English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dehydroisomerization U همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dehydrogenation U هیدروژن زدایی
pyrolytic dehydrogenation U هیدروژن زدایی تفکافتی
hydrodesulfurizing U گوگرد زدایی با هیدروژن
dehydrocyclization U حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
dehydrogenize U هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
dehydrogenate U هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
hydric U هیدروژن دار وابسته به هیدروژن
error trapping U اشتباه زدایی غلط زدایی
catalytic hydrogenation U هیدروژن دار کردن کاتالیزوری هیدروژن دارشدن کاتالیزوری
hydrogenation U هیدروژن دار کردن هیدروژن دار شدن
hydrogen U هیدروژن
hydrotreating U هیدروژن کاری
liquid hydrogen U هیدروژن مایع
orthohydrogen U هیدروژن ارتو
parahydrogen U هیدروژن پارا
acid hydrogen U هیدروژن اسیدی
secondary hydrogen U هیدروژن 2 درجه
active hydrogen U هیدروژن فعال
hydrogenolysis U هیدروژن کافت
hydrogenator U هیدروژن ساز
hydrodimerization U دی مرشدن با هیدروژن
hydrogen sulphide U سولفید هیدروژن
hydrocracking U کراکینگ با هیدروژن
hydrogenate U هیدروژن دادن
heydrogenize U هیدروژن دادن
hydrodimerization U دوپارش با هیدروژن
hydrogenation U هیدروژن دهی
heavy hydrogen U هیدروژن سنگین
acid function U یون هیدروژن
tertiary hydrogen U هیدروژن 3 درجه
hydrogen like atom U اتم هیدروژن مانند
labile hydrogen U هیدروژن تند اثر
light hydrogen U هیدروژن سبک یا معمولی
hydrogenate U دارای هیدروژن کردن
hydrogen like orbital U اوربیتال هیدروژن مانند
hydro carbon U ترکیب هیدروژن و کربن
hydrogen flame detector U اشکارساز شعلهای هیدروژن
sulphide U نمک یااسترسولفید هیدروژن
sulfide U نمک یااسترسولفید هیدروژن
secondary hydrogen U هیدروژن درجه دوم
tertiary hydrogen U هیدروژن نوع سوم
sodium hydrogen carbonate U سدیم هیدروژن کربنات
hydrogen depleted structure U ساختار هیدروژن زدوده
standard hydrogen electrode U الکتورد هیدروژن استاندارد
hydrogenation U عمل تبدیل به هیدروژن
hydride U ترکیب هیدروژن دار هیدروکسید
sodium monohydrogen carbonate U سدیم مونو هیدروژن کربنات
hydrogenate U سبب ترکیب چیزی با هیدروژن شدن
hydrochloric U دارای هیدروژن و کلورین جوهر نمک
atomic hydrogen arc welding U جوش قوسی بوسیله اتم هیدروژن
deglaciation U یخ زدایی
de icing U یخ زدایی
dehydration U اب زدایی
chlorinated hydrocarbon U ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
monad U ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
stain removed U لکه زدایی
accretion of silt U رسوب زدایی
demystify U راز زدایی
demystifying U راز زدایی
demystified U راز زدایی
unconditioning U شرطی زدایی
trubleshoot U عیب زدایی
troubleshoot U عیب زدایی
decolonization U مستعمره زدایی
mechanical de icing U یخ زدایی مکانیکی
peptization U لخته زدایی
demystifies U راز زدایی
dispergation U لخته زدایی
debug aids U ابزاراشکال زدایی
unlearning U یادگیری زدایی
de escalation U تشنج زدایی
dealkylation U الکیل زدایی
deamination U امین زدایی
decarbonylation U کربونیل زدایی
decarboxylation U کربوکسیل زدایی
decolorization U رنگ زدایی
decolourization U رنگ زدایی
deculturation U فرهنگ زدایی
descaling U پوسته زدایی
undoing U عمل زدایی
deforestation U جنگل زدایی
sterilization U گند زدایی
debugging U اشکال زدایی
detente U تشنج زدایی
decentralization U مرکزیت زدایی
genocide U نژاد زدایی
blanching U رنگ زدایی
decoloration U رنگ زدایی
debug U اشکال زدایی
debugged U اشکال زدایی
debugs U اشکال زدایی
degasify U گاز زدایی
deionization U یون زدایی
desensitization U حساسیت زدایی
desegregation U جدایی زدایی
desalinization U نمک زدایی
demodulation U تحمیل زدایی
demythologization U اسطوره زدایی
depolarization U قطبش زدایی
desalination U نمک زدایی
desulfurization U گوگرد زدایی
desulphurizing U گوگرد زدایی
dehydrohalogenation U هیدروهالوژن زدایی
disinhibition U بازداری زدایی
dehumidification U رطوبت زدایی
demagnetization U مغناطیس زدایی
desalting U نمک زدایی
discoloration U رنگ زدایی
deoxygenation U اکسیژن زدایی
defuse U تشنج زدایی کردن
desulfurization unit U واحد گوگرد زدایی
debugged U اشکال زدایی کردن
desegregate U تفکیک زدایی کردن
defused U تشنج زدایی کردن
defuses U تشنج زدایی کردن
defusing U تشنج زدایی کردن
bleaching U رنگ زدایی الیاف
debug U اشکال زدایی کردن
desegregated U تفکیک زدایی کردن
desegregates U تفکیک زدایی کردن
desegregating U تفکیک زدایی کردن
debugs U اشکال زدایی کردن
demodulation U کشف تحمیل زدایی
de-escalate U تشنج زدایی کردن
demagnetization factor U ضریب مغناطیس زدایی
debugging aids U وسائل اشکال زدایی
de-escalates U تشنج زدایی کردن
debugging aids U ادوات اشکال زدایی
debugging a program U اشکال زدایی یک برنامه
program debugging U اشکال زدایی برنامه
debug aids U ادوات اشکال زدایی
bleaching powder U گرد رنگ زدایی
acid depolarization U قطبش زدایی اسیدی
de-escalated U تشنج زدایی کردن
systematic desensitization U حساسیت زدایی منظم
deskew U اریب زدایی کردن
de-escalating U تشنج زدایی کردن
de escalate U تشنج زدایی کردن
pH U علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
transversal U اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
protons U هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
proton U هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
hydrogen bonding U پیوند هیدروژنی [ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن] [در رنگرزی]
hydrogenize U با هیدروژن ترکیب کردن هیدروژنی کردن
isomerization U همپارش
isomer U ایزومر
isomer U ایزومر هم ترکیب
steremer U ایزومر فضایی
isomerous U ایزومر هم ترکیب
optical isomer U ایزومر نوری
facial isomer U ایزومر وجهی
geometrical isomer U ایزومر هندسی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com