English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to be in cahoots with somebody [ to connive with somebody] [to make common cause with somebody] <idiom> U همدستی پنهانی با کسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
collaboration U همدستی
pally U همدستی
cooperation U همدستی
cahoots U همدستی
in concert with U به همدستی
assistance U همدستی کمک
collaborate U همدستی کردن
collaborated U همدستی کردن
collaborates U همدستی کردن
collaborating U همدستی کردن
cooperate U همدستی کردن
helps U همدستی کردن
helped U همدستی کردن
help U همدستی کردن
complicity U همدستی درجرم
mutualist U طرفدار اصول همدستی
to be complicit in [with] something U [در جرمی] همدستی داشتن [قانون ]
cryptographic U پنهانی
deliescence U پنهانی
furtiveness U پنهانی
hideousness U پنهانی
latently U به پنهانی
occultness U پنهانی
taking refuge U پنهانی
hugger mugger U پنهانی
concealed U پنهانی
covert U پنهانی
hiding U پنهانی
hidings U پنهانی
potential U نهانی پنهانی
latency U پنهانی ناپیدایی
sneaked U حرکت پنهانی
covert operations U عملیات پنهانی
sneak U حرکت پنهانی
latency U مرحله پنهانی
under hand U درنهان به پنهانی
privacy U پوشیدگی پنهانی
sneaks U حرکت پنهانی
clandestine U سازمان پنهانی
abditory U انبار پنهانی
encryption U پنهانی کردن
cryptogram U پیام پنهانی
cache memory U حافظه پنهانی
autotelic U دارای عزم پنهانی
encryption algorithm U الگوریتم پنهانی کردن
secrecy U پنهانی بودن سریت
undercurrent U عمل پنهانی زیر موج
undercurrents U عمل پنهانی زیر موج
to skive off early [British English] U با عجله و پنهانی [جایی را] ترک کردن
to decamp U با عجله و پنهانی [جایی را] ترک کردن
tamper U مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
escape line U مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
bugged U اطاق یا شیئی که حاوی یک وسیله استراق سمع پنهانی باشد
assisted U همدستی و یاری کردن دستگیری کردن
assist U همدستی و یاری کردن دستگیری کردن
assisting U همدستی و یاری کردن دستگیری کردن
assists U همدستی و یاری کردن دستگیری کردن
ratline U عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
to have a nibble U پنهانی تکه تکه [کوچک] خوردن
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
clandestine U سازمان زیرزمینی نهضت زیرزمینی نهضت براندازی پنهانی
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
extend U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com