Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
splanchnic
U
وابسته به احشاء احشایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interoceptive
U
وابسته به احشاء
visceral sense
U
حس احشایی
visceral
U
احشایی
hemal
U
احشایی
systemic sense
U
حس احشایی
splanchnic
U
احشایی
viscus
U
احشاء
viscera
U
احشاء
enteroceptor
U
گیرنده احشایی
visceral drive
U
سائق احشایی
interoceptor
U
گیرنده احشایی
inwards
U
امعاء و احشاء
gutting
U
احشاء پر خوری
entrails
U
احشاء و امعاء
guts
U
احشاء پر خوری
gut
U
احشاء پر خوری
exenterate
U
احشاء را دراوردن
visceral nervous system
U
دستگاه عصبی احشایی
giblet
U
احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associates
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
subordinating
U
وابسته
diphtheric
U
وابسته به
subordinates
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
aquatic
U
وابسته به اب
attache
U
وابسته
akin
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
dependent
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
belonging
U
وابسته ها
elysian
U
وابسته به
pertianing
U
وابسته
dependant
U
وابسته
comprador
U
وابسته
commissarial
U
وابسته به
appurtenant
U
وابسته
federate
U
وابسته
thereof
U
وابسته به ان
attendant
U
وابسته
federated
U
وابسته
federates
U
وابسته
attendants
U
وابسته
federating
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
tuitionary
U
وابسته به
cephalic
U
وابسته به سر
congenerous
U
وابسته
carpal
U
وابسته به مچ
adjectives
U
وابسته
dependants
U
وابسته
adjective
U
وابسته
cantabrigian
U
وابسته به
interdependent
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
related
U
وابسته
plantar
U
وابسته به کف پا
pertinent
U
وابسته
of kin
U
وابسته
hanger on
U
وابسته
contingent
U
وابسته
pyrexic
U
وابسته به تب
sexual organs
U
وابسته به
correspondents
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
pyretic
U
وابسته به تب
germane
U
وابسته
relative
U
وابسته
relevant
U
وابسته
elfin
U
وابسته به جن
messianic
U
وابسته به
pyrexial
U
وابسته به تب
pertaining
U
وابسته
contingents
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
israelitish
U
وابسته به
attached
U
وابسته
attributable
U
وابسته به
riverrine
U
وابسته به
wedded
U
وابسته
municipal
U
وابسته بشهرداری
pygmaean
U
وابسته به پیگمی ها
vital
U
وابسته بزندگی
menstrual
U
وابسته به قاعده گی
scientific
U
وابسته بعلم
porcine
U
وابسته بخوک
psychiatric
U
وابسته به روانپزشکی
radio carpal
U
وابسته به زندبالاومچ
radio ulnar
U
وابسته به زندبالاوزندپائین
anginal
U
وابسته به گلودرد
vital
U
وابسته به زندگی
aortic
U
وابسته بشاهرگ
pyrrhic
U
وابسته به " پیروس "
antichristian
U
وابسته به دجال
aortal
U
وابسته بشاهرگ
pubertal
U
وابسته به بلوغ
seminal
U
وابسته به منی
pygmean
U
وابسته به پیگمی ها
photic
U
وابسته به تولیدنور
pythian
U
وابسته به "اپولو"
photic
U
وابسته به نوروروشنایی
analphabetic
U
وابسته به بیسوادی
peruvian
U
وابسته به پرو
astronautical
U
وابسته به فضانوردان
photographic
U
وابسته به عکاسی
rhinal
U
وابسته به بینی
surgical
U
وابسته به جراحی
perlitic
U
وابسته به مروارید
oracular
U
وابسته به وحی
attache
U
وابسته نظامی
matrimonial
U
وابسته به عروسی
jugulars
U
وابسته بوریدوداجی
jugular
U
وابسته بوریدوداجی
emotive
U
وابسته به احساسات
associated company
U
شرکت وابسته
petiolar
U
وابسته به برگدم
army attache
U
وابسته زمینی
pharyngal
U
وابسته به گلوگاه
pharmacologic
U
وابسته بداروشناسی
pharisaic
U
وابسته به فریسی
archimedean
U
وابسته به ارشمیدس
ranine
U
وابسته به وزغ
petrologic
U
وابسته به سنگ
homicidal
U
وابسته به ادمکشی
army attache
U
وابسته نظامی
rectal
U
وابسته به مقعد
nasolabial
U
وابسته به لب و بینی
rectorial
U
وابسته به rector
solar
U
وابسته بخورشید
auditive
U
وابسته به شنوایی
potamic
U
وابسته به رودها
pessimistic
U
وابسته به بدبینی
nasal
U
وابسته به منخرین
generic
U
وابسته به تیره
nasal
U
وابسته به بینی
presbyterial
U
وابسته به کشیش ها
oratorical
U
وابسته به سخنرانی
focal
U
وابسته بکانون
landed
U
وابسته بزمین
planetary
U
وابسته به سیاره
social
U
وابسته بجامعه
subversion
U
وابسته به خرابکاری
pocky
U
وابسته به ابله
mission
U
وابسته به ماموریت
paralytics
U
وابسته به فلج
paralytic
U
وابسته به فلج
predial or prae
U
وابسته به زمین
naval
U
وابسته به کشتی
preemptive
U
وابسته به حق شفعه
preemptive
U
وابسته به پیشدستی
prefectoral
U
وابسته به اداری
maritime
U
وابسته بدریانوردی
marine
U
وابسته به دریانوردی
prefectorial
U
وابسته به اداری
press attache
U
وابسته مطبوعاتی
marines
U
وابسته به دریانوردی
connubial
U
وابسته به زناشویی
materialistic
U
وابسته به مادیات
plumbous
U
وابسته به سرب
missions
U
وابسته به ماموریت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com