Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
coordinate
U
همرتبه کردن مختصات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
centroid
U
در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
relative
U
دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد
restitution
U
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
compeer
U
همرتبه
euqal
U
همرتبه
coordinative
U
همرتبه کننده
equaled
U
همرتبه شبیه
equal
U
همرتبه شبیه
equals
U
همرتبه شبیه
equaling
U
همرتبه شبیه
equalling
U
همرتبه شبیه
equalled
U
همرتبه شبیه
polar plot
U
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
true origin
U
نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
abscise
U
جدا کردن طول روی محور مختصات
data
U
مختصات
plotting scale
U
خط کش مختصات
grid coordinates
U
مختصات
coordinate
U
مختصات
coordinates
U
مختصات
cross reference
U
سیستم مختصات
polar coordinates
U
مختصات قطبی
equatorial coordinates
U
مختصات استوایی
polar coordinate
U
مختصات قطبی
rectangular coordinate
U
مختصات متعامد
cross-references
U
سیستم مختصات
cross-reference
U
سیستم مختصات
jacobian coordinates
U
مختصات ژاکوبی
easting
U
مختصات طولی
coordinates
U
مختصات نقشهای
axis of coordinates
U
محورهای مختصات
coordinates
U
دستگاه مختصات
target grid
U
مختصات هدف
geographic coordinates
U
مختصات جغرافیایی
cordinate axis
U
محورهای مختصات
input coordinate
U
مختصات اولیه
geomagnetic coordinates
U
مختصات ژئومگنتیکی
coordinate axises
U
محورهای مختصات
coordinate scale
U
گونیای مختصات
transformation of coordinates
U
تبدیل مختصات
cartesian coordinates
U
مختصات دکارتی
spherical coordinates
U
مختصات سماوی
reaction coordinates
U
مختصات واکنش
plain coordinates
U
مختصات مسطحه
grid coordinates
U
مختصات شبکه
cartesian chart
U
مختصات کارتزین
grid chart
U
شبکه مختصات
axis
U
محورهای مختصات
eulerian coordinates
U
مختصات اولری
the peculiarities of mammals
U
مختصات پستاندارها
cartesian coordinates
U
محور مختصات
lagrangian coordinates
U
مختصات لاگرانژی
northing
U
مختصات عرضی
spherical coordinates
U
مختصات کروی
plain coordinates
U
مختصات افقی
canonical coordinates
U
مختصات بندادی
image coordinates
U
مختصات تصویر
cartesian coordinate system
U
سیستم مختصات کارتزین
georef grid
U
مختصات جغرافیایی جهانی
coordinate code
U
رمز مختصات نقاط
polar chart
U
نمودار با مختصات قطبی
inertial coordinate system
U
سیستم مختصات ماندی
coordinate code
U
رمزمربوط به مختصات نقشهای
coordinate system of axis
U
سیستم محورهای مختصات
ablique coordinates
U
دستگاه مختصات قائم
curvilinear coordinates
U
مختصات خمیده خط
[ریاضی]
Y coordinate
U
مختصات بردار عمودی
generalized coordinates
U
مختصات تعمیم یافته
X coordinate
U
مختصات بردار افقی
horizon system of coordinates
U
دستگاه مختصات افقی
y axis
U
محور عرضی مختصات
polar diagram
U
نمودار با مختصات قطبی
polar coordinates
U
دستگاه مختصات قطبی
preferred system of coordinates
U
دستگاه مختصات مرجع
spherical coordinates
U
دستگاه مختصات کروی
coordinate system
U
دستگاه مختصات
[ریاضی]
spherical coordinates
U
مختصات کروی
[ریاضی]
relative coordinate system
U
دستگاه مختصات نسبی
military grid
U
شبکه مختصات نظامی
cylindrical coordinate
U
مختصات استوانه ای
[ریاضی]
polar coordinates
U
مختصات قطبی
[ریاضی]
momentum coordinates
U
مختصات اندازه حرکت
polar coordinate system
U
دستگاه مختصات قطبی
[ریاضی]
Cartesian coordinate system
U
دستگاه مختصات دکارتی
[ریاضی]
axis
U
برای مختصات عمودی در گراف
axis
U
برای مختصات افقی در گراف
cylindrical coordinate system
U
دستگاه مختصات استوانه ای
[ریاضی]
cartesian coordinates
U
سیستم مختصات سه بعدی فضایی
rectangular coordinates
U
دستگاه مختصات راست گوشه
x axis
U
محور افقی مختصات یا محورطولها
celestial equator system of coordinates
U
دستگاه مختصات استوای سماوی
known datum point
U
نقطهای با مختصات وگرای معلوم
spherical coordinate system
U
دستگاه مختصات کروی
[ریاضی]
universal transverse mercator
U
سیستم مختصات نقشهای قائم الزاویه
spherical coordinate system
[with constant radius]
U
دستگاه مختصات کروی
[با شعاع ثابت]
plots
U
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
