English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
progestational U وابسته بتغییرات هورمونی وبدنی زن قبل از حاملگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gestation U حاملگی وابسته بدوران رشد تخم یانطفه
hormonal U هورمونی
emotional and physical U روحی وبدنی
gastrin U هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
interesting condition U حاملگی
conceptions U حاملگی
conception U حاملگی
pregnant U حاملگی
fetation U حاملگی
expectance U پیش بینی حاملگی
expectancy U پیش بینی حاملگی
lysenkoism U نظریهای که معتقد است عوامل جسمانی وبدنی وشرایط محیط در وراثت موثر است
progesterone U هورمون مربوط به قبل از دوره حاملگی
progestin U هورمون مربوط به قبل ازدوره حاملگی
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associate U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
subordinate U وابسته
levitical U وابسته به
pyrexic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
pyretic U وابسته به تب
federating U وابسته
federates U وابسته
federated U وابسته
federate U وابسته
elfin U وابسته به جن
israelitish U وابسته به
riverrine U وابسته به
congenerous U وابسته
subordinated U وابسته
subordinates U وابسته
thereof U وابسته به ان
subordinating U وابسته
commissarial U وابسته به
comprador U وابسته
dependant U وابسته
dependants U وابسته
aquatic U وابسته به اب
interdependent U وابسته
hanger on U وابسته
of kin U وابسته
attendants U وابسته
attendant U وابسته
pertianing U وابسته
affiliated U وابسته
febile U وابسته به تب
monitorial U وابسته به
elysian U وابسته به
plantar U وابسته به کف پا
pertinent U وابسته
related U وابسته
affiliate U وابسته
affiliates U وابسته
affiliating U وابسته
diphtheric U وابسته به
attributable U وابسته به
akin U وابسته
adjectives U وابسته
adjective U وابسته
pertaining U وابسته
attache U وابسته
correspondent U وابسته
cantabrigian U وابسته به
correspondents U وابسته
syncop U وابسته به غش
tuitionary U وابسته به
relevant U وابسته
dependent U وابسته
germane U وابسته
appurtenant U وابسته
messianic U وابسته به
thereof=of that U وابسته به ان
belonging U وابسته ها
attached U وابسته
relative U وابسته
contingent U وابسته
wedded U وابسته
sexual organs U وابسته به
cephalic U وابسته به سر
carpal U وابسته به مچ
contingents U وابسته
glandulous U وابسته به غدد
pancreatic U وابسته به لوزالمعده
degenerative U وابسته به انحطاط
paralytic U وابسته به فلج
icarian U وابسته به ایکاروس
materialistic U وابسته به مادیات
glandulose U وابسته به غدد
ichthyic U وابسته به ماهی
idiographic U وابسته به مجاز
predial or prae U وابسته به زمین
incorporative U وابسته به الحاق
gregorian U وابسته به گریگوری
iatric U وابسته به پزشکی
gular U وابسته به مری
hematic U وابسته به خون
emotive U وابسته به احساسات
hippocratic U وابسته به طب بقراط
homeric U وابسته به هومر
horatian U وابسته به هوراس
humnanist U وابسته به بشردوستی
hunnish U وابسته به هونها
haemic U وابسته بخون
hyperbolic U وابسته به هذلولی
hydrologic U وابسته به اب شناسی
hydrological U وابسته به خواص اب
gnomonic U وابسته به شاخص
hygroscopic U وابسته به نم نما
landed U وابسته بزمین
gutturo nasal U وابسته بگلووبینی
generic U وابسته به تیره
indonesian U وابسته به اندونزی
internuptial U وابسته به عروسی
interoceptive U وابسته به احشاء
structural U وابسته به ساختمان
interrogatory U وابسته به سئوال
iranian U وابسته به ایران
oratorical U وابسته به سخنرانی
iraqi U وابسته به عراق
focal U وابسته بکانون
irrigational U وابسته به ابیاری
planetary U وابسته به سیاره
social U وابسته بجامعه
subversion U وابسته به خرابکاری
structurally U وابسته به بنا
isthmian U وابسته به باریکه
structural U وابسته به بنا
isthmic U وابسته به باریکه
jesuitic U وابسته به یسوعیون
indic U وابسته به هند
nasal U وابسته به بینی
nasal U وابسته به منخرین
inferential U وابسته به استنتاج
inflexional U وابسته به صرف
infusorial U وابسته به نمرویان
missions U وابسته به ماموریت
connubial U وابسته به زناشویی
marines U وابسته به دریانوردی
perigean U وابسته به حضیضی
marine U وابسته به دریانوردی
maritime U وابسته بدریانوردی
inhibitive U وابسته به جلوگیری
inner directed U درون وابسته
inspectoral U وابسته به بازرس ها
naval U وابسته به کشتی
intercollegiate U وابسته بکالج ها
interferential U وابسته به دخالت
mission U وابسته به ماموریت
pessimistic U وابسته به بدبینی
kufic U وابسته به کوفه
gerontic U وابسته به پیری
commercial attache U وابسته بازرگانی
balsamic U وابسته به بلسان
dependent variable U متغیر وابسته
dependant variable U متغیر وابسته
deltaic U وابسته به دلتا
deathy U وابسته بمردن
darky U وابسته به نژادسیاه
cycloidal U وابسته به دایره
bacterial U وابسته به باکتری
bacchanal U وابسته به باکوس
dioecious U وابسته به مگ س گیران
diametral U وابسته بقطر
eponymic U وابسته به سرخاندان
diaconal U وابسته بشماس
device dependent U وابسته به دستگاه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com