Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
synoptic
U
هم نظیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
unparalleled
U
بی نظیر
unbeatable
U
بی نظیر
tallied
U
نظیر
tallies
U
نظیر
tally
U
نظیر
tallying
U
نظیر
analogue
U
نظیر
analogues
U
نظیر
unique
U
بیمانند بی نظیر
uniquely
U
بیمانند بی نظیر
comparable
U
نظیر
parallel
U
نظیر مطابق بودن با
paralleled
U
نظیر مطابق بودن با
paralleling
U
نظیر مطابق بودن با
parallelled
U
نظیر مطابق بودن با
parallelling
U
نظیر مطابق بودن با
parallels
U
نظیر مطابق بودن با
incomparable
U
بی نظیر
correlative
U
نظیر
correlative
U
بهم پیوسته جفت نظیر
inimitable
U
بی نظیر
unprecedented
U
بی نظیر
unprecedentedly
U
بی نظیر
unrivalled
U
بی مانند بی نظیر
without a rival
U
بی مانند بی نظیر
without comparison
U
بی مانند بی نظیر
without example
U
بی مانند بی نظیر
without parallel
U
بی مانند بی نظیر
make
U
نظیر
makes
U
نظیر
match
U
نظیر
matches
U
نظیر
symmetry
U
مراعات نظیر تشابه
rival
U
نظیر شبیه
rivaled
U
نظیر شبیه
rivaling
U
نظیر شبیه
rivalled
U
نظیر شبیه
rivalling
U
نظیر شبیه
rivals
U
نظیر شبیه
exemplar
U
نظیر
exemplars
U
نظیر
like
U
نظیر بودن
like
U
نظیر همانند
liked
U
نظیر بودن
liked
U
نظیر همانند
likes
U
نظیر بودن
likes
U
نظیر همانند
corresponding
U
نظیر به نظیر
analog
U
نظیر
characteristic diagram for the concrete
U
دیاگرام مشخصه بتن دیاگرامی که تغییر شکلهای بتن را بر حسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
characteristic diagram for the steel
U
دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
dialectic
U
روش مبتنی بر مباحثه و مکالمه روشی است که فلاسفهای نظیر سقراط
ensample
U
مانند نظیر
green manure
U
گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
hollow ware
U
چینی یاشیشهای که بصورت استوانهای شکل ویا نظیر ان قالب گیری شده است
homolog
U
نظیر
homologue
U
نظیر
inapproachable
U
بی نظیر
mesterpiece
U
کار بی نظیر
nonesuch
U
چیز بی نظیر
nonpareil
U
بی نظیر
suction lift
U
ارتفاع نظیر مکش در پمپ
unequaled
U
بی نظیر
unexampled
U
بی نظیر
uniue
U
بی مانند بی نظیر یکتا یگانه فرد
unrivaled
U
بی نظیر
world beater
U
بی نظیر
It is unque . It is matchless.
U
بی لنگه است (بی نظیر )
academe
U
فعالیت هایی که اساتید دانشگاهی انجام می دهند نظیر نوشتن مقاله، تدریس و غیره
one of a kind
<adj.>
U
بی نظیر
She is a nonpareil in poetry
U
او
[زن]
در هنر شاعری بی نظیر است.
occupational disease
U
امراض شغلی
[نظیر بیماری های برونشیت در رنگرزان و بافندگان، پوکی استخوان، خمیدگی ستون مهره ها در بافندگان، ضعف چشم و غیره]
rag rug
U
قالیچه چهل تکه
[در بعضی از کشورها نظیر مصر و مکزیک ابتدا نوارهای باریکی به عرض دو یا سه سانتی متر بافته شده و سپس لبه های آن به یکدیگر دوخته می شود که حالت فرش راه راه به آن می بخشد.]
Bijection
U
نگاشت یک به یک یا نظیر به نظیر
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com