English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
queen's weather U هوای باز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
air U هوای دم هوا
aired U هوای دم هوا
airs U هوای دم هوا
serenade U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenaded U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenades U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenading U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
vibrator U دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
vibrators U دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
airspeed U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
airspeeds U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
Indian summer U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summers U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
cold front U جبهه هوای سرد
cold front U پیشان هوای سرد
cold fronts U جبهه هوای سرد
cold fronts U پیشان هوای سرد
open air U در هوای ازاد
out of doors U در هوای ازاد
falcon U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
falcons U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
clean U فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleaned U فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleanest U فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleans U فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
mouthpiece U لوله هوای غواص
mouthpieces U لوله هوای غواص
torchlight U هوای گرگ ومیش
swelter U هوای گرم
sweltered U هوای گرم
swelters U هوای گرم
warm front U جبهه هوای گرم
warm fronts U جبهه هوای گرم
acclimate به آب و هوای جدید خو گرفتن
acclimated U به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimates U به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimating U به اب و هوای جدید خو گرفتن
priming U پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
blast U هوای دم کوره بلند دم
blasts U هوای دم کوره بلند دم
twilight U هوای گرگ ومیش
passion U هوای نفس
lower U هوای گرفته وابری
lowered U هوای گرفته وابری
lowering U هوای گرفته وابری
lowers U هوای گرفته وابری
dusk U هوای گرگ ومیش
tartar U نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
tartars U نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
thermostat U تنظیم کننده هوای سرد
thermostats U تنظیم کننده هوای سرد
endemic U بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
heaving U رقص ناو در هوای طوفانی
genie U موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی
genies U موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی
smog U هوای الوده به دود وبخار
typhoon U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoons U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
fair-weather U خوب هنگام هوای صاف
sparrow U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
sparrows U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
acclimatation U توافق بااب و هوای یک محیط
acclimation U اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
acclimatization U توافق بااب و هوای یک محیط
acclimatization U عادت کردن به هوای کوهستان
adverse weather U هوای نامساعد
agglutinant U هوای التیام
air blast U هوای دم
air breathing U هوای تنفسی
air compressor U هوای فشرده ساز
air lift U دستگاه ابکش با هوای فشرده
air space U قشر هوای دیوار خالی
air tank U کپسول هوای غواصی
air turbine starter U استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
blast hole drill U مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
blast roasting U تشویه با هوای دم
blast valve U سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
bleed air U هوای کمپرس شده
blow cold U هوای سرد دمیدن
blow hot U هوای گرم دمیدن
brisk air U هوای خنک و فرح بخش
broken weather U هوای بی قرار
caisson foundation U پی سازی با هوای فشرده
carburator restricter plate U صفحه فلزی روی کاربوراتوربرای کاستن هوای ورودی دراتومبیل
carburetor air U هوای کاربراتور
choke damp U دم :هوای ته چاه یاکان
circulationg air U هوای در گردش
compressed air U هوای فشرده
compressed air U هوای متراکم
compressed air tunnel U تونل باد مدار بستهای محتوی گاز یا هوای تحت فشار
condensation shock U چگالش ناگهانی هوای فوق اشباع در حین عبور از حالت شوک
cooling air U هوای سرد کننده
cooling blower U دمنده هوای سرد
cruise valve U سوپاپ ازادکننده هوای گرم بطور مرتب در پرواز
dead air U هوای راکد
diesel ramjet U موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
drippy U هوای گرفته
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
effulge U برق هوای باز
emergency air U هوای اضطراری
Other Matches
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
fog lookouts U دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
turbocharger U گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
turbojet U توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
petticoatsfever U هوای زن
moist air U هوای تر
heavy weather U هوای طوفانی
heavy weather U هوای خراب
humid air U هوای نمناک
intake air U هوای ورودی
liquid air U هوای مایع
marine climate U اب و هوای دریایی
marsh malaria U هوای مردابی
hot blast U هوای دم داغ
humid air U هوای شرجی
exhaust air U هوای خروجی
forced draft U هوای با فشار
foul weather U هوای خراب
foul weather U هوای نامساعد
In the open air. U در هوای آزاد.
