English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cooperator U همکاری کننده
synergistic U همکاری کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
synergetic U دارای اشتراک مساعی همکاری کننده
Other Matches
cooperation U همکاری
cahoots U همکاری
co-operate U همکاری
synergism U همکاری
competition U همکاری
competitions U همکاری
collaboration U همکاری
co-operation U همکاری مشترک
incoordinate U فاقد حس همکاری
disassociate U همکاری نکردن
antagonistic cooperation U همکاری ناساز
disaffiliate U همکاری نکردن
disaffiliation U عدم همکاری
incoordination U عدم همکاری
solidarity U همکاری همبستگی
close coordination U همکاری نزدیک
logrolling U همکاری متقابل
disassociating U همکاری نکردن
logroll U همکاری کردن
disassociates U همکاری نکردن
coact U همکاری کردن
disassociated U همکاری نکردن
close controlled U همکاری نزدیک
collaboration U همکاری مشترک
assist U یاور همکاری
cooperative work U همکاری مشترک
synergistic U مربوط به همکاری
mutualism U اصول همکاری
assists U یاور همکاری
assisting U یاور همکاری
assisted U یاور همکاری
pull together U همکاری کردن
cooperation U همکاری مشترک
synergy U همکاری یاری
noncooperation U عدم همکاری
take on <idiom> U شروع به همکاری
teamwork U روح همکاری
disassociation U عدم یا فسخ همکاری
gung-ho U آمادهی همکاری و عمل
dissociating U قطع همکاری وشرکت
dissociate U قطع همکاری وشرکت
dissociates U قطع همکاری وشرکت
contributions U هم بخشی همکاری وکمک
contribution U هم بخشی همکاری وکمک
cooperation U همکاری تشریک مساعی
keep someone on <idiom> U اجازه همکاری دادن
organization for european economic coopr U سازمان همکاری اقتصادی اروپا
organization for economic co opration U سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
abasia U عدم همکاری عضلات محرکه
handle with kid gloves <idiom> U باکسی همکاری دقیق داشتن
take turns <idiom> U انجام کاری با همکاری یکدیگر
disaffiliate U به همکاری یا شراکت خاتمه دادن
to distance [dissociate] oneself from U دوری [قطع همکاری] کردن از
to dissociate [disassociate] oneself from somebody [something] U از کسی [چیزی] دوری [قطع همکاری] کردن
consolidation psychological operation U عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
bank giro U همکاری بانک و اداره پست جهت انتقال پول
to opt out [of something] U تصمیم گرفتن که کاری را انجام ندهند یا همکاری نکنند
community relations U روابط همکاری بین سازمانهای نظامی وقشرهای اجتماعی
to opt in [something] U تصمیم گرفتن که کاری را انجام بدهند یا همکاری بکنند
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
backstabber U خیانتکار [همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. U پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
internationalism U روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
interoperability U قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
contribute U شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contributed U شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contributes U شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contributing U شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
pan american union U سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
european monetary agreement U موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
coaction U عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
mitigatory U کم کننده
mitigative U کم کننده
solvent U اب کننده
renunciant U رد کننده
fluxing oil U اب کننده
bidders U کننده
abjurer or abjuror U کننده
wheezy U خس خس یا خر خر کننده
fizzy U کف کننده
solvents U اب کننده
sensor U حس کننده
whisperer U پچ پچ کننده
renunciant U کننده
spurner U رد کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com