Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
The football players are warming up before the game ( match) .
U
هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
Other Matches
That's quite another matter.
U
این که کاملا موضوع دیگری است.
I tell you this in all seriousness.
U
این موضوع ؟ ؟ کاملا"جدی می گویم
tempered steel
U
فولادی که درگرما عمل اورده شده باشد
There's more to come.
<idiom>
U
هنوز تموم نشده.
[هنوز ادامه داره]
beta software
U
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
queues
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access
U
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queue
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
U
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
reversed
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circular
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
nevertheless
U
هنوز
however
U
هنوز
stills
U
هنوز
stillest
U
هنوز
yet
U
هنوز
stiller
U
هنوز
as yet
U
هنوز
not yet
<adv.>
U
هنوز نه
not yet
<adv.>
U
نه هنوز
still
U
هنوز
I don't know yet.
من هنوز نمیدانم.
unborn
U
هنوز فاهرنشده
i am yet to learnt
U
من هنوز نمیدانم
Nobody has come yet .
U
هیچکس هنوز نیامده
It is not known yet . It is not settled yet .
U
هنوز معلوم نیست
we are still above ground
U
هنوز زنده ایم
is he still single?
U
ایا هنوز تک است
callow
U
جوجهای که هنوز پردرنیاورده
There is yet time.
U
هنوز وقت هست.
his palce is still open
U
جای او هنوز خالی
How can you ask?
U
هنوز نمی دانی؟
wort
U
گیاه خیسانده که هنوز تخمیرنشده
novillero
U
گاوبازی که هنوز برنده نشده
As you are not ready ...
U
چونکه هنوز آماده نیستی...
preadolescent
U
شخصیکه هنوز به بلوغ نرسیده
He cant count yet.
U
هنوز شمردن بلد نیست
The ice-cream has not set yet.
U
بستنی هنوز سفت نشده
The letter hasnt arrived yet.
U
نامه هنوز نرسیده است
Having hardly arrived you want to. . .
U
هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
shoulder
U
سمت موجی که هنوز نشکسته
maidens
U
اسبی که هنوز برنده نشده
it remains to be proved
U
هنوز ثابت نشده است
Since you are not ready ...
U
چونکه هنوز آماده نیستی...
the battle still rages
U
جنگ هنوز شدت دارد
there is little in it
U
هنوز نمتوان گفت که خواهدبرد
maiden
U
اسبی که هنوز برنده نشده
shoulders
U
سمت موجی که هنوز نشکسته
shouldering
U
سمت موجی که هنوز نشکسته
shouldered
U
سمت موجی که هنوز نشکسته
Are you still on the line?
U
هنوز پشت تلفن هستی؟
There's more to come.
<idiom>
U
باز هم هست.
[هنوز ادامه داره]
He is stI'll wet behind the ears.
U
هنوز دهانش بوی شیر می دهد
My departure time is not determined yet .
U
وقت حرکت من هنوز مشخص نیست.
Presumably she hasnt arrived yet .
U
از قرار معلوم هنوز واردنشده است
landsman
U
ملوان ساده که هنوز درجهای نگرفته
see if he is still there
U
به بیند او هنوز انجا است یانه
built into
U
که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
There has as yet been no confirmation.
U
تا حالا هنوز هیچ تأییدی نیست.
generations
U
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
generation
U
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
There is still time before I go.
U
هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
failed
U
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
My tea is not cool enough to drink.
U
چائی ام بقدر کافی هنوز سرد نشده
The project is not fully developed yet.
U
این طرح هنوز پخته وآماده نیست
not out
U
توپزنی که هنوز اخراج نشده اعلام خطا
yhis port is not yet peopled
U
این بندر هنوز اباد نشده است
elimination
U
بخشی از داده هنوز استفاده نشده است
Befor I knew it , the hotel bI'll was sent .
U
هنوز هیچه نشده صورتحساب هتل را فرستادند
fails
U
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
fail
U
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
The regulations are stI'll in force ( effect ) .
U
این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
I have not played my trump ( winning ) card .
U
ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
He has been a beggar for a hundred years; yet he d.
<proverb>
U
صد سال گدائى مى کند هنوز شب جمعه را نمى داند .
Do you still remember how poor we were?
U
آیا هنوز یادت میاد، که چقدر فقیر بودیم.
merge
U
ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
Are you still around?
