English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high tailed aircraft U هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
anti collision light U چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
crossbars U چوب افقی بالای مانع
bars U چوب افقی بالای مانع
bar U چوب افقی بالای مانع
crossbar U چوب افقی بالای مانع
warp beam U چوب افقی بالای دار [قالی]
orientation U جهت صفحه یا به صورت لبه افقی یا عمودی
two-dimensional U آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
long-and-short work [بنایی با استفاده از بلوک های افقی و عمودی بلند و کوتاه]
columnar U گرافی که مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی نمایش داده می شوند
bar graph U گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده میشود
keystone distortion U تغییر شکل تصویر که خط وط عمودی در لبههای افقی صفحه نمایش خم می شوند
trapezoidal distortion U اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند
histogram U گرافی که روی آن مقادیر به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده می شوند
bar chart U گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده شده اند
charts U گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
charting U گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
charted U گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
chart U گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
mouses U توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouse U توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
post and rail U مانع در پرش اسب 4 تیر افقی و 2 تیر عمودی
title U میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
titles U میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
fret U [نقشه پیچ در پیچ در حاشیه با استفاده از خطوط افقی و عمودی با زوایای ۹۰ درجه و مربوط به کشور چین]
monoplance U هواپیمایی یک باله هواپیمایی که یک جفت بال دارد
menus U لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
menu U لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
sizes U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
kepse motife U [ریشه کلمه ترکی است و به معنی بسته یا دسته می باشد. این نگاره بصورت بوته ای افقی با شاخه های عمودی بافته می شود و جلوه ای از برگ های دن دادنه دار را نشانمیدهد.]
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
plane U افقی سطح افق افقی کردن
levels U تراز سطح افقی افقی کردن
levelled U تراز سطح افقی افقی کردن
level U تراز سطح افقی افقی کردن
planing U افقی سطح افق افقی کردن
planes U افقی سطح افق افقی کردن
leveled U تراز سطح افقی افقی کردن
planed U افقی سطح افق افقی کردن
overhead clearance U حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
sliding wedge U گاوه افقی یاکولاس افقی
overhead cover U پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pops U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
set U قرارگرفته
sets U قرارگرفته
setting up U قرارگرفته
henpecked U زیرنفوذزن قرارگرفته
located inside U در درون قرارگرفته
imbricate U روی هم قرارگرفته
crest clearing U محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
spotlighting U شخصی که در زیرنورافکن صحنه نمایش قرارگرفته
spotlight U شخصی که در زیرنورافکن صحنه نمایش قرارگرفته
spotlighted U شخصی که در زیرنورافکن صحنه نمایش قرارگرفته
spotlights U شخصی که در زیرنورافکن صحنه نمایش قرارگرفته
well handled U بطرز خوبی مورد عمل قرارگرفته
low mid wing U بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
standards U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
freeboard deck U عرشهای که در زیران ساختمانهای غیر قابل نفوذ اب قرارگرفته
radialengine U موتوری که استوانههای ان بشکل پرههای چرخ قرارگرفته باشند موتورچرخی
fiscal station U قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
burner compartment U قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
vertical redundancy check U بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
girt U تیری که بین دو ستون بطورافقی قرارگرفته و روی ان دیوار تیغهای بنا میگردد
wet filter U فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
anti air U ضد هواپیمایی
aviation U هواپیمایی
counter air U ضد هواپیمایی
abeam U یاتاقانهایی که تحت زاویه 09یا 072 درجه بطور عمود برمحور طولی رسانگر قرارگرفته اند
aeromechanics U فن مکانیک هواپیمایی
sea plane U هواپیمایی دریایی
avionics U الکترونیک هواپیمایی
air officer U افسر هواپیمایی
aviate U هواپیمایی کردن
aircraft section U قسمت هواپیمایی
aviation authority U امور هواپیمایی
antiair warfare U جنگ ضد هواپیمایی
airline U شرکت هواپیمایی
airlines U شرکت هواپیمایی
rudders U سکان
helm U سکان
steerage U سکان
helms U سکان
rudder U سکان
Civil Aviation Organization U سازمان هواپیمایی کشور
