Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
totalitarian
U
وابسته بحکومت یکه تازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
theocratic
U
مربوط بحکومت خدایی
Jehovah's Witnesses
U
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
totalitarianize
U
تبدیل بحکومت یکه تاز کردن بصورت حکومت مطلقه واستبدادی اداره کردن
greyhounds
U
تازی
hounds
U
تازی
grey hound
U
تازی
Arab
U
تازی
canum venaticorum
U
تازی ها
canes venatici
U
تازی ها
wolf hound
U
سگ تازی
buckhound
U
تازی
deer hound
U
تازی
hound
U
سگ تازی
Arabs
U
تازی
greyhound
U
تازی
hounds
U
سگ تازی
hounding
U
سگ تازی
hounded
U
تازی
hounded
U
سگ تازی
hound
U
تازی
Arabic
U
تازی
stag hound
U
تازی
hounding
U
تازی
staghound
U
تازی شکاری
lyme hound
U
تازی بویی
huntsman
U
تازی دار
greyhound
U
نوعی تازی
alpha canes venaticorum
U
الفا- تازی ها
lyam hound
U
تازی بویی
sleuthhound
U
تازی بویی
greyhounds
U
نوعی تازی
brach
U
تازی مانند
deer dog
U
تازی سگ شکاری
huntsmen
U
تازی دار
beagle
U
تازی شکاری پاکوتاه
beagles
U
تازی شکاری پاکوتاه
life the hound
<idiom>
U
زندگی مثل سگ تازی
wolf hound
U
تازی درشت اندام
harrier
U
تازی مخصوص شکارخرگوش
to ride to hounds
U
با تازی شکار روباه کردن
to rid to hounds
U
با تازی شکار روباه کردن
foxhound
U
تازی مخصوص شکار روباه
foxhounds
U
تازی مخصوص شکار روباه
whipper
U
همدست شکارچی که تازی ها راباشلاق میراند
whippets
U
سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
whippet
U
سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
gaze hound
U
تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
drag hunt
U
شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
slow and steady wins the race
U
اسب تازی دوتک روبشتاب شتراهسته میرودشب وروز
hoick
U
فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
yoicks
U
علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
saluke
U
سگ شکاری بویی تازی بویی
Arabic
U
زبان تازی زبان عربی
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associate
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
cantabrigian
U
وابسته به
akin
U
وابسته
federating
U
وابسته
dependant
U
وابسته
dependants
U
وابسته
pertianing
U
وابسته
federate
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
elysian
U
وابسته به
federated
U
وابسته
federates
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
dependent
U
وابسته
attache
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
commissarial
U
وابسته به
comprador
U
وابسته
related
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
congenerous
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
attendants
U
وابسته
attendant
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
tuitionary
U
وابسته به
pertinent
U
وابسته
diphtheric
U
وابسته به
adjective
U
وابسته
thereof
U
وابسته به ان
interdependent
U
وابسته
cephalic
U
وابسته به سر
syncop
U
وابسته به غش
appurtenant
U
وابسته
of kin
U
وابسته
aquatic
U
وابسته به اب
plantar
U
وابسته به کف پا
sexual organs
U
وابسته به
pyrexic
U
وابسته به تب
correspondent
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
hanger on
U
وابسته
pyretic
U
وابسته به تب
attributable
U
وابسته به
contingents
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
pyrexial
U
وابسته به تب
relevant
U
وابسته
wedded
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
messianic
U
وابسته به
israelitish
U
وابسته به
relative
U
وابسته
attached
U
وابسته
germane
U
وابسته
elfin
U
وابسته به جن
subordinates
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
subordinated
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
riverrine
U
وابسته به
subordinating
U
وابسته
pertaining
U
وابسته
carpal
U
وابسته به مچ
contingent
U
وابسته
aortal
U
وابسته بشاهرگ
astronautical
U
وابسته به فضانوردان
pharyngal
U
وابسته به گلوگاه
pyrrhic
U
وابسته به " پیروس "
auricular
U
وابسته بشنوایی
pharisaic
U
وابسته به فریسی
ethnic
U
وابسته به نژادشناسی
aortic
U
وابسته بشاهرگ
psychologic
U
وابسته به روانشناسی
puberal
U
وابسته به بلوغ
pubertal
U
وابسته به بلوغ
photic
U
وابسته به تولیدنور
photic
U
وابسته به نوروروشنایی
associated company
U
شرکت وابسته
humans
U
وابسته بانسان
army attache
U
وابسته نظامی
human
U
وابسته بانسان
ethnicity
U
وابسته به نژادشناسی
army attache
U
وابسته زمینی
petrologic
U
وابسته به سنگ
pythian
U
وابسته به "اپولو"
naval
U
وابسته به کشتی
pygmaean
U
وابسته به پیگمی ها
solar
U
وابسته بخورشید
auditive
U
وابسته به شنوایی
pharmacologic
U
وابسته بداروشناسی
menstrual
U
وابسته به قاعده گی
rectal
U
وابسته به مقعد
rectorial
U
وابسته به rector
porcine
U
وابسته بخوک
homicidal
U
وابسته به ادمکشی
psychiatric
U
وابسته به روانپزشکی
vital
U
وابسته بزندگی
vital
U
وابسته به زندگی
pygmean
U
وابسته به پیگمی ها
radio carpal
U
وابسته به زندبالاومچ
seminal
U
وابسته به منی
attache
U
وابسته نظامی
aesculapian
U
وابسته به دارگونه طب
scientific
U
وابسته بعلم
radio ulnar
U
وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine
U
وابسته به وزغ
investigatory
U
وابسته به رسیدگی
photographic
U
وابسته به عکاسی
rhinal
U
وابسته به بینی
paralytics
U
وابسته به فلج
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com