Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
assonance
U
هم صدایی قافیهء وزنی یا صدایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conconancy
U
هم صدایی
unison
U
هم صدایی
unison
U
یک صدایی
consonance
U
هم صدایی
consonantal
U
بی صدایی
equisonance
U
هم صدایی
monaural
U
یک صدایی
plangency
U
پر صدایی
monophony
U
یک صدایی
homophony
U
هم صدایی
noiselessness
U
بی صدایی
tanyphonia
U
نازک صدایی
melodiousness
U
خوش صدایی
tonic
U
صدایی اهنگی
tonics
U
صدایی اهنگی
baryphonia
U
کلفت صدایی
voice key
U
کلید صدایی
knell
U
صدایی زنگ
pentatonic
U
پنج صدایی
voice frequency
U
بسامد صدایی
trachyphonia
U
زمخت صدایی
voice operated
U
با کار افت صدایی
whinnied
U
صدایی شبیه شیهه
whinnies
U
صدایی شبیه شیهه
whinny
U
صدایی شبیه شیهه
whinnying
U
صدایی شبیه شیهه
phonic
U
صدایی صدا دار
reciting
U
با صدایی موزون خواندن
motet
U
سرود چند صدایی
voice grade channel
U
مجرای از درجه صدایی
recites
U
با صدایی موزون خواندن
recited
U
با صدایی موزون خواندن
recite
U
با صدایی موزون خواندن
what noise is that?
U
این چه صدایی است
zing
U
صدایی شبیه جیغ
voice operated device
U
دستگاه با کار افت صدایی
music to one's ears
<idiom>
U
صدایی که شخص دوست دارد بشنود
euphonical
U
مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
growls
U
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growled
U
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growl
U
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
infrasound
U
صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
growling
U
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
pretone
U
هجا یا صدایی که پیش ازهجا تکیه دارواقع شود
round vowel
U
حرف صدایی که درتلفظ ان باید دهان یا لب را گرد کرد
twangs
U
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twanging
U
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twanged
U
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twang
U
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
feep
U
صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
cuckoo clocks
U
ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
chuck
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
cuckoo clock
U
ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
text
U
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
texts
U
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
howlers
U
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
howler
U
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
the quantity of a vowel
U
کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
voice grade channel
U
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
Brontide
U
نوعی صدا
[صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
tu-whit tu-whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu whit tu whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
hexametric
U
شش وزنی
weighted
U
وزنی
arrhythmic
U
بی وزنی
weightlessness
U
بی وزنی
gravity dam
U
سد وزنی
equiponderance
U
هم وزنی
weighting coefficient
U
ضریب وزنی
monometer
U
شعر یک وزنی
tetrameter
U
چهار وزنی
weighted score
U
نمره وزنی
weighted mean
U
میانگین وزنی
weighted average
U
متوسط وزنی
weighted average
U
میانگین وزنی
weight function
U
تابع وزنی
weight percent
U
درصد وزنی
massive arch dam
U
سد قوسی وزنی
gravity arch dam
U
سد قوسی وزنی
gravity abutment
U
گرانپایه وزنی
gravity spillway dam
U
سد سرریز وزنی
gravimetrical analysis
U
تجزیه وزنی
gravity wall
U
دیوار وزنی
gravimetric factor
U
ضریب وزنی
gravimetric analysis
U
تجزیه وزنی
daedman
U
مهار وزنی
hollow gravity dam
U
سد تهیده وزنی
division
U
گروه وزنی
divisions
U
گروه وزنی
gravity battery
U
باتری وزنی
tandem roller
U
غلطک وزنی پشت سر هم
weigh batcher
U
اندازه گیر وزنی
hexameter
U
شعر شش وتدی یا شش وزنی
gravity dam of triangular section
U
سد وزنی با نیمرخ مثلثی
gravity drop
U
زنگ احضار وزنی
masonry weir
U
بند بنایی وزنی
h does not w.much
U
چندان وزنی ندارد
imponderability
U
بی وزنی غیر محسوسی
class
U
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
blank verse
U
شعر بی قافیه پنج وزنی
classed
U
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
classes
U
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
classing
U
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
ounce
U
مقیاس وزنی برابر5301/13 گرم
ounces
U
مقیاس وزنی برابر5301/13 گرم
tons
U
واحد وزنی برابر با 0001کیلوگرم
bantamweight
U
مقیاس وزنی درحدود 811پوند
weight average molecular weight
U
میانگین وزنی وزن مولکولی
weight average degree of polymerization
U
میانگین وزنی درجه بسپارش
available payload
U
فرفیت وزنی یا حجمی وسیله
ton
U
واحد وزنی برابر با 0001کیلوگرم
quintal
U
واحد وزنی معادل 001کیلو گرم
scaleweight
U
وزنی که اسب در مسابقه تحمل میکند
metric hundredweight
U
واحد وزنی برابر 05 کیلو گرم
bushel
U
مقیاس وزنی است معادل 4پک
To bear heavy expenses.
U
سرب فلز سنگین وزنی است
bushels
U
مقیاس وزنی است معادل 4پک
pottle
U
پیمانه وزنی برابر نیم گالن رطل یکمنی
bandolite
U
ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
weighted least square method
U
روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
barleycorn
U
مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
tare and tret
U
وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
liftjet
U
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
warp-weighd loom
U
دارهای وزنی
[این نوع دار در گذشته بیشتر بکار میرفته و در آن انتهای نخ های تار به وزنه های سنگی یا فلزی گره زده می شد.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com