Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
provencal
U
وابسته بشهر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
urbanist
U
وابسته بشهر نشینی
urbanistic
U
وابسته بشهر نشینی
Other Matches
interurban
U
متصل بشهر ها
commute
U
هر روزازحومه بشهر وبالعکس سفرکردن
commuting
U
هر روزازحومه بشهر وبالعکس سفرکردن
commutes
U
هر روزازحومه بشهر وبالعکس سفرکردن
commuted
U
هر روزازحومه بشهر وبالعکس سفرکردن
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associate
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
israelitish
U
وابسته به
dependant
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
dependants
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
dependent
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
attache
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
federates
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
elfin
U
وابسته به جن
appurtenant
U
وابسته
pertaining
U
وابسته
cantabrigian
U
وابسته به
hanger on
U
وابسته
pertinent
U
وابسته
congenerous
U
وابسته
thereof
U
وابسته به ان
interdependent
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
adjective
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
sexual organs
U
وابسته به
akin
U
وابسته
federating
U
وابسته
federated
U
وابسته
federate
U
وابسته
elysian
U
وابسته به
comprador
U
وابسته
riverrine
U
وابسته به
carpal
U
وابسته به مچ
syncop
U
وابسته به غش
cephalic
U
وابسته به سر
pyretic
U
وابسته به تب
pyrexial
U
وابسته به تب
pyrexic
U
وابسته به تب
aquatic
U
وابسته به اب
commissarial
U
وابسته به
affiliating
U
وابسته
attendant
U
وابسته
attendants
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
related
U
وابسته
diphtheric
U
وابسته به
attached
U
وابسته
germane
U
وابسته
subordinating
U
وابسته
tuitionary
U
وابسته به
correspondents
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
attributable
U
وابسته به
monitorial
U
وابسته به
relative
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
relevant
U
وابسته
messianic
U
وابسته به
of kin
U
وابسته
plantar
U
وابسته به کف پا
contingents
U
وابسته
contingent
U
وابسته
wedded
U
وابسته
pertianing
U
وابسته
dependant variable
U
متغیر وابسته
focal
U
وابسته بکانون
stimulus bound
U
محرک- وابسته
deltaic
U
وابسته به دلتا
cufic
U
وابسته به کوفه
deathy
U
وابسته بمردن
cuticular
U
وابسته به پوست
darky
U
وابسته به نژادسیاه
cuttural attache
U
وابسته فرهنگی
cycloidal
U
وابسته به دایره
stomatal
U
وابسته به دهان
naval
U
وابسته به کشتی
trachean
U
وابسته به نای
missions
U
وابسته به ماموریت
mission
U
وابسته به ماموریت
pessimistic
U
وابسته به بدبینی
nasal
U
وابسته به منخرین
nasal
U
وابسته به بینی
communistic
U
وابسته بکمونیسم
flexional
U
وابسته به صرف
trigonometric
U
وابسته به مثلثات
trophic
U
وابسته بتغذیه
oratorical
U
وابسته به سخنرانی
compunctious
U
وابسته به پشیمانی
troy
U
وابسته به تروا
congestive
U
وابسته به تراکم
stomatic
U
وابسته بدهان
corneal
U
وابسته به قرنیه
maritime
U
وابسته بدریانوردی
specie
U
وابسته بسکه
tubulifloral
U
وابسته به استکانیان
device dependent
U
وابسته به دستگاه
seminal
U
وابسته به منی
municipal
U
وابسته بشهرداری
tussive
U
وابسته به سرفه
soudanese
U
وابسته به soudan
scientific
U
وابسته بعلم
dioecious
U
وابسته به مگ س گیران
tutelary
U
وابسته بقیمومت
diphtheritic
U
وابسته به خناق
dipteran
U
وابسته به دوبالان
dominical
U
وابسته بخداوند
investigatory
U
وابسته به رسیدگی
vital
U
وابسته به زندگی
vital
U
وابسته بزندگی
ethnic
U
وابسته به نژادشناسی
ethnicity
U
وابسته به نژادشناسی
human
U
وابسته بانسان
dependent variable
U
متغیر وابسته
incorporative
U
وابسته به الحاق
dermatic
U
وابسته به زیرپوست
social
U
وابسته بجامعه
altitudinal
U
وابسته به اوج
structural
U
وابسته به بنا
subversion
U
وابسته به خرابکاری
diaconal
U
وابسته بشماس
structurally
U
وابسته به بنا
structurally
U
وابسته به ساختمان
structural
U
وابسته به ساختمان
tubuliferous
U
وابسته به استکانیان
diametral
U
وابسته بقطر
humans
U
وابسته بانسان
menstrual
U
وابسته به قاعده گی
commercial attache
U
وابسته تجاری
time dependent
U
وابسته به زمان
astronautical
U
وابسته به فضانوردان
aerological
U
وابسته بهواشناسی
adipic
U
وابسته به چربی
acoustical
U
وابسته به شنوایی
degenerative
U
وابسته به انحطاط
attache
U
وابسته نظامی
pancreatic
U
وابسته به لوزالمعده
emotive
U
وابسته به احساسات
landed
U
وابسته بزمین
auditive
U
وابسته به شنوایی
auricular
U
وابسته بشنوایی
theosophical
U
وابسته به عرفان
avian
U
وابسته به مرغان
bacchanal
U
وابسته به باکوس
texas
U
وابسته به تکزاس
associated company
U
شرکت وابسته
army attache
U
وابسته زمینی
army attache
U
وابسته نظامی
analphabetic
U
وابسته به بیسوادی
anginal
U
وابسته به گلودرد
tibial
U
وابسته بدرشت نی
antichristian
U
وابسته به دجال
aortal
U
وابسته بشاهرگ
aortic
U
وابسته بشاهرگ
air attache
U
وابسته هوایی
tonsorial
U
وابسته به سلمانی
toplogic
U
وابسته به مکانشناسی
therof
U
وابسته بان
affiliated company
U
شرکت وابسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com