English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
differential cost U هزینه نهایی
incremental cost U هزینه نهایی
additional costs [expenses] U هزینه نهایی
extra expenses U هزینه نهایی
incremental cost U هزینه نهایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
decreasing marginal cost U هزینه نهایی نزولی
marginal costing U هزینه یابی نهایی
Other Matches
telic U نهایی دارای هدف نهایی
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
lighterage U هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
economic of scale U کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
definite <adj.> U نهایی
terminals U نهایی
terminal U نهایی
high limit U حد نهایی
ultimatums U نهایی
ultimatum U نهایی
ultimata U نهایی
conclusive U نهایی
closing U نهایی
final U نهایی
definitive U نهایی
ultimate U نهایی
finals U نهایی
peremptory U نهایی
privy U نهایی
final velocity U سرعت نهایی
final payment U پرداخت نهایی
final position U وضعیت نهایی
final value U ارزش نهایی
final result U نتیجه نهایی
final term U جمله نهایی
ultimate speed U سرعت نهایی
grail U هدف نهایی
second check U بررسی نهایی
elevation stop U حد نهایی درجه
limiting value U ارزش نهایی
final report U گزارش نهایی
quarterfinal U یک چهارم نهایی
net result U نتیجه نهایی
margin utility U مطلوبیت نهایی
final judgement U حکم نهایی
final drive U گرداننده نهایی
terminus U ایستگاه نهایی
terminuses U ایستگاه نهایی
armageddon U مبارزهء نهایی
end product U محصول نهایی
end product U فراورده نهایی
semi-finals U نیمه نهایی
semi finals U نیمه نهایی
quarter-finals U یک چهارم نهایی
quarter-final U یک چهارم نهایی
quarter final U یک چهارم نهایی
finals U مسابقه نهایی
differential cost U ارزش نهایی
final diameter U قطر نهایی
final destination U مقصد نهایی
final cut U برش نهایی
final assembly U نصب نهایی
final assembly U مونتاژ نهایی
final act U سند نهایی
extreme range U برد نهایی
extreme position U وضعیت نهایی
end user U کاربر نهایی
end strength U استعداد نهایی
final U مسابقه نهایی
last word <idiom> U نظر نهایی
home stretch U مرحله نهایی
try-outs U تمرین نهایی
ultimate strength U مقاومت نهایی
ultimate stress limit U حد تنش نهایی
semi-final U نیمه نهایی
drafted U نیمه نهایی
drafts U نیمه نهایی
draft U نیمه نهایی
ultimatums U هدف نهایی
ultimatum U هدف نهایی
ultimata U هدف نهایی
try-out U تمرین نهایی
ultimate load U بار نهایی
ultimate analysis U تجزیه نهایی
semifinal U نیمه نهایی
top speed U سرعت نهایی
ultimate stress U تنش نهایی
finalised U بمرحله نهایی رساندن
draft report U گزارش نیمه نهایی
finalising U بمرحله نهایی رساندن
end user U استفاده کننده نهایی
finalises U بمرحله نهایی رساندن
finalize U بمرحله نهایی رساندن
finale U اهنگ نهایی اخر
finales U اهنگ نهایی اخر
aircraft rigging U تنظیم نهایی هواپیما
tail end U قسمت نهایی انتها
finalizes U بمرحله نهایی رساندن
finalized U بمرحله نهایی رساندن
finalizing U بمرحله نهایی رساندن
final temperature U درجه حرارت نهایی
margin land U حد نهایی بازده زمین
terminal repeater U تقویت کننده نهایی
final invoice U صورت حساب نهایی
ultimacy U حالت نهایی غائیت
endings U بخش نهایی چیزی
ending U بخش نهایی چیزی
final measurement U اندازه گیری نهایی
front end U نرم افزار نهایی
finishing strokes U دست کاری نهایی
ultimate strength U مقاومت یا استحکام نهایی
backdoor U وسیله نهایی یا زیرجلی
terminal ballistics U بالیستیک نهایی گلوله
final heading U مسیر پرواز نهایی
diminishing marginal utility U فایده نهایی نزولی
face formwork U قالب بندی نهایی
final approach U مسیر نهایی فرود
no wind position U محل نهایی هواپیما
margine efficiency of capital U بازده نهایی سرمایه
World Series U مسابقات نهایی بیسبال
ultimate tensile stress U تنش کشش نهایی
final decision U رای قطعی و نهایی
mechanicals U نتیجه نهایی تجسمی
margin efficiency of investment U بازده نهایی سرمایه گذاری
pay off U جزای کیفر نتیجه نهایی
printout U نسخه چاپی نتیجه نهایی
printouts U نسخه چاپی نتیجه نهایی
end product U قطعات حاصله دستگاه نهایی
reserve price U قیمت نهایی بهای قطعی
diminishing marginal utility U نزولی بودن مطلوبیت نهایی
final protocol U مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
scope U نقطه توجه طرح نهایی
final acceptance آزمایش قبولی نهایی ناو
return U گزارش نهایی هیات تحقیق
returned U گزارش نهایی هیات تحقیق
returning U گزارش نهایی هیات تحقیق
final heading U سمت پرواز یا حرکت نهایی
final drive U چرخ گرداننده نهایی شنی
diminishing marginal product U منحنی نزولی محصول نهایی
returns U گزارش نهایی هیات تحقیق
showdowns U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
quarterfinal U دوره یک چهارم نهایی درمسابقات حذفی
finality U اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
surf off U دور نهایی مسابقه موج سواری
semi-finalist U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
showdown U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
finallist U کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
final shaving U پرداخت [کوتاه کردن نهایی پرزها]
semi-finalists U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
cupholder U برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
integrated revision U بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
imprisonment U محبوس کردن پس ازصدور حکم نهایی
ultimate tensile strength U حد نهایی کشش و استحکام نخ [قبل از پاره شدن]
all the way U اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
quarterfinalist U کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
semifinalist U کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
tag line U جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
greats U امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
armageddon U مبارزهء نهایی میان نیکی وبدی در قیامت
thresholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
sprocket U دنده ملخی مین چرخ گرداننده نهایی در تانک
interrupt U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupting U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupts U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
decision altitude U ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
maieutics U فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
outgoings U هزینه
total cost U هزینه کل
tabs U هزینه
tab U هزینه
out goings U هزینه
benefit cost analysis U هزینه
battels U هزینه
overhead expenses U به هزینه
at the expence of U به هزینه
cost U هزینه
levying U هزینه
levy U هزینه
levies U هزینه
levied U هزینه
expenditure U هزینه
light expense U هزینه کم
eight bit system U کم هزینه
vouchers U هزینه
cost expenditure U هزینه
voucher U هزینه
tolls U هزینه
mise U هزینه
tolling U هزینه
toll U هزینه
cost benefit ratio U هزینه
outgo U هزینه
overall cost U هزینه کل
disbursement U هزینه
outgoing U هزینه
expenditures U هزینه ها
charges U هزینه
at someone expense U به هزینه
goings-on U هزینه ها
outlays U هزینه
charge U هزینه
expense U هزینه
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com