
marines U وابسته به دریانوردی
marine U وابسته به دریانوردی
maritime U وابسته بدریانوردی
naval U وابسته به کشتی
trophic U وابسته بتغذیه
troy U وابسته به تروا
tubuliferous U وابسته به استکانیان
missions U وابسته به ماموریت
materialistic U وابسته به مادیات
paralytic U وابسته به فلج
acoustical U وابسته به شنوایی
degenerative U وابسته به انحطاط
pancreatic U وابسته به لوزالمعده
emotive U وابسته به احساسات
trachean U وابسته به نای
landed U وابسته بزمین
generic U وابسته به تیره
trigonometric U وابسته به مثلثات
paralytics U وابسته به فلج
mission U وابسته به ماموریت
pessimistic U وابسته به بدبینی
structurally U وابسته به ساختمان
structural U وابسته به بنا
structural U وابسته به ساختمان
humans U وابسته بانسان
ethnicity U وابسته به نژادشناسی
ethnic U وابسته به نژادشناسی
seminal U وابسته به منی
municipal U وابسته بشهرداری
undersurface U وابسته بزیرسطح
structurally U وابسته به بنا
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com