English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
indies U هند خاور و هند و چین وجزایر وابسته به ان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
north easterly U وابسته بشمال خاور
north-easterly U وابسته بشمال خاور
Middle East U سرزمین های میان خاور نزدیک East Near و خاور دور East Far
lowlander U خاور
east <adj.> U خاور
the oriel U خاور
orienting U خاور
orient U خاور
orients U خاور
Far East U خاور دور
north east U در شمال خاور
levanter U ساکن خاور
greek church U کلیسای خاور
levantine U ساکن خاور
north-easterly U درشمال خاور
north east U شمال خاور
east U خاور مشرق
orientalist U خاور شناس
north easterly U درشمال خاور
levant U خاور وشرق
it lies on the east of U در خاور واقع
Near East U خاور نزدیک
south east U در جنوب خاور
easterner U خاور نشین
the eastern question U مسئله خاور
the orthodox church U کلیسای خاور
easterners U خاور نشین
orthodoxly U بشیوه کلیسای خاور
south east U سوی جنوب خاور
in a south easterly direction U از جهت جنوب خاور
orientating U توجه بسوی خاور
orientates U توجه بسوی خاور
Near East U خاور نزدیک [جغرافیا]
orientate U توجه بسوی خاور
south easterly U سوی جنوب خاور
north easter U باد شمال خاور
the sovereign U پاپ اعظم کشیش بخش درکلیسای خاور
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
ecafe U کمیسیون اقتصادی اسیا و خاور دور که در سال 7491 در سازمان ملل تشکیل شده است
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
north north east U میان شمال و شمال خاور
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associate U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
plantar U وابسته به کف پا
affiliate U وابسته
affiliated U وابسته
diphtheric U وابسته به
federating U وابسته
federates U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
dependant U وابسته
dependants U وابسته
interdependent U وابسته
federate U وابسته
appurtenant U وابسته
wedded U وابسته
cantabrigian U وابسته به
federated U وابسته
related U وابسته
levitical U وابسته به
febile U وابسته به تب
syncop U وابسته به غش
relative U وابسته
pertianing U وابسته
elfin U وابسته به جن
attached U وابسته
congenerous U وابسته
attendant U وابسته
attendants U وابسته
comprador U وابسته
israelitish U وابسته به
pyrexic U وابسته به تب
thereof U وابسته به ان
germane U وابسته
carpal U وابسته به مچ
commissarial U وابسته به
pertinent U وابسته
cephalic U وابسته به سر
riverrine U وابسته به
pyretic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
elysian U وابسته به
pertaining U وابسته
correspondents U وابسته
relevant U وابسته
affiliates U وابسته
subordinate U وابسته
subordinated U وابسته
subordinates U وابسته
monitorial U وابسته به
affiliating U وابسته
correspondent U وابسته
dependent U وابسته
contingent U وابسته
contingents U وابسته
attributable U وابسته به
aquatic U وابسته به اب
of kin U وابسته
subordinating U وابسته
tuitionary U وابسته به
messianic U وابسته به
adjectives U وابسته
attache U وابسته
belonging U وابسته ها
akin U وابسته
hanger on U وابسته
sexual organs U وابسته به
adjective U وابسته
symphyseal U وابسته به همرویش
sympathetics U پی یا عصب که وابسته به
ethnical U وابسته به نژادشناسی
diphtheritic U وابسته به خناق
compunctious U وابسته به پشیمانی
diametral U وابسته بقطر
dioecious U وابسته به مگ س گیران
congestive U وابسته به تراکم
synesthetic U وابسته به همرنجی
stomatic U وابسته بدهان
dipteran U وابسته به دوبالان
sudanese U وابسته به سودان
specie U وابسته بسکه
eponymic U وابسته به سرخاندان
syncretic U وابسته به همتایی
dominical U وابسته بخداوند
dependent variable U متغیر وابسته
dependant variable U متغیر وابسته
deltaic U وابسته به دلتا
subunits U یکانهای وابسته
cufic U وابسته به کوفه
cuttural attache U وابسته فرهنگی
cycloidal U وابسته به دایره
subordinate class U طبقه وابسته
darky U وابسته به نژادسیاه
idiographic U وابسته به مجاز
dermatic U وابسته به زیرپوست
device dependent U وابسته به دستگاه
stomatal U وابسته به دهان
eleemosynary U وابسته به صدقه
corneal U وابسته به قرنیه
diaconal U وابسته بشماس
swinish U وابسته به خوک
supererogatory U وابسته به بس پردازی
cuticular U وابسته به پوست
stimulus bound U محرک- وابسته
dramaturgic U وابسته به فن نمایش
eleemosinary U وابسته به صدقه
deathy U وابسته بمردن
analphabetic U وابسته به بیسوادی
troy U وابسته به تروا
landed U وابسته بزمین
tubuliferous U وابسته به استکانیان
generic U وابسته به تیره
tubulifloral U وابسته به استکانیان
paralytics U وابسته به فلج
paralytic U وابسته به فلج
materialistic U وابسته به مادیات
tussive U وابسته به سرفه
emotive U وابسته به احساسات
pancreatic U وابسته به لوزالمعده
degenerative U وابسته به انحطاط
altitudinal U وابسته به اوج
air attache U وابسته هوایی
trigonometric U وابسته به مثلثات
affiliated company U شرکت وابسته
aesculapian U وابسته به دارگونه طب
aerological U وابسته بهواشناسی
adipic U وابسته به چربی
acoustical U وابسته به شنوایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com