English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
very U همان همین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
same U یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
There is the rub . U گیر کار همین جاست (همین است )
No sooner was he gone than he was kI'lled . U رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان
It is the same pottage and the same bowl. <proverb> U همان آش است و همان کاسه .
synchronous U فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
same U همان چیز همان
this same U همین
alike <adv.> U به همین نحو
as a consequence <adv.> U بخاطر همین
immediately next door <adv.> U همین همسایه ای
likewise <adv.> U به همین نحو
in like manner <adv.> U به همین نحو
ditto <adv.> U به همین نحو
all the same <adv.> U به همین نحو
immediately next door <adv.> U همین جنبی
one of these o c shortlies U در همین روزها
that is a U همین است
that is a U همین بود
that is it U همین است
that once U همین یکبار
this once U همین یکبار
This very day . U همین امروز
In the vicinity ( neighbourhood ). U همین نزدیکی ها
One of these days . U همین روزها
not long a go U همین تازگی ها
consequently <adv.> U بخاطر همین
therefore <adv.> U بخاطر همین
as a result of this <adv.> بخاطر همین
by impl <adv.> U بخاطر همین
in this respect <adv.> U بخاطر همین
insofar <adv.> U بخاطر همین
in so far <adv.> U بخاطر همین
in this sense <adv.> U بخاطر همین
for this reason <adv.> U بخاطر همین
for that reason <adv.> U بخاطر همین
in this vein <adv.> U بخاطر همین
in consequence <adv.> U بخاطر همین
as a result <adv.> U بخاطر همین
by implication <adv.> U بخاطر همین
in this manner <adv.> U بخاطر همین
whereby <adv.> U بخاطر همین
in this way <adv.> U بخاطر همین
thus [therefore] <adv.> U بخاطر همین
in this wise <adv.> U بخاطر همین
hence <adv.> U بخاطر همین
the th inst U پنجم همین ماه
steadiest U همین راه برو
I arrived as soon as he left ( went ) . U همین که رفت من آمدم
Right now . U همین الان ( حالا)
last sunday U همین یکشنبه که گذشت
letter of even date U نامه همین تاریخ
this very question U دقیقا همین پرسش
I'll bring it right away . U همین الان می آورم
steadying U همین راه برو
steadies U همین راه برو
steady U همین راه برو
steadied U همین راه برو
the whole of morality is there U همه اخلاق همین جا است
For example ( instance ) , lets take Iran . U مثلا" فرضا" همین ایران
In fact, that is just what is good about it. U اتفاقا"خوبیش در همین است
from now on <idiom> U درست از همین لحظه به بعد
stick around <idiom> U همین دوروبر منتظر ماندن
This is precisely ( exactly) what I wanted to know . U همین رامی خواستم بدانم
I have to study U من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
repeat range U با همین مسافت تیراندازی کنید
He just went outside. U او [مرد] همین الان رفت به بیرون.
Is that your final word ? U همین ؟( درمقام اتمام حجت یا تهدید )
He just stepped out. U او [مرد] همین الان رفت به بیرون.
She is obsessed with it . U فکر وذکرش فقط همین است وبس
That is all we needed!That caps ( beats ) all ! U واقعا" همین یکی دیگه مانده بود !
pan cosmism U اعتقاد باینکه هر چه هست همین مادیات است
this same U همان
idem U همان
thingummy U همان
identic U همان
identical U همان
selfsame U همان
very U همان
same U همان
Knock off your fighting right now! U همین الآن از توی سر همدیگر زدن دست بکشید !
