English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 26 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
schoolmate U هم شاگردی
schoolmates U هم شاگردی
school fellow U هم شاگردی
school mate U هم شاگردی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
apprenticeship U شاگردی
apprenticeships U شاگردی
apprentice U شاگردی کردن کاراموز
apprentices U شاگردی کردن کاراموز
tutoring U اموزش تک شاگردی
discipleship U شاگردی
in leading U در مرحله شاگردی یا نوچگی
journey work U شاگردی
journeywork U شاگردی
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
non collegiate U در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
oppidan U شاگردی که درشبانه روزیهای شهرزندگی میکند
prentice U شاگردی کردن
prize fellow U شاگردی که در امتحانات سرامد شده وامتیازی بعنوان جایزه باو داده اند
pupilage U دوره شاگردی مرحله شاگردی
pupillage U دوره شاگردی مرحله شاگردی
pupilship U شاگردی
salvtatorian U شاگردی که نطق گشایش یاتهنیت امیزرا اداکند
studentship U شاگردی
to serve apprenticeship U دوره شاگردی
to serve one s a U دوره شاگردی خودرابه پایان رساندم
to take up one'sindentures U سند شاگردی خودرا در پایان خدمت پس گرفتن
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com