English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
accompanist همراهی کننده با آواز یا سازی چون پیانو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accompaniment ساز یا آواز همراهی کننده
accompanists U همراهی کننده با اواز یاسازی چون پیانو
favourer U همراهی کننده
accompanist U همراهی کننده
accompanier U همراهی کننده
accompanists U همراهی کننده
accompaniments U ساز یا اواز همراهی کننده
sing-song U آواز
sing-songs U آواز
pianofortes U پیانو
piano U پیانو
pianos U پیانو
peanoforte U پیانو
piano or pianoforte U پیانو
pianoforte U پیانو
dawn chorus U آواز پرندگاندرطلوعآفتاب
song and dance U رقص و آواز
peanoforte U نوعی پیانو
He plays the piano too U پیانو هم می زند
pianists U نوازنده پیانو
notes U کلید پیانو
note U کلید پیانو
player piano U پیانو خودکار
noting U کلید پیانو
pianist U پیانو نواز
pianist U نوازنده پیانو
pianists U پیانو نواز
lyricists U نویسندهی متن آواز
buskers U آواز خوان دورهگرد
busker U آواز خوان دورهگرد
lyricist U نویسندهی متن آواز
music stool U کرسی پیانو زنان
piano player U اسباب پیانو زنی
tuning hammer U کلید کوک پیانو
piano accordion U اکوردئون جا انگشتی دارشبیه پیانو
part song U آواز دسته جمعی بدون ساز
ceilidh U مهمانیهمراهبا رقصو آواز اسکاتلندیو ایرلندی
centre holding variation U واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو
italian game U بازی شطرنج ایتالیایی جوئوکو پیانو
boogie woogie U نواختن پیانو باضربات تند وضربهای
celesta U نوعی الت موسیقی شبیه پیانو
giuoco piano U جوئوکو پیانو در بازی شطرنج ایتالیایی
partial carry U فضای ذخیره سازی موقت تمام ارقام نقلی جمع کننده موازی بجای ارسال مستقیم
You can lift the piano alone. U تنهائی نمی توانی پیانو رابلند کنی
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
camaraderie U همراهی
favours U همراهی
favouring U همراهی
favour U همراهی
favors U همراهی
sodality U همراهی
favoring U همراهی
favored U همراهی
accompaniments U همراهی
accompaniment U همراهی
concomitance U همراهی
companionship U همراهی
anent U همراهی
send-offs U همراهی
send off U همراهی
send-off U همراهی
go along U همراهی کردن
accomodate U همراهی کردن
to accompany U همراهی کردن
to go along U همراهی کردن
squire U همراهی کردن
accompany U همراهی کردن
escort U همراهی کردن
escorting U همراهی کردن
escorts U همراهی کردن
to render a ssistance U همراهی کردن
escorted U همراهی کردن
accompanies U همراهی کردن
conpanion U همراهی کردن
squires U همراهی کردن
accompanied U همراهی کردن
pall bearer U کسیکه در همراهی با جنازه
escorting U همراهی یامحافظت کردن
escorts U همراهی یامحافظت کردن
gain over U با خود همراهی کردن
escorted U همراهی یامحافظت کردن
to vow assistance U قول همراهی دادن
suffrage U کمک همراهی قبول
escort U همراهی یامحافظت کردن
favours U همراهی یا طرفداری کردن با
favour U همراهی یا طرفداری کردن با
to attend a funeral U باجنازه همراهی کردن
favors U همراهی یا طرفداری کردن با
favoring U همراهی یا طرفداری کردن با
favored U همراهی یا طرفداری کردن با
favouring U همراهی یا طرفداری کردن با
please do me a service U خواهشمندم یک همراهی بامن بکنید
to go along U همراه رفتن همراهی کردن
accomodation U تطبیق طرز زندگی با محیط همراهی
we sang them home U ایشان را با اواز و سرود تامنزلشان همراهی کردیم
in tow <idiom> U برده شدن ازجایی به جای دیگر ،همراهی با کسی
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
ponying U همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
befriending U دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriends U دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriended U دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriend U دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
companion U معاشرت کردن همراهی کردن
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com