Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
submaxilla
U
وابسته به استخوان فک پایین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
myelogenic
U
وابسته بمغز استخوان
osteologic
U
وابسته به استخوان شناسی
skeletal
U
وابسته به استخوان بندی
sacrosciatic
U
وابسته به استخوان خاجی وچاربند
ilial
U
وابسته به استخوان لگن خاصره
iliac
U
وابسته به استخوان لگن خاصره
nasoethmoidal
U
وابسته به بینی و استخوان غربالی
phalangeal
U
وابسته به استخوان انگشت یاپنجه
osteoplastic
U
وابسته به روش جراحی ترمیمی استخوان
hyprostosis
U
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
green stick
U
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy
U
برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
astragalus
U
استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
zygoma
U
استخوان قوس وجنه استخوان گونه
syynostosis
U
ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
condyle
U
مهره استخوان- برامدگی استخوان
ischium
U
استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
periosteum
U
پوشش استخوان ضریع استخوان
downhaul
U
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
depress
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
occiput
U
استخوان قمحدوه استخوان پس سر
down
U
سوی پایین بطرف پایین
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
osteotome
U
استخوان بر
fleshier
U
بی استخوان
jawbones
U
استخوان فک
fleshy
U
بی استخوان
natchbone
U
استخوان
boning
U
استخوان
ossicle
U
استخوان چه
jawbone
U
استخوان فک
tarsus
U
استخوان مچ پا
boneless
U
بی استخوان
bones
U
استخوان
fleshiest
U
بی استخوان
bone
U
استخوان
boned
U
استخوان
funny bones
U
استخوان ارنج
carcasses
U
استخوان بندی
carcass
U
استخوان بندی
carcases
U
استخوان بندی
skelton
U
استخوان بندی
stirrup bone ;stirrup bone
U
استخوان رکابی
stirrup
U
استخوان رکابی
stirrups
U
استخوان رکابی
stapes
U
استخوان رکابی
kneepan
U
استخوان کشگک
To set a bone.
U
استخوان جا انداختن
pubis
U
استخوان شرمگاه
dislocation
U
دررفتگی استخوان
bony
U
استخوان دار
frontal bone
U
استخوان پیشانی
knucklebone
U
استخوان قوزک
blade
U
استخوان پهن
boney
U
استخوان دار
reckets
U
استخوان نرمی
xyster
U
استخوان تراش
scalping iron
U
استخوان تراش
reckets
U
ملاست استخوان
frameworks
U
استخوان بندی
patella
U
استخوان کشکک
patellae
U
استخوان کشکک
sacrum
U
استخوان خاجی
framework
U
استخوان بندی
reckets
U
نرمی استخوان
funny bone
U
استخوان ارنج
wishbones
U
استخوان جناق
raspatory
U
استخوان تراش
shacklebone
U
استخوان مچ دست
scaular
U
استخوان شانه
dengue
U
تب استخوان شکن
scroll bone
U
استخوان فرفرهای
raspatory
U
استخوان ساب
shacklebone
U
استخوان قاپ
spillikin
U
ریزه استخوان
bone marrow
U
مغز استخوان
anvil
U
استخوان سندانی
incus
U
استخوان سندانی
illium
U
استخوان حرقفی
skeleton
U
استخوان بندی
ilium
U
استخوان حرقفی
skeletons
U
استخوان بندی
innominate bone
U
استخوان بی نام
exostosis
U
برامدگی استخوان
temporal bone
U
استخوان گیجگاه
hyperostosis
U
برامدگی استخوان
tarsometatarsus
U
استخوان مچ پاواستخوان کف پا
talus
U
استخوان قاپ
hyoid bone
U
استخوان لامی
zygomatic
U
استخوان گونه
fish bone
U
استخوان ماهی
the humeral bone
U
استخوان عضد
ungual bone
U
استخوان ناخنی
epiphysis
U
شاخ استخوان
anvils
U
استخوان سندانی
hammers
U
استخوان چکشی
hammered
U
استخوان چکشی
hammer
U
استخوان چکشی
ethmoid
U
استخوان غربالی
ethmoid
U
استخوان پرویزنی
hulking
U
درشت استخوان
caries
U
پوسیدگی استخوان
rickety
U
نرم استخوان
thighbone
U
استخوان ران
thigh bone
U
استخوان ران
bonemeal
U
گرد استخوان
bonemeal
U
استخوان کوبیده
humeri
U
استخوان بازو
humeri
U
استخوان عضله
humerus
U
استخوان بازو
humerus
U
استخوان عضله
humeruses
U
استخوان بازو
humeruses
U
استخوان عضله
shoulder blade
U
استخوان شانه
shoulder blades
U
استخوان شانه
cheekbone
U
استخوان گونه
cheekbones
U
استخوان گونه
ckeek bone
U
استخوان گونه
zygomatic bone
U
استخوان گونه
scapula
U
استخوان کتف
scapulas
U
استخوان کتف
marrows
U
مغز استخوان
kneecap
U
استخوان کشگک
kneecaps
U
استخوان کشگک
bonemeal
U
آرد استخوان
the humeral bone
U
استخوان بازو
humeeerus
U
استخوان عضد
humeeerus
U
استخوان بازو
ossification
U
تشکیل استخوان
huckle bone
U
استخوان لگن
huckle bone
U
استخوان چاربند
skull and crossbones
U
جمجمه و دو استخوان
jawbones
U
استخوان ارواره
jawbone
U
استخوان ارواره
foot bone
U
خرده استخوان پا
fracturing
U
شکستگی استخوان
fractures
U
شکستگی استخوان
fractured
U
شکستگی استخوان
fracture
U
شکستگی استخوان
marrow
U
مغز استخوان
malar bone
U
استخوان گونه
cannon bone
U
استخوان ساق پا
osteography
U
شرح استخوان ها
ostosis
U
استخوان سازی
cartilage
U
نرمه استخوان
barebone
U
استخوان خالی
malleus
U
استخوان چکشی
osteogenesis
U
تشکیل استخوان
merrythought
U
استخوان جناغ
calcaneum
U
استخوان پاشنه
osteogenesis
U
پیدایش استخوان
maxillary bone
U
استخوان ارواره
bone ache
U
استخوان درد
shinbone
U
استخوان قلم پا
metacarpal
U
استخوان کف دست
carcse
U
استخوان بندی
osteologist
U
استخوان شناس
carcass
U
استخوان بندی
carpale
U
استخوان مچ دست
osteology
U
استخوان شناسی
femora
U
استخوان ران
osteoma
U
ورم استخوان
osteomalacia
U
نرمی استخوان
osteoid
U
استخوان وار
femur
U
استخوان ران
baleen
U
استخوان نهنگ
osteomalacia
U
ملاست استخوان
cariosity
U
پوسیدگی استخوان
luxation
U
در رفتگی استخوان
malleolus
U
استخوان غوزک
osteitis
U
اماس استخوان
pith
U
مخ استخوان اهمیت
navicular bone
U
استخوان زورقی
anklebone
U
استخوان قوزک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com