Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
paschal
U
وابسته بعید فصح یا عید فطیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
azymic
U
فطیر
unleavened
U
ورنیامده فطیر
azyme
U
نان فطیر
wafer
U
نان فطیر
matzo
U
خمیر فطیر
matzo
U
نان فطیر
matzoh
U
خمیر فطیر
matzoh
U
نان فطیر
wafers
U
نان فطیر
pay the piper
U
بی مایه فطیر است
one cannot make an omlette without breaking eggs
<idiom>
U
بی مایه فطیر است
He who pays the piper calls the tune .
U
بی مایه فطیر است
remote
U
بعید
out of the way
<idiom>
U
بعید
in a pig's eye
<idiom>
U
بعید
remoter
U
بعید
far fetched
U
بعید
remotest
U
بعید
far
U
بعید
unlikely
U
بعید
far-fetched
U
بعید
farfetched
U
بعید
antepaschal
U
مربوط به پیش ازعید فطیر یاعید فصح
past perfect
U
ماضی بعید
past perfect tense
U
ماضی بعید
farfetched
U
شبیه بعید
unseemly
U
بدمنظر بعید
pluperfect
U
فعل ماضی بعید
A further increase is considered unlikely
[regarded as unlikely]
.
U
افزایش بیشتری بعید در نظر گرفته می شود.
it is u.for him to tell a lie
دروغ گفتن برخلاف عادت اوست یا از او بعید است
primary tenses
U
زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
this story is improbable
U
این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associate
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
riverrine
U
وابسته به
subordinating
U
وابسته
dependants
U
وابسته
elysian
U
وابسته به
attached
U
وابسته
dependant
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
cephalic
U
وابسته به سر
commissarial
U
وابسته به
of kin
U
وابسته
tuitionary
U
وابسته به
pertinent
U
وابسته
related
U
وابسته
comprador
U
وابسته
attendant
U
وابسته
pyrexic
U
وابسته به تب
pyrexial
U
وابسته به تب
attendants
U
وابسته
pyretic
U
وابسته به تب
congenerous
U
وابسته
diphtheric
U
وابسته به
carpal
U
وابسته به مچ
interdependent
U
وابسته
pertaining
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
thereof
U
وابسته به ان
appurtenant
U
وابسته
attributable
U
وابسته به
belonging
U
وابسته ها
dependent
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
plantar
U
وابسته به کف پا
elfin
U
وابسته به جن
germane
U
وابسته
cantabrigian
U
وابسته به
sexual organs
U
وابسته به
adjective
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
akin
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
attache
U
وابسته
pertianing
U
وابسته
federate
U
وابسته
federated
U
وابسته
federates
U
وابسته
federating
U
وابسته
aquatic
U
وابسته به اب
messianic
U
وابسته به
israelitish
U
وابسته به
levitical
U
وابسته به
relevant
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
relative
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
contingents
U
وابسته
contingent
U
وابسته
hanger on
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
subordinate
U
وابسته
wedded
U
وابسته
landed
U
وابسته بزمین
gregorian
U
وابسته به گریگوری
platinic
U
وابسته به پلاتین
pleural
U
وابسته به شامه شش
plumbous
U
وابسته به سرب
emotive
U
وابسته به احساسات
degenerative
U
وابسته به انحطاط
pancreatic
U
وابسته به لوزالمعده
interferential
U
وابسته به دخالت
pocky
U
وابسته به ابله
intercollegiate
U
وابسته بکالج ها
gular
U
وابسته به مری
inhibitive
U
وابسته به جلوگیری
potamic
U
وابسته به رودها
naval
U
وابسته به کشتی
maritime
U
وابسته بدریانوردی
marine
U
وابسته به دریانوردی
marines
U
وابسته به دریانوردی
connubial
U
وابسته به زناشویی
inner directed
U
درون وابسته
materialistic
U
وابسته به مادیات
paralytics
U
وابسته به فلج
haemic
U
وابسته بخون
generic
U
وابسته به تیره
paralytic
U
وابسته به فلج
gutturo nasal
U
وابسته بگلووبینی
inspectoral
U
وابسته به بازرس ها
predial or prae
U
وابسته به زمین
internuptial
U
وابسته به عروسی
lactic
U
وابسته به شیر
piscatory
U
وابسته به ماهیگیری
piscatorial
U
وابسته به صیدماهی
piscatorial
U
وابسته به ماهیگیری
analphabetic
U
وابسته به بیسوادی
anginal
U
وابسته به گلودرد
antichristian
U
وابسته به دجال
isthmian
U
وابسته به باریکه
photic
U
وابسته به تولیدنور
aortal
U
وابسته بشاهرگ
aortic
U
وابسته بشاهرگ
photic
U
وابسته به نوروروشنایی
geomantic
U
وابسته به رمالی
jesuitic
U
وابسته به یسوعیون
pharyngal
U
وابسته به گلوگاه
kufic
U
وابسته به کوفه
gerontic
U
وابسته به پیری
altitudinal
U
وابسته به اوج
acoustical
U
وابسته به شنوایی
adipic
U
وابسته به چربی
interoceptive
U
وابسته به احشاء
aerological
U
وابسته بهواشناسی
aesculapian
U
وابسته به دارگونه طب
interrogatory
U
وابسته به سئوال
gnomonic
U
وابسته به شاخص
affiliated company
U
شرکت وابسته
pistillary
U
وابسته به مادگی گل
iranian
U
وابسته به ایران
iraqi
U
وابسته به عراق
glandulous
U
وابسته به غدد
glandulose
U
وابسته به غدد
irrigational
U
وابسته به ابیاری
air attache
U
وابسته هوایی
piscatory
U
وابسته به صیدماهی
pharmacologic
U
وابسته بداروشناسی
matrimonial
U
وابسته به عروسی
menstrual
U
وابسته به قاعده گی
vital
U
وابسته بزندگی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com