Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unnormalized
U
هنجار نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unpremediated
U
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unbaoked
U
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unbroke
U
رام نشده سوقان گیری نشده
unborn
U
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
uncommitted
U
غیر متعهد نشده تعهد نشده
unpicked
U
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unresolved
U
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unobligated
U
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
undisciplined
U
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
norms
U
هنجار
homogeneous
U
هنجار
norm
U
هنجار
normalized
U
هنجار
bezel
U
هنجار
normal
U
به هنجار
normless
U
بی هنجار
normalcy
U
هنجار نرم
norm group
U
گروه هنجار
test norm
U
هنجار ازمون
social norm
U
هنجار اجتماعی
normalized number
U
عدد هنجار
percentile norm
U
هنجار صدکی
local norm
U
هنجار محلی
developmental norm
U
هنجار رشدی
comention
U
هنجار پذیری
grade norm
U
هنجار کلاسی
autia
U
هنجار پذیری
normal form
U
صورت هنجار
normalized form
U
صورت هنجار
normalized
U
هنجار شده
normal
U
هنجار معمول
age norm
U
هنجار سنی
prenormalized
U
پیش هنجار شده
normalized score
U
نمره هنجار شده
unsifted
U
الک نشده رسیدگی نشده
unsought
U
جستجو نشده کشف نشده
unredeemed
U
جبران نشده سبک نشده
unasked
U
خواسته نشده پرسیده نشده
untried
U
امتحان نشده محاکمه نشده
unset
U
جایگزین نشده جاانداخته نشده
inconsummate
U
تکمیل نشده انجام نشده
undirected
U
رهبری نشده راهنمایی نشده
uncharged
U
محسوب نشده رسمامتهم نشده
irredenta
U
انجام نشده جبران نشده
normalize
U
تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalising
U
تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalises
U
تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalizes
U
تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalised
U
تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
unintended saving
U
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete
U
انجام نشده پر نشده
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
uncharged
U
پر نشده
unbowed
U
خم نشده
unreconstructed
U
بازسازی نشده
unquestioned
U
بحث نشده
unquestioned
U
بررسی نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.
U
تا دیر نشده
savaging
U
رام نشده
uncommitted
U
تقبل نشده
unclaimed
U
مطالبه نشده
uncut
U
از هم جدا نشده
uncut
U
قطع نشده
uncut
U
بریده نشده
savaged
U
رام نشده
haggard
U
رام نشده
unfulfilled
U
اجرا نشده
savages
U
رام نشده
unfulfilled
U
انجام نشده
undisturbed
U
مختل نشده
unquestioned
U
استنتاق نشده
unpublished
U
نشر نشده
unpublished
U
چاپ نشده
uncontrolled
U
مهار نشده
unalloyed
U
الیاژ نشده
uninvited
U
دعوت نشده
unworn
U
استعمال نشده
unworn
U
کهنه نشده
unpaid
U
پرداخت نشده
uncontrolled
U
کنترل نشده
unwashed
U
شسته نشده
unevaluated
<adj.>
U
بررسی نشده
wound less
U
زخمی نشده
unguarded
U
حساب نشده
unguarded
U
حراست نشده
unattached
U
توفیق نشده
unattached
U
اعزام نشده
unearned
U
کسب نشده
unabridged
U
تلخیص نشده
unabridged
U
کوتاه نشده
unconnected
U
وصل نشده
unchanged
U
عوض نشده
unbidden
U
دعوت نشده
