English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
luteal U وابسته بجسم زردتخمدان یا زرده تخم مرغ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fluidic U وابسته بجسم سیال
transubstantiate U بجسم دیگری تبدیل کردن
transubstantiation U تبدیل جسمی بجسم دیگر
deutoplasm U زرده
vitelline U زرده تخم مرغی
vitellus U زرده تخم مرغ
yolks U زرده تخم مرغ
vitelline U زرده تخم مرغ
yoke U زرده تخم مرغ
yolk U زرده تخم مرغ
deutoplasm U زرده تخم مرغ
transubstantiation U اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
yolk sac U کیسه زرده دورتادور جنین
vitelline U مربوط به زرده تخم مرغ
eggnog U مخلوط زرده تخم مرغ و شیر
scrambled eggs U نیمروی زرده و سفیده مخلوط شده
nogg U زرده تخم مرغ که بامشروب مخلوط شده باشد
vitellin U ویتلین : ماده بیاض البیضی زرده تخم مرغ
panada U نان جوشانده درشیر با زرده تخم مرغ وغیره
panade U نان جوشانده درشیر با زرده تخم مرغ وغیره
nog U میخ بزرگ چوبی زرده تخم مرغ که بامشروب مخلوط شده باشد
souffle U خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
souffles U خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
soufflTs U خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pertianing U وابسته
thereof U وابسته به ان
appurtenant U وابسته
congenerous U وابسته
attendants U وابسته
comprador U وابسته
commissarial U وابسته به
subordinating U وابسته
of kin U وابسته
belonging U وابسته ها
elysian U وابسته به
contingent U وابسته
dependent U وابسته
attendant U وابسته
monitorial U وابسته به
tuitionary U وابسته به
thereof=of that U وابسته به ان
diphtheric U وابسته به
aquatic U وابسته به اب
cantabrigian U وابسته به
plantar U وابسته به کف پا
interdependent U وابسته
related U وابسته
affiliate U وابسته
federate U وابسته
federated U وابسته
affiliating U وابسته
affiliates U وابسته
federates U وابسته
adjective U وابسته
adjectives U وابسته
carpal U وابسته به مچ
dependant U وابسته
dependants U وابسته
syncop U وابسته به غش
akin U وابسته
pertinent U وابسته
federating U وابسته
affiliated U وابسته
subordinates U وابسته
pyrexial U وابسته به تب
contingents U وابسته
pertaining U وابسته
febile U وابسته به تب
relative U وابسته
correspondents U وابسته
messianic U وابسته به
elfin U وابسته به جن
germane U وابسته
levitical U وابسته به
relevant U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
hanger on U وابسته
cephalic U وابسته به سر
pyretic U وابسته به تب
attached U وابسته
correspondent U وابسته
israelitish U وابسته به
subordinate U وابسته
sexual organs U وابسته به
attache U وابسته
riverrine U وابسته به
wedded U وابسته
attributable U وابسته به
subordinated U وابسته
ethnicity U وابسته به نژادشناسی
army attache U وابسته زمینی
pygmaean U وابسته به پیگمی ها
pharmacologic U وابسته بداروشناسی
army attache U وابسته نظامی
pleural U وابسته به شامه شش
ethnic U وابسته به نژادشناسی
auditive U وابسته به شنوایی
aortic U وابسته بشاهرگ
photic U وابسته به تولیدنور
aortal U وابسته بشاهرگ
pubertal U وابسته به بلوغ
seminal U وابسته به منی
pythian U وابسته به "اپولو"
pyrrhic U وابسته به " پیروس "
puberal U وابسته به بلوغ
photic U وابسته به نوروروشنایی
municipal U وابسته بشهرداری
pharyngal U وابسته به گلوگاه
pharisaic U وابسته به فریسی
associated company U شرکت وابسته
psychiatric U وابسته به روانپزشکی
rectal U وابسته به مقعد
rectorial U وابسته به rector
homicidal U وابسته به ادمکشی
rhinal U وابسته به بینی
solar U وابسته بخورشید
photographic U وابسته به عکاسی
surgical U وابسته به جراحی
auricular U وابسته بشنوایی
peruvian U وابسته به پرو
oracular U وابسته به وحی
perlitic U وابسته به مروارید
porcine U وابسته بخوک
ranine U وابسته به وزغ
radio ulnar U وابسته به زندبالاوزندپائین
astronautical U وابسته به فضانوردان
pygmean U وابسته به پیگمی ها
scientific U وابسته بعلم
investigatory U وابسته به رسیدگی
vital U وابسته به زندگی
vital U وابسته بزندگی
attache U وابسته نظامی
menstrual U وابسته به قاعده گی
petrologic U وابسته به سنگ
petiolar U وابسته به برگدم
nassal U وابسته به بینی
radio carpal U وابسته به زندبالاومچ
anginal U وابسته به گلودرد
antichristian U وابسته به دجال
marine U وابسته به دریانوردی
missions U وابسته به ماموریت
mission U وابسته به ماموریت
landed U وابسته بزمین
pessimistic U وابسته به بدبینی
nasal U وابسته به منخرین
nasal U وابسته به بینی
emotive U وابسته به احساسات
programmatic U وابسته به پروگرام
oratorical U وابسته به سخنرانی
promethean U وابسته به پرومیتوس
focal U وابسته بکانون
planetary U وابسته به سیاره
presbyterial U وابسته به کشیش ها
press attache U وابسته مطبوعاتی
prefectorial U وابسته به اداری
marines U وابسته به دریانوردی
connubial U وابسته به زناشویی
maritime U وابسته بدریانوردی
potamic U وابسته به رودها
materialistic U وابسته به مادیات
paralytic U وابسته به فلج
paralytics U وابسته به فلج
naval U وابسته به کشتی
predial or prae U وابسته به زمین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com