English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
meloid U وابسته بخانواده سوسکهای روغنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
psittaceous U وابسته بخانواده طوطی
psittaccous U وابسته بخانواده طوطی
colubrine U وابسته بخانواده مارهای بی زهر
cornaceous U وابسته بخانواده زغال اخته
fringilline U وابسته بخانواده سهره سهرهای
batrachian U وابسته بخانواده غوک ذوحیات
coniferous U جوزاور- جوزدار- وابسته بخانواده کاج
reduviid U وابسته بخانواده نیم بالان خون اشاک
oil buffer U ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
clanship U پیوستگی بخانواده خود
oils U رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
oil U رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
oiling U رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
hydrolic U روغنی
pinguid U روغنی
oleaginous U روغنی
greasy U روغنی
oleic U روغنی
hydraulic U روغنی
oil painting U روغنی
oiled U روغنی
buttery U روغنی
oily U روغنی
oil paintings U روغنی
unctuous U روغنی
butteries U روغنی
drabbest U رنگ روغنی
oil paints U رنگ روغنی
oil paint U رنگ روغنی
oil color U رنگ روغنی
greasiness U روغنی بودن
oil circuit breaker U مدارشکن روغنی
oil colour U رنگ روغنی
oil colours U رنگ روغنی
oil paper U کاغذ روغنی
oil pump U پمپ روغنی
oil firing U سوخت روغنی
oil filled transformer U ترانسفورماتور روغنی
oil filled contactor U شوتس روغنی
oil filled contactor U کنتاکتور روغنی
fluid clutch U کلاج روغنی
oil switch U کلید روغنی
oil transformer U مبدل روغنی
colza U کلم روغنی
oiled paper U کاغذ روغنی
cole seed U کلم روغنی
oiled muslin U موصلین روغنی
shortcake U نان روغنی
flat calm U دریای روغنی
fluid friction U اصطکاک روغنی
drabber U رنگ روغنی
drab U رنگ روغنی
lubricants U ماده روغنی
unguentary U روغنی مرهمی
oil drive unit U گیربکس روغنی
empire cloth U پارچه روغنی
hydrospring U فنری روغنی
oiled cloth U پارچه روغنی
hydropneumatic U گازی روغنی
lubricants U مواد روغنی
oil break fuse U فیوز روغنی
ohm burner U مشعل روغنی
lubricant U مواد روغنی
lubricant U ماده روغنی
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
hydropneumatic U دستگاه گازی روغنی
hydrospring U دستگاه فنری روغنی
hydraulic shock absorber U ضربه گیر روغنی
oleograph U عکس باسمهای روغنی
ohm additive افزوده های روغنی
oil filled cable U کابل روغنی الکتریکی
oil painting U نقاشی رنگ روغنی
oil paintings U نقاشی رنگ روغنی
nitroglycerin U ترکیب روغنی سنگین بفرمول 3
oil hardening steel U فولاد سخت گردانی روغنی
adipose U پیه مانند روغنی شده
oilseed U بذرها و دانه های روغنی
sienna U که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
oleate U نمک الی اسید اولئیک مایع روغنی
ling U ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
vanishing cream U کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
oil on canvas [painting technique] U رنگ روغنی نقاشی روی کرباس [شیوه نقاشی]
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
degreasing U پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
affiliates U وابسته
affiliating U وابسته
federating U وابسته
pertinent U وابسته
federates U وابسته
syncop U وابسته به غش
related U وابسته
cantabrigian U وابسته به
pertaining U وابسته
diphtheric U وابسته به
affiliate U وابسته
thereof U وابسته به ان
carpal U وابسته به مچ
attendant U وابسته
affiliated U وابسته
attendants U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
aquatic U وابسته به اب
akin U وابسته
commissarial U وابسته به
adjectives U وابسته
adjective U وابسته
comprador U وابسته
interdependent U وابسته
attache U وابسته
of kin U وابسته
appurtenant U وابسته
federated U وابسته
tuitionary U وابسته به
federate U وابسته
cephalic U وابسته به سر
pertianing U وابسته
congenerous U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
correspondent U وابسته
hanger on U وابسته
germane U وابسته
belonging U وابسته ها
attached U وابسته
israelitish U وابسته به
febile U وابسته به تب
dependent U وابسته
correspondents U وابسته
monitorial U وابسته به
subordinating U وابسته
contingent U وابسته
contingents U وابسته
relevant U وابسته
messianic U وابسته به
levitical U وابسته به
riverrine U وابسته به
attributable U وابسته به
wedded U وابسته
subordinate U وابسته
subordinated U وابسته
sexual organs U وابسته به
relative U وابسته
pyretic U وابسته به تب
pyrexic U وابسته به تب
dependants U وابسته
dependant U وابسته
pyrexial U وابسته به تب
subordinates U وابسته
elfin U وابسته به جن
elysian U وابسته به
prison U وابسته به زندان
slavish U وابسته بتقلیدکورکورانه
pythian U وابسته به "اپولو"
pyrrhic U وابسته به " پیروس "
pygmaean U وابسته به پیگمی ها
avian U وابسته به مرغان
nasal U وابسته به منخرین
nasal U وابسته به بینی
army attache U وابسته زمینی
bacchanal U وابسته به باکوس
oratorical U وابسته به سخنرانی
pygmean U وابسته به پیگمی ها
penological U وابسته به کیفرشناسی
attache U وابسته نظامی
structurally U وابسته به بنا
focal U وابسته بکانون
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com