Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
north westerly
U
وابسته بشمال باختر
north-westerly
U
وابسته بشمال باختر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
north-easterly
U
وابسته بشمال خاور
north easterly
U
وابسته بشمال خاور
paleo etc
U
وابسته بشمال دنیای قدیم
paleo arctic or palaeo
U
وابسته بشمال دنیای قدیم
western
U
غربی وابسته به مغرب یا باختر
westerners
U
غربی وابسته به مغرب یا باختر
westerns
U
غربی وابسته به مغرب یا باختر
westerner
U
غربی وابسته به مغرب یا باختر
ionian
U
وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
northwards
U
رو بشمال
northward
U
رو بشمال
west
U
باختر
bactria
U
باختر
west
<adj.>
U
باختر
occident
U
باختر
north-westerly
U
در شمال باختر
north west
U
در حال باختر
on the west of iran
U
در باختر ایران
occidentally
U
سوی باختر
south west
U
در جنوب باختر
north westerly
U
در شمال باختر
Middle West
U
باختر میانه
zephyr
U
باختر باد
zephyrs
U
باختر باد
north west
U
شمال باختر
occidentally
U
در باختر بشیوه باختریان
north wester
U
باد شمال باختر
wester
U
بسوی باختر رفتن
south west
U
سوی جنوب باختر
westward
U
بسوی باختر بطرف مغرب
torna do
U
یکجور گردباد که در باختر.....میوزد
westwards
U
بسوی باختر بطرف مغرب
Don't touch me!; Don't you touch me!
U
به من خیلی نزدیک نشو !
[یک متر در فرهنگ باختر]
Don't touch me!; Don't you touch me!
U
وارد منطقه شخصی من نشو !
[یک متر در فرهنگ باختر]
land's end
U
دماغهای که در دورترین قسمت باختر انگلستان واقع است
occidentalist
U
کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
south-west
U
جنوب غربی سوی جنوب باختر
south westerly
U
سوی جنوب غرب یا جنوب باختر
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
south west
U
جنوب باختر جنوب غربی
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associated
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
affiliates
U
وابسته
elysian
U
وابسته به
federates
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
pertinent
U
وابسته
federating
U
وابسته
congenerous
U
وابسته
attache
U
وابسته
dependant
U
وابسته
dependants
U
وابسته
related
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
pertaining
U
وابسته
federated
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
attributable
U
وابسته به
of kin
U
وابسته
interdependent
U
وابسته
federate
U
وابسته
tuitionary
U
وابسته به
diphtheric
U
وابسته به
akin
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
adjective
U
وابسته
aquatic
U
وابسته به اب
attendant
U
وابسته
comprador
U
وابسته
cantabrigian
U
وابسته به
commissarial
U
وابسته به
carpal
U
وابسته به مچ
thereof=of that
U
وابسته به ان
appurtenant
U
وابسته
thereof
U
وابسته به ان
attendants
U
وابسته
cephalic
U
وابسته به سر
plantar
U
وابسته به کف پا
wedded
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
messianic
U
وابسته به
attached
U
وابسته
contingent
U
وابسته
contingents
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
relative
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
correspondent
U
وابسته
sexual organs
U
وابسته به
relevant
U
وابسته
pertianing
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
pyretic
U
وابسته به تب
pyrexial
U
وابسته به تب
pyrexic
U
وابسته به تب
germane
U
وابسته
hanger on
U
وابسته
israelitish
U
وابسته به
subordinates
U
وابسته
subordinating
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
elfin
U
وابسته به جن
dependent
U
وابسته
riverrine
U
وابسته به
army attache
U
وابسته زمینی
attache
U
وابسته نظامی
congestive
U
وابسته به تراکم
humans
U
وابسته بانسان
human
U
وابسته بانسان
peruvian
U
وابسته به پرو
ethnicity
U
وابسته به نژادشناسی
satellitory
U
وابسته به اقمارسیارات
auditive
U
وابسته به شنوایی
structurally
U
وابسته به ساختمان
saturnian
U
وابسته بزحل
homicidal
U
وابسته به ادمکشی
astronautical
U
وابسته به فضانوردان
pygmean
U
وابسته به پیگمی ها
associated company
U
شرکت وابسته
structural
U
وابسته به ساختمان
network
U
وابسته به شبکه
structurally
U
وابسته به بنا
subversion
U
وابسته به خرابکاری
scansorial
U
وابسته بصعود
psychiatric
U
وابسته به روانپزشکی
ethnic
U
وابسته به نژادشناسی
rectal
U
وابسته به مقعد
menstrual
U
وابسته به قاعده گی
rectorial
U
وابسته به rector
balsamic
U
وابسته به بلسان
pharisaic
U
وابسته به فریسی
rhinal
U
وابسته به بینی
petrologic
U
وابسته به سنگ
vital
U
وابسته بزندگی
perlitic
U
وابسته به مروارید
scientific
U
وابسته بعلم
investigatory
U
وابسته به رسیدگی
petiolar
U
وابسته به برگدم
municipal
U
وابسته بشهرداری
seminal
U
وابسته به منی
radio carpal
U
وابسته به زندبالاومچ
ranine
U
وابسته به وزغ
auricular
U
وابسته بشنوایی
photic
U
وابسته به تولیدنور
radio ulnar
U
وابسته به زندبالاوزندپائین
photic
U
وابسته به نوروروشنایی
avian
U
وابسته به مرغان
bacchanal
U
وابسته به باکوس
pharyngal
U
وابسته به گلوگاه
bacterial
U
وابسته به باکتری
pharmacologic
U
وابسته بداروشناسی
porcine
U
وابسته بخوک
vital
U
وابسته به زندگی
social
U
وابسته بجامعه
landed
U
وابسته بزمین
aerological
U
وابسته بهواشناسی
aesculapian
U
وابسته به دارگونه طب
affiliated company
U
شرکت وابسته
connubial
U
وابسته به زناشویی
marines
U
وابسته به دریانوردی
marine
U
وابسته به دریانوردی
maritime
U
وابسته بدریانوردی
naval
U
وابسته به کشتی
programmatic
U
وابسته به پروگرام
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com