Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tuscan
U
وابسته بتوسکانی در ایتالیا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
locarno treaty
U
ایتالیا
Italy
U
ایتالیا
Rome
U
پایتخت ایتالیا
campo santo
U
گورستان ایتالیا
quirinal
U
حکومت ایتالیا
quirinal
U
دولت ایتالیا
italiot or ote
U
مقیم ایتالیا
rubicon
U
رودی در شمال ایتالیا
sienna
U
نام شهری در ایتالیا
piedmont
U
ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
big five
U
ایتالیا وژاپن اطلاق میشد
italianism
U
پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
e c s c (european coal & steel commissio
U
فرانسه جمهوری فدرال المان ایتالیا
major domo
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domo
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
podesta
U
رئیس شهرداری در برخی شهرهای ایتالیا
quality
U
تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
Italian stucco is world famous .
U
گچ برای ایتالیا شهرت جهانی دارد
major-domos
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
cornicione
U
[قرنیز دیوار در سبک رنسانس ایتالیا]
qualities
U
تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
a comparison of the tax systems in Italy and Spain
U
مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
scaramouch
U
دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
scaramouche
U
دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
Analogical architecture
U
[معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
Floreale
U
[سبک تزئینات منزل در معماری هنر نوی ایتالیا]
irredentist
U
طرفدار برگرداندن همه جاهایی که ایتالیایی حرف میزنند به ایتالیا
Italian Villa style
U
[سبک التقاطی مورد استفاده در قرن نوزدهم بومی ایتالیا]
gondola
U
نوعی قایق که در کانالهای شهر ونیز ایتالیا معمول است
gondolas
U
نوعی قایق که در کانالهای شهر ونیز ایتالیا معمول است
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
Cinquecento
U
[واژه ای که در قرن شانزدهم ایتالیا در هنر و معماری رنسانس بکار می رفته است.]
western european union
U
ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
Common Market
U
بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
High Renaissance
U
[سبک معماری دوره رنسانس تا تجدد هنری و ادبی ایتالیا در قرن شانزد میلادی]
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
rapallo treaty
U
قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
Medici Mamluk rug
U
قالی مدیسه مملوک
[این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.]
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
fascism
U
نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
european atomic energy community
U
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
tour de france
U
مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associating
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pertinent
U
وابسته
pyrexial
U
وابسته به تب
pyrexic
U
وابسته به تب
federating
U
وابسته
dependants
U
وابسته
dependant
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
tuitionary
U
وابسته به
federates
U
وابسته
pyretic
U
وابسته به تب
commissarial
U
وابسته به
federate
U
وابسته
riverrine
U
وابسته به
congenerous
U
وابسته
aquatic
U
وابسته به اب
federated
U
وابسته
attached
U
وابسته
interdependent
U
وابسته
pertaining
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
attendant
U
وابسته
attendants
U
وابسته
pertianing
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
hanger on
U
وابسته
carpal
U
وابسته به مچ
plantar
U
وابسته به کف پا
of kin
U
وابسته
diphtheric
U
وابسته به
akin
U
وابسته
attributable
U
وابسته به
adjectives
U
وابسته
elysian
U
وابسته به
adjective
U
وابسته
dependent
U
وابسته
elfin
U
وابسته به جن
israelitish
U
وابسته به
affiliate
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
messianic
U
وابسته به
relevant
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
attache
U
وابسته
contingents
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
appurtenant
U
وابسته
related
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
sexual organs
U
وابسته به
cantabrigian
U
وابسته به
germane
U
وابسته
contingent
U
وابسته
cephalic
U
وابسته به سر
thereof
U
وابسته به ان
subordinating
U
وابسته
comprador
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
wedded
U
وابسته
relative
U
وابسته
gular
U
وابسته به مری
hyperbolic
U
وابسته به هذلولی
hippocratic
U
وابسته به طب بقراط
laryngitic
U
وابسته به نای
gregorian
U
وابسته به گریگوری
gnomonic
U
وابسته به شاخص
glandulous
U
وابسته به غدد
hunnish
U
وابسته به هونها
gutturo nasal
U
وابسته بگلووبینی
hematic
U
وابسته به خون
focal
U
وابسته بکانون
homeric
U
وابسته به هومر
lenten
U
وابسته به چله
maritime
U
وابسته بدریانوردی
naval
U
وابسته به کشتی
missions
U
وابسته به ماموریت
leninist
U
وابسته به لنین
horatian
U
وابسته به هوراس
humnanist
U
وابسته به بشردوستی
haemic
U
وابسته بخون
interoceptive
U
وابسته به احشاء
oratorical
U
وابسته به سخنرانی
hydrologic
U
وابسته به اب شناسی
lactic
U
وابسته به شیر
inspectoral
U
وابسته به بازرس ها
kufic
U
وابسته به کوفه
intercollegiate
U
وابسته بکالج ها
jesuitic
U
وابسته به یسوعیون
isthmian
U
وابسته به باریکه
mission
U
وابسته به ماموریت
nasal
U
وابسته به بینی
internuptial
U
وابسته به عروسی
interrogatory
U
وابسته به سئوال
iranian
U
وابسته به ایران
iraqi
U
وابسته به عراق
pessimistic
U
وابسته به بدبینی
irrigational
U
وابسته به ابیاری
texas
U
وابسته به تکزاس
nasal
U
وابسته به منخرین
inner directed
U
درون وابسته
inhibitive
U
وابسته به جلوگیری
hydrological
U
وابسته به خواص اب
hygroscopic
U
وابسته به نم نما
hypochondriacal
U
وابسته به تهیگاه
iatric
U
وابسته به پزشکی
icarian
U
وابسته به ایکاروس
ichthyic
U
وابسته به ماهی
idiographic
U
وابسته به مجاز
incorporative
U
وابسته به الحاق
interferential
U
وابسته به دخالت
laryngeal
U
وابسته بنای
indic
U
وابسته به هند
indonesian
U
وابسته به اندونزی
inferential
U
وابسته به استنتاج
inflexional
U
وابسته به صرف
infusorial
U
وابسته به نمرویان
isthmic
U
وابسته به باریکه
deathy
U
وابسته بمردن
analphabetic
U
وابسته به بیسوادی
compunctious
U
وابسته به پشیمانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com