English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cost of removal U هزینه جابجایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
stock handling cost U هزینه جابجایی موجودی
Other Matches
rightsizing U فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
tasks U جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
task U جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
lighterage U هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
economic of scale U کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
convection U جابجایی
dislocation U جابجایی
relocation U جابجایی
commutation U جابجایی
head posisioning U جابجایی هد
handling U جابجایی
deplacement U جابجایی
displacement ton U تن جابجایی
displeacement of water U جابجایی اب
displacement U جابجایی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
allach U جابجایی بساوشی
angular displacement U جابجایی زاویهای
shifted U جابجایی شعاعی
shifted U جابجایی مرکزقوس
allesthesia U جابجایی بساوشی
alkyl shift U جابجایی الکیلی
shifts U جابجایی شعاعی
static relocation U جابجایی ایستا
shift reagent U واکنشگر جابجایی
shear displacements U جابجایی برشی
commutativity U جابجایی پذیری
relocation register U ثبات جابجایی
relocation factor U ضریب جابجایی
program relocation U جابجایی برنامه
stokes shift U جابجایی استوک
shifts U جابجایی مرکزقوس
associative shift U جابجایی تداعی
image shift U جابجایی تصویر
shift U جابجایی مرکزقوس
field displacement U جابجایی میدان
doppler frequency U جابجایی دوپلر
eluviation U جابجایی خاک
commutative law U قانون جابجایی
commutative U جابجایی پذیر
chemical shift U جابجایی شیمیایی
commutation rules U قواعد جابجایی
commutation relation U رابطه جابجایی
doppler shift U جابجایی دوپلر
displacement current U جریان جابجایی
dynamic relocation U جابجایی پویا
shift U جابجایی شعاعی
dislocation defect U نقص جابجایی
hydride shift U جابجایی هیدریدی
bimolecular displacement U جابجایی دو مولکولی
block move U جابجایی بلوک
materials handling U جابجایی مواد
handling of goods U جابجایی امتعه
handling of goods U جابجایی کالا
drunkennes U خطای جابجایی یا لغزش
commutative group [math.] U گروه جابجایی [ریاضی]
Abelian group [math.] U گروه جابجایی [ریاضی]
translation U جابجایی [ریاضی] [فیزیک]
commutative rule U خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative property U خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative law U خاصیت جابجایی [ریاضی]
sand cone method U طریقه جابجایی ماسه
cargo handling at port U جابجایی کالا در بندر
free movement of capital U ازادی جابجایی سرمایه
advection U جابجایی افقی هوا
handling charges U هزینههای جابجایی کالا
allocheiria U جابجایی بساوشی متقارن
allochiria U جابجایی بساوشی متقارن
hubble effect U جابجایی به سوی قرمز
ammunition handler U متصدی جابجایی مهمات
image displacement U تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
itineration U ازیک جابجایی دیگر
blue shift U جابجایی به سوی ابی
modular constraint U محدودیت در جابجایی تصاویر
matrix U جابجایی سط ر و ستون در آرایه
matrixes U جابجایی سط ر و ستون در آرایه
red shift U جابجایی به سوی قرمز
rotation U جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
output per unit of displacement U توان در واحد جابجایی
chemical shift non equivalent protons U پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
cartridge U دیسک سخت قابل جابجایی
cartridges U دیسک سخت قابل جابجایی
chemical shift equivalent protons U پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
removable U آنچه قابل جابجایی است
global U تابع جابجایی که یک قطعه متن
globally U تابع جابجایی که یک قطعه متن
shifted U جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shifts U جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
Abelian group [math.] U گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
shift U جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
commutative group [math.] U گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
right U جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
displacement U جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
shifts U جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifted U جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifts U جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
righting U جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shift U جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
righted U جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shifted U جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift U جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
data leakage U جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
centure of pressure travel U جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
shifted U دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
machine address U مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
work U انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
shift U دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shifts U دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
worked U انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
directory U SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
directories U SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
shifts U محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
distributing U چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
distributes U چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
shift U محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
distribute U چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
rotates U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotated U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotate U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
shifted U محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
relocation U جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه
relocation U جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه
advection U جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
explicit address U آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس
store U ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
storing U ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
logic seeking U چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
ranges U جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
ranged U جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
range U جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
texts U سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
text U سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
bubble turn and slip U الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
eds U درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند
inversion U تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
part U قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است
inversions U تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
mise U هزینه
expense U هزینه
cost expenditure U هزینه
at someone expense U به هزینه
out goings U هزینه
outgo U هزینه
outlay U هزینه
expenditures U هزینه ها
overall cost U هزینه کل
at the expence of U به هزینه
overhead expenses U به هزینه
light expense U هزینه کم
battels U هزینه
benefit cost analysis U هزینه
charges U هزینه
outgoing U هزینه
outlays U هزینه
charge U هزینه
eight bit system U کم هزینه
goings-on U هزینه ها
cost benefit ratio U هزینه
tabs U هزینه
voucher U هزینه
total cost U هزینه کل
vouchers U هزینه
levy U هزینه
toll U هزینه
levying U هزینه
tab U هزینه
expenditure U هزینه
levies U هزینه
levied U هزینه
disbursement U هزینه
tolls U هزینه
tolling U هزینه
cost U هزینه
outgoings U هزینه
shell sort U الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
magnetic skin effect U جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
handing charge U هزینه باربری
gross expenditure U هزینه ناخالص
estimated cost U هزینه براوردی
energy expenditure U هزینه انرژی
recoupment U اقساط هزینه
user cost U هزینه استعمال
economic cost U هزینه اقتصادی
extra cost U هزینه اضافی
expenditure approach U روش هزینه
freight rate U هزینه حمل
freight forwarder U هزینه حمل
freightage U هزینه حمل
flow of expenditure U گردش هزینه
flow of expenditure U جریان هزینه
first cost U هزینه اولیه
minimum charge U حداقل هزینه
family expenditure U هزینه خانواده
grant in aid U کمک هزینه
external cost U هزینه خارجی
explicit cost U هزینه اشکار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com