Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mediterranean
U
وابسته بدریای مدیترانه دریای مدیترانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mediterranean sea
U
دریای مدیترانه
overland route
U
راه سفر به هندوستان از دریای مدیترانه
Anatolia
U
منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
minorca
U
جزیره مینورکا در مدیترانه
tarpon
U
ماهی بزرگ وباریک مدیترانه
minorca
U
مرغ خانگی سواحل مدیترانه
xebec
U
یکجورکشتی سه دکله کوچک در مدیترانه
polacre
U
کشتی دکلی بازرگانی دردریای مدیترانه
felucca
U
نوعی قایق دو یاسه بادبانی مدیترانه
corsican
U
اهل جزیره کورس دردریای مدیترانه
polacca
U
کشتی دکلی بازرگانی دردریاهای مدیترانه
zebec
U
یکجور کشتی سه دکله کوچک در مدیترانه
riviera
U
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
caribbean
U
وابسته بدریای کاریب
erythrean
U
وابسته به دریای قلزم
pontic
U
وابسته به دریای سیاه
baltic
U
دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
aegean
U
مربوط بدریای اژه
davy crocket
U
موشک دریا بدریای دیوی کروکت
high sea
U
دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
Oman
U
دریای عمان
sea fight
U
جنگ دریای
sea nettle
U
ستاره دریای
high seas
U
دریای ازاد
high sea
U
دریای ازاد
mare liberum
U
دریای ازاد
seaway
U
دریای متلاطم
blue water
U
دریای ازاد
mare clausum
U
دریای بسته
dead sea
U
دریای لوط
rough sea
U
دریای خراب
adriatic sea
U
دریای ادریانیک
the black sea
U
دریای سیاه
moderate sea
U
دریای معتدل
territorial sea
U
دریای داخلی
flat calm
U
دریای روغنی
aegean sea
U
دریای اژه
territorial sea
U
دریای ساحلی
smooth see
U
دریای ارام
atlantic
U
دریای محیط غربی
heavy sea
U
دریای خیلی خراب
bathyal
U
مربوط به دریای عمیق
service squadron
U
قسمت خدمات دریای
calm sea
U
دریای خیلی ارام
Channel Islands
U
جزیرههای دریای مانش
closed sea
U
دریای غیر ازاد
solan
U
قاز دریای شمالی
pores
U
در دریای تفکرغوطه ور شدن
pontic
U
شبیه دریای سیاه
pore
U
در دریای تفکرغوطه ور شدن
gannet
U
غاز دریای شمالی
polynya
U
منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
booby
U
نوعی قاز دریای شمالی
mediterranean sea
U
دریای روم بحر الروم
polynia
U
منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
ship fever
U
طوفان سخت در دریای چین
submarine boat
U
زیر دریای
[نظامی]
[علوم طبیعی]
typhoons
U
توفان سخت دریای چین گردباد
typhoon
U
توفان سخت دریای چین گردباد
submarine
U
زیر دریای
[نظامی]
[علوم طبیعی]
snug down
U
امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
Latvia
U
جمهوری لتونی در کرانهی جنوبی دریای بالتیک
small craft warning
U
پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
fire support station
U
نققه هدف اتش پشتیبانی دریایی ایستگاه اتش دریای
China denies militarizing South China Sea.
U
چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associated
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
cantabrigian
U
وابسته به
pertianing
U
وابسته
elysian
U
وابسته به
thereof
U
وابسته به ان
federating
U
وابسته
federates
U
وابسته
federated
U
وابسته
elfin
U
وابسته به جن
interdependent
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
attache
U
وابسته
congenerous
U
وابسته
aquatic
U
وابسته به اب
affiliates
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
comprador
U
وابسته
adjective
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
commissarial
U
وابسته به
akin
U
وابسته
tuitionary
U
وابسته به
plantar
U
وابسته به کف پا
diphtheric
U
وابسته به
federate
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
carpal
U
وابسته به مچ
pertinent
U
وابسته
pertaining
U
وابسته
attendant
U
وابسته
attendants
U
وابسته
appurtenant
U
وابسته
cephalic
U
وابسته به سر
affiliate
U
وابسته
of kin
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
contingent
U
وابسته
pyrexic
U
وابسته به تب
related
U
وابسته
contingents
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
relative
U
وابسته
germane
U
وابسته
dependent
U
وابسته
subordinating
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
hanger on
U
وابسته
pyretic
U
وابسته به تب
sexual organs
U
وابسته به
riverrine
U
وابسته به
febile
U
وابسته به تب
attributable
U
وابسته به
dependant
U
وابسته
dependants
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
messianic
U
وابسته به
levitical
U
وابسته به
israelitish
U
وابسته به
pyrexial
U
وابسته به تب
belonging
U
وابسته ها
attached
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
wedded
U
وابسته
relevant
U
وابسته
subversion
U
وابسته به خرابکاری
planetary
U
وابسته به سیاره
oratorical
U
وابسته به سخنرانی
focal
U
وابسته بکانون
bacchanal
U
وابسته به باکوس
nasal
U
وابسته به بینی
auricular
U
وابسته بشنوایی
auditive
U
وابسته به شنوایی
piscatorial
U
وابسته به صیدماهی
pythian
U
وابسته به "اپولو"
rhinal
U
وابسته به بینی
nasal
U
وابسته به منخرین
piscatorial
U
وابسته به ماهیگیری
pygmean
U
وابسته به پیگمی ها
pygmaean
U
وابسته به پیگمی ها
avian
U
وابسته به مرغان
pessimistic
U
وابسته به بدبینی
bacterial
U
وابسته به باکتری
ethnicity
U
وابسته به نژادشناسی
ethnic
U
وابسته به نژادشناسی
rectal
U
وابسته به مقعد
pharyngal
U
وابسته به گلوگاه
pharmacologic
U
وابسته بداروشناسی
rectorial
U
وابسته به rector
seminal
U
وابسته به منی
municipal
U
وابسته بشهرداری
scientific
U
وابسته بعلم
pharisaic
U
وابسته به فریسی
photic
U
وابسته به نوروروشنایی
ranine
U
وابسته به وزغ
radio ulnar
U
وابسته به زندبالاوزندپائین
humans
U
وابسته بانسان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com