Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sonic
U
وابسته بسرعت صوت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
harder
U
بسرعت
quickly
U
بسرعت
hardest
U
بسرعت
hard
U
بسرعت
rapidly
U
بسرعت
likea
U
بسرعت
rapidily
U
بسرعت
full tilt
U
بسرعت
snack
U
بسرعت
snacks
U
بسرعت
fleetly
U
بسرعت
whish
U
بسرعت گذشته
scuttling
U
بسرعت دویدن
scuttles
U
بسرعت دویدن
scuttled
U
بسرعت دویدن
fleet
U
بسرعت گذشتن
snipping
U
بسرعت قاپیدن
scuttle
U
بسرعت دویدن
at a great rat
U
بسرعت زیاد
mushroom
U
بسرعت رویاندن
snipped
U
بسرعت قاپیدن
flee
U
بسرعت رفتن
fleeing
U
بسرعت رفتن
snip
U
بسرعت قاپیدن
flees
U
بسرعت رفتن
fleets
U
بسرعت گذشتن
sweep
U
بسرعت گذشتن از
skyrockets
U
بسرعت بالابردن
skyrocketing
U
بسرعت بالابردن
skyrocketed
U
بسرعت بالابردن
dashed
U
بسرعت رفتن
mushroomed
U
بسرعت رویاندن
mushrooming
U
بسرعت رویاندن
mushrooms
U
بسرعت رویاندن
dashes
U
بسرعت رفتن
skyrocket
U
بسرعت بالابردن
dash
U
بسرعت رفتن
mushrooming
U
بسرعت ایجاد کردن
streak
U
بسرعت حرکت کردن
streaked
U
بسرعت حرکت کردن
streaking
U
بسرعت حرکت کردن
streaks
U
بسرعت حرکت کردن
dash
U
بسرعت انجام دادن
scurrying
U
بسرعت حرکت دادن
dashes
U
بسرعت انجام دادن
scurry
U
بسرعت حرکت دادن
scurries
U
بسرعت حرکت دادن
scurried
U
بسرعت حرکت دادن
mushrooms
U
بسرعت ایجاد کردن
mushroomed
U
بسرعت ایجاد کردن
hand over fist
U
بسرعت وبمقدار زیاد
light out
U
بسرعت ترک کردن
mushroom
U
بسرعت ایجاد کردن
scrams
U
بسرعت دور شدن
scram
U
بسرعت دور شدن
snowballs
U
بسرعت زیاد شدن
courses
U
بسرعت حرکت دادن
coursed
U
بسرعت حرکت دادن
course
U
بسرعت حرکت دادن
jink
U
بسرعت چرخ زدن
jink
U
بسرعت حرکت کردن
snowballing
U
بسرعت زیاد شدن
dart
U
بسرعت حرکت کردن
darted
U
بسرعت حرکت کردن
snowballed
U
بسرعت زیاد شدن
snowball
U
بسرعت زیاد شدن
darting
U
بسرعت حرکت کردن
dashed
U
بسرعت انجام دادن
quick freeze
U
بسرعت سرد کردن
full drive
U
بسرعت هرچه تمامتر
vamoose
U
بسرعت عازم شدن
whomp up
U
بسرعت تهیه کردن
post haste
U
بسرعت شتاب فراوان
swoops
U
بسرعت پایین امدن
swooping
U
بسرعت پایین امدن
swooped
U
بسرعت پایین امدن
swoop
U
بسرعت پایین امدن
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
booms
U
بسرعت درقیمت ترقی کردن
races
U
مسابقه دادن بسرعت رفتن
raced
U
مسابقه دادن بسرعت رفتن
booming
U
بسرعت درقیمت ترقی کردن
race
U
مسابقه دادن بسرعت رفتن
pops
U
بسرعت عملی انجام دادن
quickies
U
چیزیکه بسرعت انجام شود
quickie
U
چیزیکه بسرعت انجام شود
boomed
U
بسرعت درقیمت ترقی کردن
precipitated
U
شتاباندن بسرعت عمل کردن
quicky
U
چیزیکه بسرعت انجام شود
precipitate
U
شتاباندن بسرعت عمل کردن
popped
U
بسرعت عملی انجام دادن
precipitating
U
شتاباندن بسرعت عمل کردن
skirl
U
بسرعت باد فرار کردن
boom
U
بسرعت درقیمت ترقی کردن
pop
U
بسرعت عملی انجام دادن
precipitates
U
شتاباندن بسرعت عمل کردن
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
zooms
U
وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
slipcover
U
پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
zoom
U
وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
zoomed
U
وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
piss off
<idiom>
U
بسرعت دور شدن
[اصطلاح روزمره]
triple tongue
U
نتهای سه تایی را بسرعت باساز نایی زدن
scooting
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
flying
U
بال وپر زن بسرعت گذرنده مسافرت هوایی
soups
U
موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
soup
U
موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
scooted
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoots
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoot
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
improviser
U
تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلامقدمه چیزیرا میسازد
improvisor
U
تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلا مقدمه چیزیرا میسازد
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
scareup
U
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
run through
U
بسرعت خرج و تلف کردن خلاصه کردن
run up
U
بسرعت خرج و تلف کردن شلیک کردن
run-throughs
U
بسرعت خرج و تلف کردن خلاصه کردن
run-through
U
بسرعت خرج و تلف کردن خلاصه کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
ke lighning
U
به تندی برق بسرعت برق
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
with lightning speed
U
مانند برق به تندی برق بسرعت برق
at railway speed
U
با تندی راه اهن بسرعت راه اهن
akin
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
attendant
U
وابسته
adjective
U
وابسته
interdependent
U
وابسته
pertianing
U
وابسته
attendants
U
وابسته
of kin
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
federate
U
وابسته
comprador
U
وابسته
commissarial
U
وابسته به
cephalic
U
وابسته به سر
carpal
U
وابسته به مچ
cantabrigian
U
وابسته به
attache
U
وابسته
appurtenant
U
وابسته
attached
U
وابسته
dependent
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
germane
U
وابسته
congenerous
U
وابسته
diphtheric
U
وابسته به
elysian
U
وابسته به
federated
U
وابسته
federates
U
وابسته
federating
U
وابسته
thereof
U
وابسته به ان
levitical
U
وابسته به
pertinent
U
وابسته
related
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
israelitish
U
وابسته به
aquatic
U
وابسته به اب
hanger on
U
وابسته
pertaining
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
elfin
U
وابسته به جن
riverrine
U
وابسته به
tuitionary
U
وابسته به
contingents
U
وابسته
contingent
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com