Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sexual
U
وابسته به الت تناسلی و جماع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
infibulation
U
چفت کردن الت تناسلی برای جلوگیری از جماع
genitourinary
U
وابسته به دستگاه اداری تناسلی
urogenital
U
وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی
genitalia
U
اندامهای تناسلی الات تناسلی
coition
U
جماع
sexual intercourse
U
جماع
coitus
U
جماع
copulation
U
جماع
cohabitation
U
جماع
sexual relations
U
جماع
carnal knowledge
U
جماع
dight
U
جماع کردن
buggery with animals
U
جماع با حیوانات
coitus interruptus
U
جماع منقطع
anal intercourse
U
جماع مقعدی
randy
[British E]
<adj.>
U
آزمند جماع
bestiality
U
جماع با حیوانات
bestiality
U
جماع با حیوان
sodomy
U
جماع باحیوانات
onanism
U
جماع منقطع
partisans of consensus
U
اهل جماع
zooerasty
U
جماع با حیوان
copulate
U
جماع کردن
copulates
U
جماع کردن
copulated
U
جماع کردن
coitus reservatus
U
جماع مطول
sodomyh
U
جماع غیرطبیعی
copulating
U
جماع کردن
coitophobia
U
جماع هراسی
horny
<adj.>
U
آزمند جماع
sexual intercourse
U
جفت گیری جماع
sexual intercourse
U
وطی جماع کردن
sexual organs
U
تناسلی
genital
U
تناسلی
sexual
U
تناسلی
copulatory
U
تناسلی
reproductive
U
تناسلی
genitalia
U
اندامهای تناسلی
urinogenital
U
ادراری- تناسلی
urogenital
U
ادراری- تناسلی
genital phase
U
مرحله تناسلی
genital organs
U
الات تناسلی
genital organ
U
الت تناسلی
genito urinary
U
تناسلی بولی
pregenital
U
پیش تناسلی
gonopore
U
سوراخ تناسلی
genitals
U
اندامهای تناسلی
genital character
U
منش تناسلی
generative glands
U
غدههای تناسلی
genital zone
U
ناحیه تناسلی
genito urinary
U
تناسلی وبولی
privates
U
اعضاء تناسلی
private
U
اعضاء تناسلی
genital eroticism
U
شهوت تناسلی
sexual organ of either sex
U
الت تناسلی زن یا مرد
willy
U
آلت تناسلی بچه
genie
U
مربوط به اندامهای تناسلی
genie
U
تولید کننده تناسلی
genitourinary
U
جهاز تناسلی وادراری
penis
U
الت تناسلی مرد
body cell
U
یاخته غیر تناسلی
penises
U
الت تناسلی مرد
genies
U
تولید کننده تناسلی
antheridium
U
عضو تناسلی نر در نهانزادان
genitalic
U
مربوط به الت تناسلی
genies
U
مربوط به اندامهای تناسلی
willie
U
آلت تناسلی بچه
peter
[American English]
U
آلت تناسلی بچه
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
gashing
U
الت تناسلی زن مقاربت جنسی
gash
U
الت تناسلی زن مقاربت جنسی
phalli
U
الت تناسلی مرد کیر
gashes
U
الت تناسلی زن مقاربت جنسی
adnate
U
مربوط باعضاء تناسلی توام
phallus
U
الت تناسلی مرد کیر
phalluses
U
الت تناسلی مرد کیر
gashed
U
الت تناسلی زن مقاربت جنسی
priapus
U
خدای قدرت تناسلی جنس مذکر
anaphrodisia
U
داروهای فلج کنندهء اعضاء تناسلی
fellatio
U
تحریک الت تناسلی مرد بوسیله زبان
apomixis
U
تکثیر بوسیلهء بافتهای تناسلی ولی بدون لقاح
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
poeeping tom
U
ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
meddles
U
پراکنده کردن جماع کردن
meddled
U
پراکنده کردن جماع کردن
meddle
U
پراکنده کردن جماع کردن
jape
U
گمراه کردن جماع کردن
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associated
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
contingents
U
وابسته
contingent
U
وابسته
federated
U
وابسته
elfin
U
وابسته به جن
federate
U
وابسته
diphtheric
U
وابسته به
appurtenant
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
plantar
U
وابسته به کف پا
federates
U
وابسته
federating
U
وابسته
related
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
elysian
U
وابسته به
pertianing
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
akin
U
وابسته
dependent
U
وابسته
israelitish
U
وابسته به
belonging
U
وابسته ها
of kin
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
interdependent
U
وابسته
adjective
U
وابسته
wedded
U
وابسته
attache
U
وابسته
tuitionary
U
وابسته به
relevant
U
وابسته
pertaining
U
وابسته
messianic
U
وابسته به
aquatic
U
وابسته به اب
germane
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
relative
U
وابسته
sexual organs
U
وابسته به
attached
U
وابسته
riverrine
U
وابسته به
congenerous
U
وابسته
cantabrigian
U
وابسته به
pyretic
U
وابسته به تب
pyrexial
U
وابسته به تب
pyrexic
U
وابسته به تب
comprador
U
وابسته
commissarial
U
وابسته به
carpal
U
وابسته به مچ
hanger on
U
وابسته
pertinent
U
وابسته
dependants
U
وابسته
cephalic
U
وابسته به سر
dependant
U
وابسته
thereof
U
وابسته به ان
syncop
U
وابسته به غش
subordinating
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
attributable
U
وابسته به
attendants
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
attendant
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
homeric
U
وابسته به هومر
inflexional
U
وابسته به صرف
infusorial
U
وابسته به نمرویان
inhibitive
U
وابسته به جلوگیری
hunnish
U
وابسته به هونها
interoceptive
U
وابسته به احشاء
hypochondriacal
U
وابسته به تهیگاه
internuptial
U
وابسته به عروسی
interferential
U
وابسته به دخالت
intercollegiate
U
وابسته بکالج ها
hippocratic
U
وابسته به طب بقراط
inner directed
U
درون وابسته
humnanist
U
وابسته به بشردوستی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com