Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sob
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
sobbed
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
sobbing
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
sobs
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Laugh and the world laghs with you, weep and you w.
<proverb>
U
بخندى ,دنیا با تو مى خندد گریه کنى باید بتنهایى گریه گنى.
sobbed
U
گریه گریه کردن
sobbing
U
گریه گریه کردن
sobs
U
گریه گریه کردن
sob
U
گریه گریه کردن
Laugh and the world laughs with you , weep and you wepp alone.
<proverb>
U
بخند تا دنیا با تو بخندد گریه کن تا تنها گریه کنى.
weeping succeeds laughter
U
گریه پس ازخنده می اید از پی خنده گریه است
hiccough
U
سکسکه کردن
hiccup
U
سکسکه کردن
hiccupped
U
سکسکه کردن
hiccoughed
U
سکسکه کردن
hiccoughs
U
سکسکه کردن
hiccups
U
سکسکه کردن
hiccoughing
U
سکسکه کردن
hiccupping
U
سکسکه کردن
rancorously
U
ازروی کینه وبغض
give
U
گریه کردن
weeps
U
گریه کردن
bemoans
U
گریه کردن
gives
U
گریه کردن
bemoan
U
گریه کردن
giving
U
گریه کردن
cries
U
گریه کردن
bemoaning
U
گریه کردن
to pipe one's eye
U
گریه کردن
weep
U
گریه کردن
bemoaned
U
گریه کردن
cry
U
گریه کردن
to play the woman
U
گریه کردن ترسیدن
boohoo
U
هقهق گریه کردن
boohoos
U
هقهق گریه کردن
to gulp down ones tears
U
گریه رادرگلوحبس کردن
To weep and wail .
U
گریه وزاری کردن
boohooed
U
هقهق گریه کردن
boohooing
U
هقهق گریه کردن
mourn
U
ماتم گرفتن گریه کردن
mourned
U
ماتم گرفتن گریه کردن
mourns
U
ماتم گرفتن گریه کردن
to turn on the waters
U
یکدفعه شروع به گریه کردن
[اصطلاح روزمره]
attributes
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attribute
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributing
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
hiccoughs
U
سکسکه
hiccough
U
سکسکه
hiccupped
U
سکسکه
hiccup
U
سکسکه
hiccoughing
U
سکسکه
hiccups
U
سکسکه
hiccoughed
U
سکسکه
hi-fi
U
سکسکه
hiccupping
U
سکسکه
hi-fis
U
سکسکه
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
to go along
U
همراه رفتن همراهی کردن
oxidative phosphorylation
U
فسفریل دار کردن همراه بااکسایش
peer to peer network
U
شبکه همراه به همراه
whimpers
U
نالیدن زار زار گریه کردن
whimpered
U
نالیدن زار زار گریه کردن
whimper
U
نالیدن زار زار گریه کردن
whimpering
U
نالیدن زار زار گریه کردن
utility
U
برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
greet
U
گریه
bawls
U
گریه
weeping
U
گریه
greeted
U
گریه
bawl
U
گریه
greets
U
گریه
bawling
U
گریه
bawled
U
گریه
tear
U
گریه
tears
U
گریه
crybabies
U
زود گریه کن
sob
U
بغض گریه
cry
U
فریاد گریه
tearjerker
U
گریه اور
they mingle their tears
U
با هم گریه می کنند
tear-jerker
U
گریه انگیز
tear-jerkers
U
گریه انگیز
musk cat
U
گریه زیاد
sobs
U
بغض گریه
cries
U
فریاد گریه
weeping
U
گریه کننده
sobbed
U
بغض گریه
crybaby
U
زود گریه کن
slobbers
U
گریه بچگانه
slobbering
U
گریه بچگانه
tear jerking
U
گریه اور
slobbered
U
گریه بچگانه
f. tears
U
گریه زورکی
sobbing
U
بغض گریه
weeper
U
گریه کننده
slobber
U
گریه بچگانه
To begin to weep . to burst into tears .
U
گریه افتا دن
sob story
U
داستان گریه اور
crying is useless
U
گریه سودی ندارد
sob stories
U
داستان گریه اور
he wept involuntarily
U
بی اختیار گریه کرد
Tears remedy every irremediable ailment.
<proverb>
U
گریه بر هر درد بى درمان دواست .
To burst into tears (laughter).
U
زیر گریه ( خنده ) زدن
She looks pathetic in that dress .
