English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
block copolymer U همبسپار دستهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
copolymer U همبسپار
graft copolymer U همبسپار پیوندی
random copolymer U همبسپار بی نظم
statistic copolymer U همبسپار نامنظم
interpolymer U همبسپار حقیقی
olefin copolymer U همبسپار اولفینی
true copolymer U همبسپار حقیقی
acrylonitrile copolymer U همبسپار اکریلونیتریل
alternating copolymer U همبسپار متناوب
batches U دستهای
fascicular U دستهای
batch U دستهای
processionary U دستهای
party lines U خط دستهای
congregational U دستهای
claque U دستهای که
fascicled U دستهای
bunchy U دستهای
denominational U دستهای
party line U خط دستهای
gregarious U اجتماعی دستهای
multiple contact U کنتاکت دستهای
group flashing light U چشمک زن دستهای
production U تولید دستهای
productions U تولید دستهای
batch file U فایل دستهای
pentadelphous U پنج دستهای
poppyhead U گل اذین دستهای
batch processing U پردازش دستهای
batch mode U باب دستهای
batch compiler U همگردان دستهای
gallowglass U دستهای سرباز مزدور
wash your hands U دستهای خود را بشویید
asterism U برج دستهای از ستارگان
splitting U چند دستهای شدن
prone float U روی شکم با دستهای کشیده
processionist U کسیکه با دستهای راه میافتد
deadman's float U شناور بودن با دستهای باز
vespiary U اجتماع زنبوران دستهای زنبور
dinosaurs U دستهای ازسوسماران دوره تریاسیک
squadron U دستهای از مردم گروه هواپیما
squadrons U دستهای از مردم گروه هواپیما
feverweed U دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
wide arm handstand U بالانس ژاپنی با دستهای فاصله دار
deme U دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر
batches U سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
batch U سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
hard handed U دارای دستهای پینه خورده سخت گیر
strappado U مچ دستهای مجرم را بر پشت او بستن واویختن وی ازطناب
chain gang U دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
bursts U انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
fascicle U دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
burst U انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
someone's hands are tied <idiom> U دستهای کسی بسته بودن [اصطلاح مجازی]
maharaja U لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
fasciculus U دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicule U دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
maharajas U لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
maharajah U لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
monoprogramming system U سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
hurdy gurdy U نوعی الت موسیقی که باگرداندن دستهای کار میکند
windrow U دستهای علف که برای خشک کردن جمع شده است
songfest U دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
happy family U دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
forlorn hope U دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
passionist U عضو دستهای از نصارا که پیوسته مصیبت حضرت مسیح رابایدیاداورشوند
batch U فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
queues U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
chain U لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
queueing U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queued U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queue U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
chains U لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
batches U فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
jobs U تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
job U تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
streams U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streamed U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
rje U سیم پردازش دستهای که دستورات ازترمینال راه دور به کامپیوترارسال می شوند
Jehovah's Witnesses U دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
stream U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
capitulary U عضو دستهای درکلیسا مجموعه دستورهاوایین نامههای اداری وشرعی سرلوحه
end U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ended U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ends U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
sequential U خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
script U مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود
logs U مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
log U مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
AUTOEXEC.BAT U فایل دستهای که شامل دستوراتی است که وقتی کامپیوتر شروع به کار میکند اجرا می شوند
autoexec bat U در DOS یک فایل دستهای است که هنگام روشن شدن کامپیوتر یا شروع مجدد کاردستگاه فعال میشود
TDS U سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
bureau U ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
bureaus U ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
batches U فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
batch U فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
editing run U در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
transaction U سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد
grog U دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
BAT file extension U مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم
remote batch processing U پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
remote U سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter U سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remotest U سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com