unabated
U
کاسته نشده
roughdry
U
اطو نشده
intemerate
U
بی ناموس نشده
innascible
U
زایده نشده
undirected
U
هدایت نشده
inextinct
U
نیست نشده
inedited
U
چاپ نشده
inedited
U
منتشر نشده
undisiplined
U
تربیت نشده
increate
U
افریده نشده
in sheets
U
صحافی نشده
in quires
U
صحافی نشده
undefined
U
تعریف نشده
undeeded
U
در سندقید نشده
uncoditioned
U
شرط نشده
tenantless
U
اشغال نشده
the date was not specified
U
نشده بود
unaccommodated
U
فراهم نشده
unaccomplished
U
انجام نشده
unbacked
U
رام نشده
unbowed
U
سر کوب نشده
non switched line
U
خط گزینه نشده
uncircumcised
U
ختنه نشده
uncleared
U
ترخیص نشده
uncoditioned
U
قطعی نشده
imperforate
U
منگنه نشده
unexploded
U
منفجر نشده
unleached
U
سفید نشده
unseen
U
مکشوف نشده
unseen
U
مشاهده نشده
sightless
U
دیده نشده
unsight
U
دیده نشده
unsocialized
U
اجتماعی نشده
unstudied
U
مطالعه نشده
unsung
U
سروده نشده
unsung
U
ستایش نشده
unsung
U
خوانده نشده
unthickened
U
تغلیظ نشده
unshod
U
نعل نشده
unpremediated
U
تصور نشده
unasked
U
سوال نشده
unlicked
U
لیسیده نشده
unsought
U
کاوش نشده
custom uncleared
U
ترخیص نشده
unspotted
U
ننگین نشده
unpolished
U
پرداخت نشده
unsaturate
U
اشباع نشده
unsaturated
U
اشباع نشده
unsaved
U
پس انداز نشده
unset
U
ثابت نشده
unevaluated
<adj.>
U
آزمایش نشده
unaudited
<adj.>
U
بازرسی نشده
unchecked
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unevaluated
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unexamined
<adj.>
U
ارزیابی نشده
uninspected
<adj.>
U
ارزیابی نشده
untested
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unaudited
<adj.>
U
ممیزی نشده
unchecked
<adj.>
U
ممیزی نشده
unevaluated
<adj.>
U
ممیزی نشده
unexamined
<adj.>
U
ممیزی نشده
uninspected
<adj.>
U
ممیزی نشده
untested
<adj.>
U
ممیزی نشده
unaudited
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unchecked
<adj.>
U
بازرسی نشده
virgins
U
استفاده نشده
unevaluated
<adj.>
U
بازرسی نشده
virgin
U
استفاده نشده
unexamined
<adj.>
U
بازرسی نشده
unread
U
خوانده نشده
uninspected
<adj.>
U
بازرسی نشده
untested
<adj.>
U
بازرسی نشده
unaudited
<adj.>
U
امتحان نشده
unchecked
<adj.>
U
امتحان نشده
unevaluated
<adj.>
U
امتحان نشده
unexamined
<adj.>
U
امتحان نشده
uninspected
<adj.>
U
امتحان نشده
untested
<adj.>
U
امتحان نشده
inexact
U
درست نشده
unverified
<adj.>
U
بررسی نشده
unverified
<adj.>
U
تست نشده
unverified
<adj.>
U
بازرسی نشده
unverified
<adj.>
U
امتحان نشده
unverified
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unverified
<adj.>
U
ممیزی نشده
unverified
<adj.>
U
تایید نشده
undetected
U
کشف نشده
unissued
<adj.>
U
توزیع نشده
inviolate
U
نقض نشده
unissued
<adj.>
U
منتشر نشده
unverified
<adj.>
U
آزمایش نشده
unverified
<adj.>
U
کنترل نشده
uncounted
U
شمرده نشده
open
U
واریز نشده
opened
U
واریز نشده
opens
U
واریز نشده
unchecked
<adj.>
U
آزمایش نشده
unfinished
U
تمام نشده
unaudited
<adj.>
U
آزمایش نشده
undyed
<adj.>
U
رنگرزی نشده
unexamined
<adj.>
U
آزمایش نشده
uninspected
<adj.>
U
آزمایش نشده
untested
<adj.>
U
کنترل نشده
uninspected
<adj.>
U
کنترل نشده
unexamined
<adj.>
U
کنترل نشده
unevaluated
<adj.>
U
کنترل نشده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com