Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
starlight
U
وابسته بنور ستاره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
copernician
U
وابسته به کپرنیک ستاره شناس لهستانی
double star
U
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
binary star
U
ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
luminous energy
U
نیروی قابل تبدیل بنور
photosensitize
U
نسبت بنور حساسیت پیداکردن
Lesghi star
U
ستاره لسگی
[این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
dog star
U
ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
planets
U
ستاره سیار ستاره بخت
planet
U
ستاره سیار ستاره بخت
concentrator
U
وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
stelliform
U
ستاره وار ستاره وش
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
stellar
U
پر ستاره
starless
U
بی ستاره
star
U
ستاره
starred
U
ستاره
asterisk
U
ستاره
stars
U
ستاره
aster
U
ستاره
asterisks
U
ستاره
y network
U
شبکه ستاره
d. star
U
ستاره جفتی
day star
U
ستاره بامداد
daystar
U
ستاره بامداد
neutron star
U
ستاره نوترونی
cameleopardalis
U
ستاره زرافه
y connection
U
اتصال ستاره
moring star
U
ستاره بامداد
gaint star
U
ستاره غول
nova
U
فانی ستاره
proto star
U
پیش ستاره
pulsating star
U
ستاره تپنده
astronomer
U
ستاره شناس
supergaint
U
ستاره ابرغول
mars
U
ستاره مریخ
hesperus
U
ستاره شام
hesper
U
ستاره مغرب
Pole Star
U
ستاره قطبی
companion
U
ستاره ندیم
astronomers
U
ستاره شناس
astrologers
U
ستاره شناس
astrologer
U
ستاره شناس
georgium sidus
U
ستاره جرج
y winding
U
اتصال ستاره
Jove
U
ستاره مشتری
astral
U
شبیه ستاره
morning star
U
ستاره صبح
polaris
U
ستاره قطبی
pluto
U
ستاره پلوتو
goats
U
ستاره جدی
goat
U
ستاره جدی
sea pad
U
ستاره دریایی
uranus
U
ستاره اورانوس
planetesimal
U
کوچک ستاره
evening star
U
ستاره شامگاهی
finger fish
U
ستاره دریایی
north star
U
ستاره قطبی
north star
U
ستاره شمالی
polaris
U
ستاره جدی
comet
U
ستاره گیسودار
starfish
U
ستاره دریایی
morning star
U
ستاره بامدادی
fixed star
U
ستاره ثابت
rolling stone
<idiom>
U
ستاره سهیل
vesper
U
ستاره غروب
dwarf star
U
ستاره کوتوله
polestar
U
ستاره قطبی
multiple star
U
ستاره چندگانه
neptune
U
ستاره نپتون
comets
U
ستاره گیسودار
sabaism
U
ستاره پرستی
star spangled
U
مزین به ستاره
star connection
U
اتصال ستاره
star bit
U
بیت ستاره
loadstar
U
ستاره قطبی
astronmer
U
ستاره شناس
starlet
U
ستاره کوچک
starlet
U
ستاره کوره
medusa
U
ستاره دریایی
lodestar
U
ستاره قطبی
lodestar
U
ستاره راهنما
lodestaror load
U
ستاره قطبی
stellar
U
ستاره وار
astronavigation
U
ستاره نوردی
pip
U
ستاره سردوش
star washer
واشر ستاره ای
star finder
U
ستاره یاب
star spangled
U
ستاره نشان
hexagram
U
ستاره شش وجهی
an infinitude of stars
U
تعدادنامحدودی ستاره
star voltage
U
ولتاژ ستاره
pips
U
ستاره سردوش
y voltage
U
ولتاژ ستاره
pipping
U
ستاره سردوش
pipped
U
ستاره سردوش
asteroidal
U
مانند ستاره
loadstar
U
ستاره راهنما
stellate
U
ستاره مانند
farsi be engilisi
U
ارایشگاه ستاره
lucifer
U
ستاره بامدادی
stelliform
U
بشکل ستاره
asteroid
U
شبیه ستاره
asterial
U
ستاره شکل
lunette
U
ستاره صغیر
shooting stars
U
ستاره ثاقب
asteroids
U
شبیه ستاره
asterisk
U
نشان ستاره
sea nettle
U
ستاره دریای
asterism
U
نشان ستاره
starlike
U
ستاره مانند
asterisks
U
نشان ستاره
camelopard
U
ستاره زرافه
stellar
U
شبیه ستاره
shooting star
U
ستاره ثاقب
star globe
U
ستاره یاب کروی
castor
U
ستاره اول دو پیکر
star delta switch
U
کلید ستاره مثلث
pentagram
U
ستاره پنج راس
pentalpha
U
ستاره پنج پره
casters
U
ستاره اول دو پیکر
giant star
U
ستاره بزرگ و درخشان
starred
U
نشان ستاره اختر
lucky star
<idiom>
U
ستاره بخت واقبال
star
U
نشان ستاره اختر
he can read the sky
U
ستاره شناس است
stars
U
نشان ستاره اختر
castors
U
ستاره اول دو پیکر
asterism
U
هر چیزی شبیه ستاره
supergaint
U
ستاره فوق غول
moring star
U
ستاره صبح ناهید
trigon
U
سه حالتی ستاره سه تایی
asterisks
U
با ستاره نشان کردن
trigon
U
اجتماع سه ستاره باهم
campaign star
U
نشان جنگی ستاره
all star
U
تیم تمام ستاره
all-star
U
تیم تمام ستاره
twinkling
U
چشمک زدن ستاره
bronze star medal
U
مدال ستاره برنز
medusoid
U
مانند ستاره دریایی
Dingbat
U
نوشتاری که حاوی ستاره
asterisk
U
با ستاره نشان کردن
caster
U
ستاره اول دو پیکر
regulus
U
ستاره قلب الاسد
asteroids
U
ستاره مانند ستارهای
asteroid
U
ستاره مانند ستارهای
syzygy
U
استقرارسه ستاره در خط مستقیم
blazing star
U
ستاره دنباله دار
stellular
U
شبیه ستاره کوچک
pulsating star
U
ستاره ضربان دار
the north star
U
ستاره قطبی یا شمالی
stellify
U
بشکل ستاره درامدن
receptor
U
ستاره مساعد گیرنده
receptors
U
ستاره مساعد گیرنده
shiner
U
ستاره کلاه ابریشمی
star crossed
U
دارای ستاره نحس
astreated
U
تزئین شده با ستاره ها
star of bethlehem
U
ستاره بیت اللحم
comets
U
ستاره دنباله دار
venus
U
زن زیبا ستاره زهره
stellify
U
بشکل ستاره دراوردن
stardom
U
ستاره شدن سینماوغیره
azimuth
U
ازیموت ستاره السمت
comet
U
ستاره دنباله دار
starfinder
U
دستگاه ستاره یاب
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
star turn
U
ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
astrology
U
طالع بینی ستاره شناسی
starlit
U
روشن شده از نور ستاره
astrological
U
منسوب به علم ستاره شناسی
sirius
U
ستاره کاروان کش درکلب اکبر
He has not a single star in all the seven skies.
<proverb>
U
یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
cometography
U
شرح ستاره دنباله دار
astronomy
U
علم نجوم ستاره شناسی
the track of a comet
U
مسیر ستاره دنباله دار
stargazer
U
کسیکه به ستاره ها خیره شده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com