U
هنوز هستی ؟
[مانند پشت تلفن یا درچت اینترنت]
merges
U
ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
I'm still not quite sure how good you are.
U
من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
accrued interest
بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
galley proof
U
نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
opened
U
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
opens
U
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
plene administrative preter
U
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
Thinking of it still gives me a pang.
[Colloquial]
U
هنوز من را آزار می دهد
[اذیت می کند]
وقتی که در باره آن فکر می کنم.
open
U
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
softer
U
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
soft
U
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
greasy wool
U
پشم چرب
[پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
softest
U
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
deferred expense
U
هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
He poked the mouse with his finger to see if it was still alive.
U
او
[مرد]
با انگشتش موش را سیخونک زد تا ببیند که آیا هنوز زنده بود یا نه.
sliver
U
فتیله نخ
[الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
to its full extent
<adv.>
U
کاملا
to the quick
U
کاملا
to a turn
U
کاملا
to a t
U
کاملا
jam-packed
U
کاملا پر
to perfection
U
کاملا
to the full
U
کاملا
comprehensive
<adv.>
U
کاملا
well
<adv.>
U
کاملا
by all means
<adv.>
U
کاملا
thru
U
کاملا
totally
U
کاملا
absolutely
<adv.>
U
کاملا
whole hog
U
کاملا
sopping
U
کاملا
in its entirety
U
کاملا
wholly
U
کاملا
quite
[completely, perfectly]
<adv.>
U
کاملا
de-
U
کاملا
definitely
<adv.>
U
کاملا
brand new
U
کاملا نو
spanking
U
کاملا
spankings
U
کاملا
replete
U
کاملا پر
richly
U
کاملا"
fully
U
کاملا
perfectly
U
کاملا"
sounded
U
کاملا
purely
U
کاملا"
sound
U
کاملا
altogether
U
کاملا
all around
U
کاملا
quite
U
کاملا
partitur
U
کاملا
partitura
U
کاملا
soundest
U
کاملا
sounds
U
کاملا
exactly
U
کاملا
hand and foot
U
کاملا
absolutely dry
کاملا
in full
U
کاملا
intoto
U
کاملا
utterly
U
کاملا
completely
<adv.>
U
کاملا
egregiously
U
کاملا
smack
U
کاملا
open and shut
U
کاملا
open-and-shut
U
کاملا
teetotally
U
کاملا
thoroughly
U
کاملا"
scot ant lot
U
کاملا
entirely
U
کاملا
smacked
U
کاملا
stone deaf
U
کاملا کر
absolutely
U
کاملا"
smacks
U
کاملا
root and branch
U
کاملا
audited
U
بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audit
U
بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
auditing
U
بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audits
U
بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
absolute dry
U
کاملا" خشک
stone broke
U
کاملا ورشکست
kaput
U
کاملا شک ست خورده
stone blind
U
کاملا کور
close-ups
U
کاملا افراشته
fully automatic
U
کاملا" خودکار
come full circle
<idiom>
U
کاملا برعکس
full duplex
U
کاملا" دو رشتهای
full duplex
U
کاملا دو رشتهای
fit like a glove
<idiom>
U
کاملا مناسب
dead center
<idiom>
U
کاملا وسط
dead as a doornail
<idiom>
U
کاملا مرده
full blown
U
کاملا افراشته
heavily armed
U
کاملا مسلح
span new
U
کاملا تازه
for all the world like
U
کاملا` شبیه
bang on
U
کاملا درستوصحیح
perfectly elastic
U
کاملا با کشش
armed to the teeth
U
کاملا` مسلح
point device
U
کاملا راست
four-square
U
کاملا مربع
identical
U
کاملا" برابر
broad a wake
U
کاملا بیدار
chock-a-block
U
کاملا افراشته
chock-a-block
U
کاملا کشیده
air dry
U
کاملا خشک
close-up
U
کاملا افراشته
close up
U
کاملا افراشته
fitting allowance
U
کاملا" اندازه
evolute
U
کاملا روییده
due
U
درست کاملا"
down to the ground
U
ازهرحیث کاملا
zonked
U
کاملا خسته
head over heels
<idiom>
U
کاملا ،عمیقا
outright
U
کاملا بیدرنگ
outrightly
U
کاملا بیدرنگ
wide-awake
U
کاملا بیدار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com