U
این لباس به تنش گریه می کند
She wept herself to sleep .
U
آنقدر گریه کرد تا خوابش برد
It is no use crying over spilt milk .
<proverb>
U
بعد از ریختن شیر ,گریه فایده ندارد.
hysterics
U
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
comrade
U
همراه
comrades
U
همراه
acologte
U
همراه
bundled
U
همراه
concomitant
U
همراه
non concurrent
U
نا همراه
company
U
همراه
accompanied by
U
همراه
companies
U
همراه
accompanying
U
همراه
to fight with the enemy
U
همراه = با
mid-
U
همراه با
participants
U
همراه
attendant
U
همراه
secondary planet
U
همراه
along
U
همراه
in company with
U
همراه
attendants
U
همراه
on
U
همراه
participant
U
همراه
mid
U
همراه با
escorted
U
همراه بدرقه
good luck to you
U
خدا به همراه
convoy
U
همراه رفتن
unaccompanied
U
بدون همراه
convoys
U
همراه رفتن
to go along
U
همراه شدن
indiental music
U
موزیک همراه
sick headache
U
سردرد همراه با
escort
U
همراه بدرقه
to come along
U
همراه امدن
escorts
U
همراه بدرقه
attend
U
همراه بودن
compeer
U
قرین همراه
escorting
U
همراه بدرقه
attends
U
همراه بودن
attending
U
همراه بودن
accompanying fire
U
اتش همراه
door bundle
U
بار همراه
Accompanied by. Together with .
U
به اتفاق (همراه )
accompanier
U
همراه مصاحب
associated sound
U
صدای همراه
companion
U
همراه همدم
come along with me
U
همراه من بیائید
unbundled
U
غیر همراه
accompanying cargo
U
بار همراه
accompany
U
همراه بودن
spasmodically
U
همراه با انقباضات
spasmodic
U
همراه با انقباضات
on one's coat-tails
<idiom>
U
همراه کس دیگر
accommpanying element
U
عنصر همراه
to accompany
U
همراه شدن
accompanying sound
U
صدای همراه
to keep company with
U
همراه بودن با
accompanying supplies
U
تدارکات همراه
accompanied
U
همراه بودن
fraught
U
دارا همراه
go along
U
همراه رفتن
accompanies
U
همراه بودن
bon voyage
U
خدا به همراه
corps artillery
U
توپخانه همراه سپاه
herewith
U
همراه این نامه
attendants
U
همراه نگهبان کشیک
to go along
U
همراه کسی رفتن
attendant
U
همراه نگهبان کشیک
to accompany
U
همراه کسی رفتن
bundled software
U
نرم افزار همراه
Bring your friend along.
U
دوستت را همراه بیاور
amaurotic idiocy
U
کانایی همراه با نابینایی
typhoons
U
توفان همراه با باران
japko chagi
U
ضربه پا همراه گرفتن پا
bitumen macadam
U
سنگریزی همراه با قیر
participative
U
انبازی کننده همراه
ice storm
U
طوفان همراه باتگرگ
typhoon
U
توفان همراه با باران
to carry a watch
U
ساعت همراه داشتن
savate
U
بوکس همراه با لگد
incorrect
U
نادرست یا به همراه خطا
wave off
U
فرود همراه با سایش
kick boxing
U
بوکس همراه با لگد
grand mal
U
صرع همراه با تشنج وغش
to bid a persong
U
به کسی خدابه همراه گفتن
aerial cartwheel
U
مارپیچ همراه با پرش وچرخش
dysuria
U
ادرار همراه با سوزش واشکال
door bundle
U
بار پرتابی همراه با چترباز
thunderstorm
U
توفان همراه بااذرخش وصاعقه
thundershower
U
رگبار همراه با رعد وبرق
thunderstorms
U
توفان همراه بااذرخش وصاعقه
RIFF
U
ماده بزرگ همراه ID RIFF.
hit it off with someone
<idiom>
U
بهترین همراه با کسی داشتن
to cell phone
U
با تلفن همراه زنگ زدن
Goods to declare
U
همراه داشتن کالاهای گمرکی
chaperone
U
همراه دختران جوان رفتن
Nothing to declare
U
همراه نداشتن کالاهای گمرکی
to call on the cell phone
U
با تلفن همراه زنگ زدن
I have nothing to declare.
کالای گمرکی همراه ندارم.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com