Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
chopper
U
هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
choppers
U
هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blade flapping
U
حرکت تیغههای گردنده هلیکوپتر حول لولای افقی
monoplance
U
هواپیمایی یک باله هواپیمایی که یک جفت بال دارد
constant speed drive
U
چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
in chief
U
بویژه
specifically
U
بویژه
distributions
U
عمل ارسال داده بویژه از طریق شبکه
distribution
U
عمل ارسال داده بویژه از طریق شبکه
fish pot
U
سبدبرای گرفتن ماهی بویژه مارماهی وخرچنگ
plexiglas
U
خانوادهای از پلاستیکهای رزین بویژه از نوع نورگذران
C-scroll
U
[پیچک هایی به شکل سی و اس بویژه در تزئینات روکوکو]
platelet
U
جسم مسطح و کوچک بویژه پلاکتهای خونی
copter
U
هلیکوپتر
helicopter
U
هلیکوپتر
helicopters
U
هلیکوپتر
attack helicopter
U
هلیکوپتر تک
attack helicopter
U
هلیکوپتر تک ور
whirlybird
U
هلیکوپتر
whirlybird
[American E]
U
هلیکوپتر
eggbeater
[American E]
U
هلیکوپتر
rookie
U
تازه کار
[بویژه در پلیس یا ارتش ]
[اصطلاح شوخی]
fence
U
روکش محافظ
[یا نرده]
[بویژه در اره کمانه ای ]
[مهندسی]
helistat
U
رتورهای هلیکوپتر
helicopter carrier
U
ناو هلیکوپتر بر
gunship
U
هلیکوپتر مسلح
gunship
U
هلیکوپتر آتشبار
heliports
U
فرودگاه هلیکوپتر
heliport
U
فرودگاه هلیکوپتر
purdah
U
برای پوشیدن زنان ازدیدارمردان بویژه در هند پارچه پردهای
helicopter rescue strop
U
کمربند نجات هلیکوپتر
helipad
U
سکوی فرود هلیکوپتر
helicopter rescue net
U
تور نجات هلیکوپتر
ready position
U
وضعیت حاضربه حرکت هلیکوپتر
autorotation
U
روش فرود اضطراری هلیکوپتر
retreating blade stall
U
واماندگی تیغه پس رونده هلیکوپتر
helicopter double rescue harness
U
کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
ambulant
U
گردنده
ambulatory
U
گردنده
gyrant
U
گردنده
revolvable
U
گردنده
in eyre
U
گردنده
roller door
U
در گردنده
rotative
U
گردنده
gyral
U
گردنده
rotors
U
گردنده
rotor
U
گردنده
wheeler
U
گردنده
swivels
U
گردنده
swivel
U
گردنده
rotary
U
گردنده
swivelled
U
گردنده
trochoid
U
گردنده
driven
U
گردنده
to upset the applecart
<idiom>
U
مشکل ایجاد کردن بویژه با بهم زدن برنامه کسی
[اصطلاح مجازی]
swivel
U
مفصل گردنده
circumsolar
U
دورخورشید گردنده
gyratory
U
چرخی گردنده
excursive
U
اواره گردنده
magnet wheel
U
چرخ گردنده
rotor plates
U
جوشنهای گردنده
runners
U
گردنده گشتی
rotator
U
ماهیچه گردنده
runner
U
گردنده گشتی
rotary
U
گردنده چرخنده
itineratly
U
بطور گردنده
revolving
U
گردنده دورانی
circumambient
U
گردنده بدور
pivot arm
U
میله گردنده
swivelled
U
مفصل گردنده
swivels
U
مفصل گردنده
anti air
U
ضد هواپیمایی
aviation
U
هواپیمایی
counter air
U
ضد هواپیمایی
army helicopter
U
هلیکوپتر ارتشی
[نظامی]
[حمل و نقل هوایی]
disc loading
U
نسبت وزن هلیکوپتر به مساحت دیسک رتوراصلی
helicopter pilot
U
خلبان هلیکوپتر
[شغل]
[حمل و نقل هوایی]
thermodynamics
U
علم مربوط به تبادل کار وحرارت و جریان گرما وتغییر دما بویژه در سیالات متحرک
churned
U
بوسیله اسباب گردنده
rotors
U
قسمت گردنده ماشین
roasting jack
U
سیخ کباب گردنده
churns
U
بوسیله اسباب گردنده
churn
U
بوسیله اسباب گردنده
rotary wing aircraft
U
هواپیما با بال گردنده
buckets
U
تیغه گردنده توربین
rundle
U
استوانه گردنده گوی
bucket
U
تیغه گردنده توربین
rotor
U
قسمت گردنده ماشین
airlines
U
شرکت هواپیمایی
aviation authority
U
امور هواپیمایی
sea plane
U
هواپیمایی دریایی
airline
U
شرکت هواپیمایی
antiair warfare
U
جنگ ضد هواپیمایی
aviate
U
هواپیمایی کردن
aircraft section
U
قسمت هواپیمایی
aeromechanics
U
فن مکانیک هواپیمایی
avionics
U
الکترونیک هواپیمایی
air officer
U
افسر هواپیمایی
precess
U
در خط سیر محورجسم گردنده تغییرپیداشدن
stator
U
جزء ثابت در هر ماشین گردنده
ejection seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
Civil Aviation Organization
U
سازمان هواپیمایی کشور
fixed geometry
U
هواپیمایی با بال ثابت
air traffic
U
رفت و آمد هواپیمایی
aeromechanic
U
مربوط به مکانیک هواپیمایی
ejector seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
sailing
U
گردش ناخواسته رتورهای هلیکوپتر یا ملخ هواپیما درباد شدید
gyroplane
