Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gangster
U
همدست تبه کاران
gangsters
U
همدست تبه کاران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
neurone
U
یاخته پی و کاران
neurones
U
یاخته پی و کاران
felonry
U
گروه تبه کاران
jockey club
U
باشگاه سوار کاران
underworld
U
دنیای تبه کاران واراذل
heresiarch
U
رئیس بدعت کاران ومرتدین
haunt
U
محل اجتماع تبه کاران
haunts
U
محل اجتماع تبه کاران
i had best to leaveit
U
بهترین کاران است که ان راول کنیم
vampire
U
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
vampires
U
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
accessary
U
همدست
confederate
U
همدست
cooperator
U
همدست
confederates
U
همدست
complice
U
همدست
pals
U
همدست
adjoint
U
همدست
pal
U
همدست
collaborator
U
همدست
collaborators
U
همدست
partners
U
همدست
assistants
U
همدست
partner
U
همدست
assistant
U
همدست
partnered
U
همدست
partnering
U
همدست
accomplice
U
همدست
accomplices
U
همدست
accessory
U
همدست
black book
U
دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
helpmeet
U
همدست زن زن یاور
aided
U
همدست بردست
aiding
U
همدست بردست
accessory to a riot
U
همدست درفتنه
aid
U
همدست بردست
consociate
U
همدست کردن
fall in with
<idiom>
U
بابدکاران همدست شدن
one's accomplice
U
همدست خودرا لودادن
complier
U
قبول کننده همدست
associates
U
شریک کردن همدست
associated
U
شریک کردن همدست
conspirators
U
همدست در توط ئه و فتنه
conspirator
U
همدست در توط ئه و فتنه
associating
U
شریک کردن همدست
associate
U
شریک کردن همدست
one's accomplice
چغلی همدست خود را کردن
whipper
U
همدست شکارچی که تازی ها راباشلاق میراند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com