aeromechanic U مربوط به مکانیک هواپیمایی
ejection seat U صندلی پران [هواپیمایی]
air traffic U رفت و آمد هواپیمایی
fixed geometry U هواپیمایی با بال ثابت
ejector seat U صندلی پران [هواپیمایی]
crocus cloth U پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
commutator U سری هادیهایی که بصورت شعاعی از یکدیگر جدا شده وبصورت حلقهای دور تا دورشفت گردنده ژنراتور قرارگرفته اند
joystick U سکان هدایت
kitchen rudder U سکان کروی
joysticks U سکان هدایت
off take rudder U سکان برداشتن
navigator U افسر سکان
rudders U تیغه سکان
elevator U سکان تعادل
rudder U تیغه سکان
pilot house U اطاق سکان
the rudder of a ship U سکان کشتی
tiller flat U سکان پاشنه
standard rudder U 51 درجه سکان
helmsmen U مسئول سکان
helmsmen U سکان گیر
helmsman U مسئول سکان
helm U سکان پرواز
helm U اهرم سکان
helmsman U سکان گیر
helms U اهرم سکان
helms U سکان پرواز
steering gear U دنده سکان
put on rudder U سکان گذاشتن
trick wheel U چرخ سکان
steering compass U قطبنمای سکان
wheelhouse U اتاق سکان
tiller U دسته سکان
navigators U افسر سکان
wheelhouse U اطاق سکان
wheelhouses U اطاق سکان
wheel indicator U نشانگر سکان
wheelhouses U اتاق سکان
balanced rudder U سکان متعادل
coxswain U سکان گیر
coxswain U سکان قایق
automatic steering device U سکان خودکار
tillers U دسته سکان
afterpiece U پشت سکان
elevators U سکان تعادل
quadraplane U هواپیمایی با چهار بال روی هم
conventional take off and landing U هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
aviation sotre keeper U انبار دار قسمت هواپیمایی
rudder indicator U نشانگر تیغه سکان
tiller U اهرم سکان کشتی
absolute joystick U سکان هدایت مطلق
skeg U حماله تیغه سکان
shift the rudder U معکوس کردن سکان
shift the rudder U تغییر دادن سکان
rudders U سکان عقب هواپیما
rudder U سکان عقب هواپیما
tillers U دسته سکان قایق
helm U سکان کشتی یا قایق
helm U زاویه سکان از خط مستقیم
helms U سکان کشتی یا قایق
helms U زاویه سکان از خط مستقیم
tillers U اهرم سکان کشتی
tiller U دسته سکان قایق
lee helm U سکان سمت پناه
lee helm U سکان کمکی ناو
elevator U سکان بالا دهنده
weather helm U سکان سمت باد
elevators U سکان بالا دهنده
transom U پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
C.A.B U مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
C.A.B.s U مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
hydro airplane U هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید
squadron U گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
variable geometry aircraft U هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
snooper U هواپیمایی که در حال تعقیب یا دیدبانی است
squadrons U گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
chopper U هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
choppers U هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
pintle U محور عقب تیغه سکان
pilot rudder U تیغه سکان مانور ناو
steering wheel U چرخ سکان فرمان اتومبیل
job stick U سکان هدایت دسته فرمان
steering wheels U چرخ سکان فرمان اتومبیل
aircraft defective U هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
rudders U سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
rudder U سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
ornithopter U هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
all weather fighter U هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
autogyro U هواپیمایی سنگین که توسط چند رتور حرکت میکند
director U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
directors U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
maritime aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
limiting speed U بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
rate joystick U سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
nothing to the right U دستور به سکانی برای نگهداشتن سکان به سمت راست
landplane U هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
streamliner U قطار یا هواپیمایی که مقاومت هوا را درهم شکسته وانرا تعدیل کند
weather helm U تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
lifting body U هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود
hiking stick U دسته اضافی سکان که خم میشود و در عین حال مسیررا تعیین میکند
sailwing U هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
post tensioning U پیش تنیدگی ناشی از کشش ارماتورهائی که بعد از بتن ریزی تحت کشش قرارگرفته و روی بتن عمل امده و سخت شده اتکاء دارد
vertical take off and landing U هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
erecting U عمودی
upright U عمودی
on end U عمودی
straighter U عمودی
lineal U عمودی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com