Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
subjective
U
وابسته بطرز تفکر شخص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
reflective
U
صیقلی وابسته بطرز تفکر
reflectional
U
صیقلی وابسته بطرز تفکر
Other Matches
steric
U
وابسته بطرز استقرار اجزاء اتم در فضا
colloquially
U
بطرز محاوره
anew
U
بطرز نوین
modernly
U
بطرز نوین
pleasingly
U
بطرز خوش
in due form
U
بطرز شایسته
modernized
U
بطرز نوینی دراوردن
modernize
U
بطرز نوینی دراوردن
modernizes
U
بطرز نوینی دراوردن
modernizing
U
بطرز نوینی دراوردن
courtlier
U
باوقار بطرز چاپلوسانه
noticeably
U
بطرز قابل ملاحظه
courtly
U
باوقار بطرز چاپلوسانه
courtliest
U
باوقار بطرز چاپلوسانه
modernising
U
بطرز نوینی دراوردن
modernises
U
بطرز نوینی دراوردن
modernised
U
بطرز نوینی دراوردن
bonnily
U
بطرز زیبا ودلپذیر
well handled
U
بطرز خوبی مورد عمل قرارگرفته
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
cerebration
U
تفکر
meditation
U
تفکر
poneration
U
تفکر
thinking
U
تفکر
ponderation
U
تفکر
recollection
U
تفکر
recollections
U
تفکر
reflection
U
تفکر
reflexion
U
تفکر
self contemplation
U
تفکر
contemplation
U
تفکر
dump
U
تفکر
chews
U
تفکر کردن
chewed
U
تفکر کردن
tenet
U
پایه تفکر
thought-out
U
تفکر شده
productive thinking
U
تفکر افرینشی
speculate
U
تفکر کردن
speculated
U
تفکر کردن
speculates
U
تفکر کردن
speculating
U
تفکر کردن
chew
U
تفکر کردن
considers
U
تفکر کردن
consider
U
تفکر کردن
affective thinking
U
تفکر عاطفی
divergent thinking
U
تفکر واگرا
pondering
U
تفکر کردن
abstract thinking
U
تفکر انتزاعی
meditate
U
تفکر کردن
paranoid ideation
U
تفکر پارانویایی
cogitable
U
قابل تفکر
cogitativeness
U
قوه تفکر
meditating
U
تفکر کردن
thoughts
U
استدلال تفکر
thought
U
استدلال تفکر
meditated
U
تفکر کردن
thought out
U
تفکر شده
contemplate
U
تفکر کردن
contemplated
U
تفکر کردن
ponder
U
تفکر کردن
creative thinking
U
تفکر اخلاق
pondered
U
تفکر کردن
ponders
U
تفکر کردن
cult
U
مکتب تفکر
cults
U
مکتب تفکر
meditates
U
تفکر کردن
economic thought
U
تفکر اقتصادی
imageless thought
U
تفکر بی تصویر
wishful thinking
U
تفکر ارزومندانه
muse
U
تفکر کردن
thinking cap
U
طرز تفکر
concrete thinking
U
تفکر عینی
contemplates
U
تفکر کردن
contemplating
U
تفکر کردن
thoughtful hours
U
ساعات تفکر
mused
U
تفکر کردن
muses
U
تفکر کردن
convergent thinking
U
تفکر همگرا
thoughtway
U
طرز تفکر
to chew
[on; upon; over]
U
تفکر کردن
thought-provoking
<adj.>
U
به تفکر بر انگیزنده
musing
U
تفکر امیز
associative thinking
U
تفکر تداعی گرا
unthinking
U
فاقد قوهی تفکر
cud
U
تنباکوی جویدنی تفکر
knee-jerk
U
بدون تعمق و تفکر
meditated
U
سربجیب تفکر فرو بردن
imagining
U
حدس زدن تفکر کردن
recollect
U
در بحر تفکر غوطه ورشدن
ivory tower
U
محل ارام برای تفکر
ivory towers
U
محل ارام برای تفکر
recollects
U
در بحر تفکر غوطه ورشدن
pensiveness
U
تفکر غوطه وری دراندیشه
recollecting
U
در بحر تفکر غوطه ورشدن
meditate
U
سربجیب تفکر فرو بردن
imagines
U
حدس زدن تفکر کردن
recollected
U
در بحر تفکر غوطه ورشدن
meditates
U
سربجیب تفکر فرو بردن
meditating
U
سربجیب تفکر فرو بردن
imagine
U
حدس زدن تفکر کردن
imagined
U
حدس زدن تفکر کردن
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
rethink
U
دوباره مورد تفکر قرار دادن
rethinking
U
دوباره مورد تفکر قرار دادن
rethought
U
دوباره مورد تفکر قرار دادن
rethinks
U
دوباره مورد تفکر قرار دادن
subjectivism
U
اصالت ذهن وحس فردیت تفکر
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
Zen
U
فرقه بوداییان طرفدار تفکر وعبادت وریاضت
Boketto
U
عمل خیره شدن به دوردست در غیاب تفکر
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
warm boot
U
فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associating
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pyrexic
U
وابسته به تب
attendants
U
وابسته
attache
U
وابسته
messianic
U
وابسته به
aquatic
U
وابسته به اب
appurtenant
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
subordinated
U
وابسته
riverrine
U
وابسته به
subordinates
U
وابسته
attached
U
وابسته
israelitish
U
وابسته به
interdependent
U
وابسته
akin
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
germane
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
contingent
U
وابسته
contingents
U
وابسته
cantabrigian
U
وابسته به
hanger on
U
وابسته
attendant
U
وابسته
tuitionary
U
وابسته به
correspondent
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
relative
U
وابسته
attributable
U
وابسته به
elfin
U
وابسته به جن
relevant
U
وابسته
wedded
U
وابسته
pertaining
U
وابسته
adjective
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
pyrexial
U
وابسته به تب
carpal
U
وابسته به مچ
thereof
U
وابسته به ان
affiliates
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
of kin
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
dependent
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
elysian
U
وابسته به
pertianing
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
pertinent
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
sexual organs
U
وابسته به
related
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
dependant
U
وابسته
dependants
U
وابسته
congenerous
U
وابسته
diphtheric
U
وابسته به
pyretic
U
وابسته به تب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com