Wherever you go the sky has the same colour . <proverb> U به هر کجا که روى آورى آسمان همین رنگ است .
therabout U در همان نزدیکی
selfsame U درست همان
s.c U همان پرونده
s.c U همان دعوی
of that ilk U اهل همان جا
of the same kind U از همان نوع
at the very beginning U از همان اولش
just as well <adv.> U همان مقدار
the reinbefore U همان سندیاقرارداد
that once U همان یک بار
just as well <adv.> U به همان طریق
equally <adv.> U همان مقدار
for that matter <idiom> U به همان علت
self-same U همان خود
of that ilk U دارای همان جا
i went on the instant U در همان ان رفتم
ones U یکی از همان
instatu quo U در همان حال
same U همان کار
one U یکی از همان
accordingly U از همان قرار
equally <adv.> U به همان طریق
same U همان جور
i went that instant U در همان ان رفتم
self same U همان خود
nothing short of U عینا همان
it is the same thing U همان است
quasi- U مشابه یا تقریباگ همان
ones U عین همان یکی
idem U همان نویسنده در همانجا
It comes to the same thing . U باز هم همان ؟ یشود
Just as well you didnt come . U همان بهتر که نیامدی
we are in the same way U ما هم همان حال را داریم
In the ( same ) usual place. U در همان جای همیشگه
She promised to bring it but never did . U همان آوردنی که بیاورد !
He would never retract . U هر چه بگوید همان است
it is much the same U تقریبا همان است
of even date U دارای همان تاریخ
one U عین همان یکی
even U دارای همان تاریخ
Akstafa peacock U طرح طاووس در فرش های ترکمنی و قفقازی مربوط به همین نام
step jump U پرش و برگشت روی همان پا
lighter shade U از همان رنگ ولی روشن تر
What so ever a man soweth ,that shall he also reap. <proverb> U هر چه بکارى ,همان درو مى کنى .
about as high U تقریبا` همان اندازه بلند
What wI'll be woll be. U هر چقدر قسمت با شد همان می شود
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. U من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
equivalent U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
isomeric U متشابه الترکیب دارای همان اجزا
synchronous U آنچه همان با دیگری اجرا شود.
i wrote as neatly as he did U من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
equivalents U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
thereinbefore U در سطور قبل همان قرارداد قبلا"
timed U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final . U همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
time U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
times U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
echo U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
abs U پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی
echoes U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoing U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
per U همان طور که در الگو نشان داده شده
echoed U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
This is just what I want . This is the very thing I want . U این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
what you see is what you get U انچه می بینید همان است که بدست می اورید
one two U تظاهر شمشیربازبه دفاع و حمله در همان مسیر
This is the very thing I wanted. U این همان چیزی است که دلم می خواست
timed U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
time U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
constant U فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
European rose U طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
constants U فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
ipsilateral U قرار گرفته و یا فاهرشده روی همان سمت بدن
times U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
positive U که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
democratic network U شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
loop jump U پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
production missile U موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
synchronous U سیستمی که در آن تمام وسایل با سیگنال ساعت اصلی همان هستند
counter jump U پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
real time U عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
landgrave U لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است
exceptions U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
busman's holiday U تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
exception U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
bears U تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
synchronous U حالت سیستمم که عملیات و رویدادها با سیگنال ساعت همان شده است
real time U زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
synchronous U شبکهای که تمام اتصالات آن با یک سیگنال زمان بندی همان شده است
bear U تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
universal roll U برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
fixes U 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
extensions U کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
bookmark U کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
extension U کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
autos U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
auto U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
fix U 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
bookmarks U کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
walley U پرش ازلبه داخلی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی لبه خارجی همان پا
slaving U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaves U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaved U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slave U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
climp milling U عمل فرز کاری که طی ان قطعه کار در همان جهت حرکت تیغه برش به جلومرکت میکند
subjective U فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
toe walley U پرش از لبه عقبی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی همان پا بکمک فشار نوک اسکیت
acanthus design U طرح پیچک [الهام گرفته شده از گیاهی به همین نام یعنی آکانتوس که بیشتر در طرح گل فرنگ یا گوبلن دیده می شود]
text U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
center of gyration U نقطهای در یک جسم صلب که اگر همه جرم در ان متمرکزشود ممان اینرسی حول همان محور تغییر نماید
texts U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
serials U دستوریا داده پردازش شده ترتیبی , به همان ترتیبی که بازیابی می شوند
serial U دستوریا داده پردازش شده ترتیبی , به همان ترتیبی که بازیابی می شوند
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
preview U نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
natural english U گردش فرفرهای گوی بیلیارددر همان سمت اصلی پس ازبرخورد با گوی دیگر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com