Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cleverness
U
هوشیاری استعداد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
alertress
U
هوشیاری
alertness
U
هوشیاری
consciousness
U
هوشیاری
serpentine wisdom
U
هوشیاری
sharpness
U
هوشیاری
astuteness
U
هوشیاری
conscience
[archaic for: consciousness]
U
هوشیاری
conscious mind
U
هوشیاری
appreciation
[awareness]
U
هوشیاری
awareness
U
هوشیاری
aesthesia
U
هوش هوشیاری
cautions
U
هوشیاری وثیقه
caution
U
هوشیاری وثیقه
cautioned
U
هوشیاری وثیقه
cautioning
U
هوشیاری وثیقه
state of alert
U
وضعیت هوشیاری
average strength
U
استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
sobersided
U
فروتن درحال هوشیاری
presence of mind
U
حاضر ذهنی هوشیاری
come to
<idiom>
U
دوباره هوشیاری رایافتن
quale
U
شیی دارای خاصیت هوشیاری
to walk the chalk
U
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
preconsclous
U
قبل از هوشیاری قبل از خود اگاهی
talents
U
استعداد
talent
U
استعداد
talented
U
استعداد
susceptivity
U
استعداد
predispostion
U
استعداد
liability to disease
U
استعداد
endowment
U
استعداد
aptness
U
استعداد
amplitude
U
استعداد
talentless
U
بی استعداد
cabiler
U
استعداد
potentiality
U
استعداد
potentialities
U
استعداد
gormless
U
کم استعداد
brilliance
U
استعداد
ungifted
U
بی استعداد
verve
U
استعداد
simpleminded
U
کم استعداد
endowments
U
استعداد
aptitude
U
استعداد
susceptibility
U
استعداد
parted
U
با استعداد
property
U
استعداد
turn
U
استعداد
turns
U
استعداد
gifted
U
با استعداد
ingenuity
U
استعداد
aptitudes
U
استعداد
capacity
U
استعداد
genius
U
استعداد
geniuses
U
استعداد
inapt
U
بی استعداد
capability
U
استعداد
capacities
U
استعداد
unintelligent
U
بی استعداد
authorized strength
U
استعداد مجاز
frost susceptibility
U
استعداد یخزدگی
artistic aptitude
U
استعداد هنری
caliber
U
گنجایش استعداد
mechanical aptitude
U
استعداد فنی
occupational aptitude
U
استعداد شغلی
palooka
U
بوکسور بی استعداد
command strength
U
استعداد یکان
shifted
U
نوبتی استعداد
reproductivity
U
استعداد تولید
indisposedness
U
عدم استعداد
imitativeness
U
استعداد تقلید
reproductivity
U
استعداد هم اوری
resistibility
U
استعداد مقاومت
capable
U
با استعداد صلاحیتدار
risible faculty
U
استعداد خنده
end strength
U
استعداد نهایی
sconce
U
جمجمه استعداد
shifts
U
نوبتی استعداد
division slice
U
استعداد لشگری
shift
U
نوبتی استعداد
tendencies
U
توجه استعداد
capacity
U
استعداد مقام
strengths
U
استعداد رزمی
liabilities
U
بدهکاری استعداد
flair
U
استعداد خصیصه
liability
U
بدهکاری استعداد
capability
U
استعداد پیشرفت
artistry
U
استعداد هنرپیشگی
aptitude tests
U
ازمون استعداد
aptitude test
U
ازمون استعداد
capacities
U
استعداد مقام
capacities
U
گنجایش استعداد
capacity
U
گنجایش استعداد
child prodigy
U
بچهبا استعداد
strength
U
استعداد رزمی
tendency
U
توجه استعداد
art
U
استعداد استادی
scholastic aptitude
U
استعداد تحصیلی
academic aptitude
U
استعداد تحصیلی
clever
U
باهوش با استعداد
cleverer
U
باهوش با استعداد
cleverest
U
باهوش با استعداد
indispositions
U
عدم استعداد
arts
U
استعداد استادی
war strenght
U
استعداد جنگی
indisposition
U
عدم استعداد
peak strenght
U
حداکثر استعداد مجاز
physical aptitude test
U
ازمون استعداد جسمانی
potentialize
U
دارای استعداد کردن
reduced strenght
U
حداقل استعداد جنگی
talent for musics
U
استعداد یا ذوق موسیقی
the talnet of the country
U
مردم با استعداد کشور
vocational aptitude test
U
ازمون استعداد شغلی
scholastic aptitude test
U
ازمون استعداد تحصیلی
accountable strength
U
استعداد قابل محاسبه
gifts
U
دارای استعداد کردن
natural
U
مسلم استعداد ذاتی
flatlander
U
موج سوار کم استعداد
fabllibility
U
استعداد خطا کردن
effective strength
U
استعداد رزمی موثر
naturals
U
مسلم استعداد ذاتی
allotropy
U
استعداد تغییر و تبدیل
differential aptitude tests
U
ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
potentially
U
با داشتن استعداد نهانی
attack size
U
استعداد وسایل درگیر در تک
accountable strength
استعداد قابل توجه
gifts
U
استعداد پیشکش کردن
habiliment
U
جامه استعداد فکری
gift
U
دارای استعداد کردن
knack
U
صدای شلاق استعداد
able
با استعداد صلاحیت دار
versatile
U
دارای استعداد و ذوق
manpower cieling
U
سطح استعداد پرسنل
gifted
U
موید شخص با استعداد
level of strength
U
میزان استعداد رزمی
level of strength
U
سطح استعداد رزمی
gift
U
استعداد پیشکش کردن
Iranians have a gift of tongues.
U
ایرانیها استعداد زبان دارند
potentiality
U
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
potentialities
U
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
strength
U
قدرت رزمی استعداد نفری
faculty
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
faculties
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
strengths
U
قدرت رزمی استعداد نفری
potential
U
دارای استعداد نهانی پتانسیل
peace time complement
U
استعداد مجاز زمان صلح
edacity
U
استعداد خوردن شکم پرستی
rhymester
U
شاعربی استعداد وکم مایه
means end capacity
U
استعداد درک وسیله- هدف
battle bill
U
فهرست استعداد رزمی ناو
personnel ceiling
U
سقف استعداد مجاز پرسنلی
self rating
U
تعیین میزان استعداد خود
seashore musical ability tests
آزمون های استعداد موسیقی سیشور
peace time establishment
U
جدول استعداد مجاز زمان صلح
authorized strength of theater
U
استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
green thumb
U
استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
minnesota clerical aptitude test
U
ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
it is insusceptible of change
U
اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
one's light s
U
نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
rimester
U
قافیه ساز شاعر بی استعداد وکم مایه شاعرک
manning level
U
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
zeroed out
U
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
telegenic
U
دارای استعداد شرکت دربرنامههای تلویزیونی مناسب برای برنامه تلویزیونی
tryout
U
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
complements
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complementing
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complemented
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complement
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
reduction coefficient
U
ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
insusceptibility
U
عدم استعداد عدم تاثر
combat power
U
نیروی رزمی استعداد رزمی
attached strength
U
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com