raininess U هوای بارانی
the open U هوای ازاد
temperate climate U اب و هوای معتدل
secondry air U هوای ثانویه
stable air U هوای پایدار
out of door U در هوای ازاد
low air pressure U فشار هوای کم
cold spell or cold snap <idiom> U یک جعبه هوای سرد
ego trips U تسلیم به هوای نفس
tire pressure U فشار هوای لاستیک
fair weather U دارای هوای صاف
liquid air container U مخزن هوای مایع
ego trip U تسلیم به هوای نفس
owl light U هوای گرگ و میش
heatwave U موج هوای گرم
heatwaves U موج هوای گرم
oh what a nasty weather U چه هوای کثیفی است
open exercise U ورزش در هوای ازاد
out door court U زمین هوای ازاد
lour U هوای گرفته وابریwerewolf
liquid air U هوای مایع شده
intake air heater U گرمکن هوای ورودی
intake air U هوای مکیده شده
mouthguard U لوله هوای غواص
heatwaves U هوای گرم طولانی
hot blast main U هدایت هوای دم داغ
hot blast cupola U کوپل هوای گرم
free living U تسلیم هوای نفس
heatwave U هوای گرم طولانی
saturated air U هوای اشباع شده
tire inflation U فشار هوای لاستیک
secondary airflow U جریان هوای فرعی
forced draft U هوای تحت فشار
Beautiful music ( weather ) . U موسیقی ( هوای ) قشنگ
outdoorsy <adj.> U عاشق هوای آزاد
self will U خود رایی هوای نفس
sensualist U پیرو هوای نفس واحساس
sensualize U پیروی از هوای نفس کردن
sidewinder U موشک هوا به هوای سایدویندر
storm door U درب عایق هوای توفانی
terrestrial environment U وضع عوارض و اب و هوای زمین
inclement weather U هوای بسیار سرد یا طوفانی
To cherish a desire for something . U هوای چیزی ؟ ؟ درسر پروراندن
To have a fancy for something . U هوای چیزی را درسر داشتن
Keep an eye on things. U هوای کاررا داشته باش
caliduct U پخش کننده هوای گرم
surfboat U قایق مخصوص هوای توفانی یا خیزاب
thermal target U هوای گرم بالارونده برای بالون
to weather something in winter U چیزی را در معرض [ آب و] هوای زمستانی گذاشتن
Today's weather is mild by comparison. U در مقایسه هوای امروز ملایم است.
The sun is all the more welcome. In this cold weather. U دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
She has a craving to travel . U دلش هوای سفر کرده است
out door U صحرایی در هوای ازاد انجام شده
Sea [mountain] air makes you hungry. U هوای دریایی [کوهستانی] گشنگی می آورد.
velocity stacks U لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
Make sure the statuette doesnt topple over . U هوای مجسمه را داشته باش که نیافتد
swim bladder U کیسه هوای ماهی مثانه هوایی
The room is stuffy. U هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
The room is stuffy . U هوای اطاق خیل خفه ( سنگین ) است
humidor U صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
williwaw U جریان هوای سرد که در سرزمینهای مرتفع میوزد
stationary front U جبهه حد فاصل بین دو توده هوای راکد
k valve U شیر ساده روی کپسول هوای غواصی
williwa U وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
pneumatic disatch U بردن بستههای امانتی بالوله بوسیله هوای فشرده
purge valve U لوله مخصوص بیرون فرستادن اب از ماسک بافشار هوای بینی
redeye U موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
j valve U سوپاپ کپسول هوای غواص که بطور خودکار بسته شود
vacuum concrete U ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
air-conditioned U اتاقی که هوای آن توسط دستگاه conditioner Air خنک و خشک نگهداری میشود
pneumaticity U خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
stand by <idiom> U پشت کسی بودن ،هوای کسی را داشتن
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
self abandoned U رها شده تسلیم هوای نفس شده
mismatch U ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
how fine is the weather U چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
how fine the weather is U چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
plan range U در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
hair U [الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
variable geometry engine U موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com