U
نوعی هواپیما که حد فاصل میان هلیکوپتر و طیارههای معمولی است
suspension strap
U
نوار تعلیق بار به هلیکوپتر نوارهای اتصال طناب بارهلیکوپتر
overshot
U
گردنده به نیروی ابی که ازبالا میریزد
quadraplane
U
هواپیمایی با چهار بال روی هم
conventional take off and landing
U
هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
aviation sotre keeper
U
انبار دار قسمت هواپیمایی
sea bat
U
نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
C.A.B
U
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
variable geometry aircraft
U
هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
C.A.B.s
U
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
squadron
U
گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
squadrons
U
گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
snooper
U
هواپیمایی که در حال تعقیب یا دیدبانی است
hydro airplane
U
هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید
potter wheel
U
صفحه افقی گردنده که کوزه گر گل بران قالب میکند
windage
U
کاهش دور وسیله گردنده دراثر پسای هوا
giants stride
U
تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
aircraft defective
U
هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
high tailed aircraft
U
هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
Japonaiserie
U
[از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
ledger blade
U
تیغه پارچه بری که دریک جاایستاده و پره گردنده دارد
bulb root
U
وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
pantoscope
U
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
director
U
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
directors
U
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
all weather fighter
U
هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
limiting speed
U
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
autogyro
U
هواپیمایی سنگین که توسط چند رتور حرکت میکند
ornithopter
U
هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
maritime aircraft
U
هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
quill shaft
U
شفت گردنده باریکی با سرهزارخار مانند که در مادگی دیگری جفت میشود
tack weld
U
وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی
panoramic camera
U
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
cycles
U
زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycled
U
زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycle
U
زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
landplane
U
هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
streamliner
U
قطار یا هواپیمایی که مقاومت هوا را درهم شکسته وانرا تعدیل کند
lifting body
U
هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود
helicopter lane
U
کریدور پرواز هلیکوپتر کریدور ازاد عبور هلیکوپترها
sailwing
U
هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
penster
U
نویسنده بویژه نویسنده مزدور
turnstile
U
تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
turnstiles
U
تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
commutator
U
سری هادیهایی که بصورت شعاعی از یکدیگر جدا شده وبصورت حلقهای دور تا دورشفت گردنده ژنراتور قرارگرفته اند
vertical take off and landing
U
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
torque
U
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
visual interceptor
U
هواپیمای رهگیر بصری هواپیمایی که باوسایل بصری رهگیری میکند
hydroplanes
U
هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
hydroplaning
U
هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
hydroplane
U
هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
hydroplaned
U
هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
vane pump
U
خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
swivels
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
tactical air
U
نیروی هوایی تاکتیکی هواپیمایی تاکتیکی
marine aircraft
U
هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
airs
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com