Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
latent homosexuality
U
همجنس خواهی نهفته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sapphism
U
همجنس خواهی
inversion
U
همجنس خواهی
uranism
U
همجنس خواهی
inversions
U
همجنس خواهی
homoerotism
U
همجنس خواهی
homosexuality
U
همجنس خواهی
urning
U
در همجنس خواهی مردان
overt homosexuality
U
همجنس خواهی اشکار
tribadism
U
همجنس خواهی فاعلی
sapphism
U
همجنس خواهی زنان
faute de mieux
U
همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
l like like
U
بازبا باز کند همجنس با همجنس پرواز
Take it or leave it.
U
می خواهی بخواه نمی خواهی نخواه !
bosomed
U
نهفته
cryptographic
U
نهفته
recessive
U
نهفته
latent
U
نهفته
latent structure
U
ساخت نهفته
heterophoria
U
لوچی نهفته
recessive genes
U
ژنهای نهفته
incubation
U
رشد نهفته
nulliplex inheritance
U
توارث نهفته
latent learning
U
یادگیری نهفته
latent roots
U
ریشههای نهفته
latent schizophrenia
U
اسکیزوفرنی نهفته
hidden figures test
U
ازمون شکلهای نهفته
incubation period
U
دوره رشد نهفته
latent dream content
U
محتوای نهفته رویا
embedded figures test
U
ازمون شکلهای نهفته
Theres many a true word spoken in jest .
<proverb>
U
در هر مزای یقایقى نهفته است .
leprechaun
U
جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنجهای نهفته راپیدامیکرد
cognate
U
همجنس
congeneric
U
همجنس
consubstantiate
U
همجنس کردن
biotype
U
ژنوتیپ همجنس
homogen
U
جزء همجنس
homogeneously
U
بطور همجنس
butch
U
همجنس باز
isophilic
U
همجنس دوست
homosexual
U
همجنس گرا
assimilative
U
همجنس کننده
homosexual
U
همجنس خواه
homosexual
U
همجنس باز
homosexuals
U
همجنس گرا
homosexuals
U
همجنس خواه
gay
U
همجنس خواه
homosexuals
U
همجنس باز
gayer
U
همجنس خواه
gayest
U
همجنس خواه
gays
U
همجنس خواه
homosexuality
U
همجنس گرایی
of a piece with each other
U
ازسر هم همجنس یکدیگر
tribade
U
همجنس خواه فاعلی
physalis
U
عروسک پس پرده و گلهای همجنس ان
homogen
U
گروه چند چیز همجنس
cannibal
U
جانوری که همجنس خود را میخورد
cannibals
U
جانوری که همجنس خود را میخورد
stylolite
U
ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
holophytic
U
تغذیه کننده از گیاهان سبز همجنس خوار
toxicomania
U
سم خواهی
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
progressiveness
U
ترقی خواهی
oestrus
U
گشن خواهی
nosophilia
U
بیماری خواهی
progressivism
U
ترقی خواهی
zealotry
U
هوا خواهی
willy nilly
U
خواهی نخواهی
Why dont you leave me alone?
U
از جان من چه می خواهی ؟
willy-nilly
U
خواهی نخواهی
zoophily
U
حیوان خواهی
zoophilia
U
حیوان خواهی
will to power
U
قدرت خواهی
thou wilt go
U
خواهی رفت
thou shalt go
U
خواهی رفت
thanatomania
U
مرگ خواهی
zeal
U
خیر خواهی
ephebophilia
U
جوان خواهی
blackmailed
U
باج خواهی
blackmailing
U
باج خواهی
blackmails
U
باج خواهی
hebephilia
U
نوجوان خواهی
electron affinity
U
الکترون خواهی
blackmail
U
باج خواهی
estrus
U
گشن خواهی
coprophilia
U
مدفوع خواهی
amativeness
U
خاطر خواهی
benevolence
U
خیر خواهی
benevolence
U
نیک خواهی
illy
U
ازروی بد خواهی
amende honorable
U
پوزش خواهی
apologise
U
عذر خواهی کردن
Pick, what you like
[want]
!
U
هر کدام را می خواهی بردار!
apologising
U
عذر خواهی کردن
apologised
U
عذر خواهی کردن
What the hell do you want?
U
چه زهر ماری می خواهی ؟
appealable
U
قابل پژوهش خواهی
Why do you want to know ? dont be nosy.
U
می خواهی چه؟کنی بدانی ؟
polls
U
نظر خواهی کردن
polled
U
نظر خواهی کردن
abundancy motive
U
انگیزه فزون خواهی
Do you want some more food ?
U
بازهم غذا می خواهی ؟
liberalism
U
اصول ازادی خواهی
public spiritedness
U
خیر خواهی مردم
crystal growth affinity
U
رشد خواهی بلور
apologizes
U
عذر خواهی کردن
apologized
U
عذر خواهی کردن
royalistic
U
مبنی برسلطنت خواهی
apologize
U
عذر خواهی کردن
apologizing
U
عذر خواهی کردن
supercilious
U
از روی خود خواهی
apologises
U
عذر خواهی کردن
to offer an apology
U
عذر خواهی کردن
hypersexuality
U
فزون خواهی جنسی
poll
U
نظر خواهی کردن
Do you want to have your fortune told?
U
می خواهی برایت فال بگیرم ؟
to play at
U
خواهی نخواهی اقدام کردن
She is hopping mad .
U
چرا می خواهی لجت را سر من در آوری ؟
Having hardly arrived you want to. . .
U
هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
generosity
U
خیر خواهی گشاده دستی
You seem to expect something for good measure !
U
مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
When in Rome, do as the Romans do!
<proverb>
U
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
Where do you want to go this time of night ?
U
این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
public spirit
U
خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
You wI'll benefit by this book .
U
از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
public spiritedly
U
ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
If you want to sell your car , I am your man .
U
اگر می خواهی اتوموبیلت را بفروش من مرد خریدم
nothing serves to but apology
U
هیچ چیز جز عذر خواهی بدردنمیخوردیا سودمند نیست
radicalism
U
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class.
U
اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
invitation
U
وعده خواهی وعده گیری
invitations
U
وعده خواهی وعده گیری
constant dripping wears away the stone
<proverb>
U
اگر که خواهی شوی خوشنویس، بنویس و بنویس و بنویس
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed.
U
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com