English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
phlogistic U وابسته به اصل اتش مربوط به اماس وتب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
arthritic U مربوط به ورم و اماس مفصل
iritic U وابسته به اماس عنبیه
myomatous U وابسته به اماس ماهیچه
phlebitic U وابسته به اماس دیواره ورید
parotitic U وابسته به اماس غده بناگوشی
gubernatorial U مربوط به حکمران وابسته به فرماندار
antineuritic U برضد اماس عصب مخاف اماس عصبی
appendicitis U اماس ضمیمه روده اماس اپاندیس
bathymetric U مربوط باندازه گیری عمق وابسته به ژرفاسنجی
elocutionary U وابسته بشیوه سخنوری مربوط بحسن تقریر
anthropological U وابسته بانسان شناسی مربوط بطبیعت انسانی
peroneal U وابسته به نازک نی مربوط بقسمت خارجی ساق پا
ethnological U وابسته به نژادشناسی مربوط بعلم طوایف بشر
hygeian U وابسته به دارگونهء تندرستی مربوط به رب النوع صحت بهداشت
genetic U وابسته به پیدایش یا اصل هر چیز مربوط به تولید و وراثت
archeologic U وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
occasional U وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
macrurous U مربوط به دسته دم درازان از سخت پوستان وابسته به خرچنگهای دریایی
pugilistic U وابسته به مشت بازی مربوط به مشت زنی
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
poking U اماس
pokes U اماس
swellings U اماس
edema U اماس
vulvitis U اماس کس
single pneumonia U اماس یک شش
encephalitis U اماس مخ
swelling U اماس
pulmonitis U اماس شش
neuritis U پی اماس
poked U اماس
poke U اماس
myelitis U اماس
dilation U اماس
tumescence U اماس
tuberosity U اماس
turgidity U اماس
inturgescence U اماس
tumefaction U اماس
phrenitis U اماس مخ
tumidity U اماس
lymphdenomia U اماس
double pneumonia U اماس هر دو شش
lymphangitis U اماس
phlegmasia U اماس
intumescence U اماس
inflammation U اماس
frost hoil U اماس
orchitis U اماس خایه
swollen U اماس کرده
hysteritis U اماس زهدان
enchondroma U اماس غضروفی
ophthalmitis U اماس چشم
carcinoma U اماس سرطانی
salpingitis U اماس شیپور
cystitis U اماس مثانه
bronchitis U اماس نایژه
splenitis U اماس اسپرز
turgescent U اماس کننده
ileitis U اماس ایلئون
dermatitis U اماس پوست
turgescence U اماس بادکردگی
tonsillitis U اماس لوزه
tumid U اماس کرده
osteitis U اماس استخوان
glandular swelling U اماس غدد
enteritis U اماس روده
colpitis U اماس مهبل
crystallitis U اماس جلیدیه
gnathitis U اماس گونه
podarthritis U اماس بندهای پا
cutitis U اماس زیرپوست
dactylitis U اماس انگشت
tracheitis U اماس نای
conjunctivitis U اماس ملتحمه
otitis U اماس گوش
hepatitis U اماس کبدی
phlogosis U اماس برونی
hydrocile U اماس خایه
tumefactive U اماس دار
dermatosis U اماس پوست
turgid U اماس دار
arthritis U اماس مفصل
keratitis U اماس قرنیه
blepharitis U اماس پلک
garget U اماس پستان
brainfever U اماس مغز
palpebritis U اماس پلک
fibroma U اماس لیفی
intumescent U اماس کننده
retinitis U اماس شبکیه
intumescent U اماس کرده
nasitis U اماس بینی
quinsy U اماس چرکدارلوزتین
metritis U اماس زهدان
iritis U اماس عنبیه
inoma U اماس لیفی
huff U اماس کردن
scleritis U اماس صلبیه
myositis U اماس ماهیچه
intumesce U اماس کردن
antiphlogistic U اماس نشان
ague cake U اماس اسپرزازنوبه
gastritis U اماس معده
faucitis U اماس گلو
odontitis U اماس دندان
swelled U اماس کردن
bunchout U اماس کردن
pyelitis U اماس لگن چه
colitis U اماس قولون
arteritis U اماس شریان
lentitis U اماس جلیدیه
swell U اماس کردن
nephritis U اماس گرده
fretty U اماس کرده
swells U اماس کردن
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
hyalitis U اماس رطوبت شیشهای
housemaid's knee U اماس کاسه زانو
diaphragmatitis U اماس حجاب حاجز
laminitis U اماس لایههای حساس
antiphlogistic U داروی اماس نشان
mesenteritis U اماس روده بند
arthritic U مبتلا به اماس مفصل
diaphragmitis U اماس حجاب حاجز
vaginitis U اماس یا ورم مهبل
phlegmasia alba dolens U اماس سیاهرگهای نفاسی
fibro chondritis U اماس غضروف لیفی
duodenitis U اماس روده اثناعشر
moon blind U دچار اماس نوبتی
gnathitis U اماس ارواره بالا
pericarditis U اماس ابشامه قلب
tumescent U اماس کرده اماسیده
scrotitis U اماس کیسه خایه
iritic U دچار اماس عنبیه
oophoritis U اماس تخم دان
gastro enteritis U اماس معده وروده
enostosis U اماس درونی استخوان
endometritis U اماس درونی زهدان
endocarditis U اماس غشاء درونی دل
bursitis U اماس کیسههای مفصلی
acromastitis U اماس نوک پستان
endo arterities U اماس درونی شریان
ileitis U اماس روده دراز
pleurisy U اماس شامه ریه
mastitis U اماس غدههای پستان
ophthalmia U اماس چشم رمد
his eyes were inflammed U چشمهایش اماس کرد
paranephritis U اماس بافتهای گرداگردگرده
parotiditis U اماس غده بناگوشی
myocarditis U اماس ماهیچه قلب
mastoditis U اماس زائده پستانی
lymphadenitis U اماس غدد لفناوی
sylosis U اماس پلک وسفتی
deliescence U تحلیل ناگهانی اماس
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
tumify U اماس کردن متورم ساختن
mallenders U اماس پشت زانوی اسب
phlebitic U دچار اماس جدار ورید
uteritis U اماس زهدان التهاب رحم
malanders U اماس پشت زانوی اسب
pericarditis U اماس برون شامه قلب
rhachitis U اماس یا ورم مهره پشت
internal ophthalmia U اماس درونی تخم چشم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com