plot
U
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
plotted
U
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
y axis
U
محور عمودی روی یک صفحه مختصات
plotter
U
اسامی که مختصات داده شده را رسم میکند
grid
U
مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
plotters
U
اسامی که مختصات داده شده را رسم میکند
grids
U
مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
z axis
U
محوری که روی یک صفحه مختصات عمق رانشان میدهد
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
coriolis acceleration
U
شتاب یک ذره که دریک دستگاه مختصات شتابدار درحرکت است
X Y
U
مختصات برای رسم گراف که x بردار افق و y عمودی است
roamer
U
کالک شبکه بندی شده برای کمک به قرائت مختصات
plotter
U
وسیله جانبی کامپیوتر که بین دو مختصات خط مستقیم رسم میکند
X Y
U
وسیله رسم خط روی کاغذ بین مختصات داده شده
unit cell
U
کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
vertex
U
نقط های در فضا که با مختصات سه بعدی xوyوz مشخص میشود
jan grid
U
سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
plotters
U
وسیله جانبی کامپیوتر که بین دو مختصات خط مستقیم رسم میکند
plotters
U
اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
axis
U
1-خط ی که چیزی اطراف آن می چرخد 2-خط مرجعی که پایه مختصات یک گراف است
plotter
U
اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
origins
U
محلی در صفحه نمایش که تمام مختصات به آن رجوع می کنند معمولا گوشه بالا سمت چپ
absolute address
U
وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
origin
U
محلی در صفحه نمایش که تمام مختصات به آن رجوع می کنند معمولا گوشه بالا سمت چپ
geometry processing
U
فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
mouse
U
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
mouses
U
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
pucks
U
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
puck
U
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
datum point
U
نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
true convergence
U
سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
plotters
U
رسامی که داده محل را با افزایش به محل فعلی اش دریافت میکند و نه به صورت مختصات جداگانه
plotter
U
رسامی که داده محل را با افزایش به محل فعلی اش دریافت میکند و نه به صورت مختصات جداگانه
mouses
U
esuoM ای که به پورت سری PC وصل است و داده مختصات را از طریق پورت سریال منتقل میکند
mouse
U
esuoM ای که به پورت سری PC وصل است و داده مختصات را از طریق پورت سریال منتقل میکند
assumed grid
U
شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
geographic reference
U
سیستم مختصات جغرافیایی سیستم شبکه بندی جغرافیایی
polyconic grid
U
سیستم شبکه بندی مخروطی سیستم مختصات مخروطی
universal grid
U
مختصات نقشهای جهانی شبکه بندی نقشهای جهانی
datum
U
سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
false origin
U
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
serve
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
served
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
correcting
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
crossest
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
cross
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilising
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
wooed
U
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
point
U
اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
sterilize
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
woo
U
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
corrects
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
checked
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
infringe
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
to use effort
U
کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
crosser
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
preaches
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
crosses
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
preached
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com