Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
user cost
U
هزینه استفاده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
layer
U
لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
layers
U
لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
dead freight
U
هزینه حمل بابت فرفیت استفاده نشده
exclusion principle
U
اگر بتوان مانع استفاده کالا توسط کسانی که حاضر بپرداخت هزینه
marginal user cost
U
هزینه استفاده نهائی یاهزینه بکارگیری نهائی
Other Matches
cost center
U
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
lighterage
U
هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
economic of scale
U
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost contract
U
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing
U
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
dead time
U
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight
U
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical
U
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
freeing
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacity
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idle
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
frees
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idles
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacities
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freed
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
fourth generation computers
U
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
bitmap
U
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
quads
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quad
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
band
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
ieee
U
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware
U
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
duplex
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplexes
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
exerciser
U
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
joint tenants
U
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
common use
U
مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
wimp
U
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimps
U
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
PPP
U
که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
defect skipping
U
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
Hamming code
U
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
solenoid sweep
U
پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
publishes
U
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publish
U
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
published
U
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
wires
U
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wire
U
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
oases
U
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oasis
U
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
universal
U
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
reed
U
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
stepped lines
U
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
scans
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scan
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
usages
U
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usage
U
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
TCP/IP
U
پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود
hollerith code
U
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند
An opportunist. A time -server.
U
آدم استفاده جو ( استفاده گر )
warp patterning
U
طراحی با تار
[گاه با استفاده از تارهای رنگی و یا تارهای با ظرافت متفاوت از تار جهت بوجود آمدن جلوه های متفاوت در فرش استفاده می شود.]
wireless network
U
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
overall cost
U
هزینه کل
out goings
U
هزینه
tab
U
هزینه
vouchers
U
هزینه
tabs
U
هزینه
goings-on
U
هزینه ها
outgo
U
هزینه
cost
U
هزینه
outgoings
U
هزینه
voucher
U
هزینه
cost expenditure
U
هزینه
light expense
U
هزینه کم
at the expence of
U
به هزینه
levies
U
هزینه
toll
U
هزینه
expense
U
هزینه
outlay
U
هزینه
outlays
U
هزینه
expenditures
U
هزینه ها
charges
U
هزینه
total cost
U
هزینه کل
eight bit system
U
کم هزینه
levied
U
هزینه
levying
U
هزینه
levy
U
هزینه
tolling
U
هزینه
charge
U
هزینه
overhead expenses
U
به هزینه
mise
U
هزینه
expenditure
U
هزینه
disbursement
U
هزینه
cost benefit ratio
U
هزینه
benefit cost analysis
U
هزینه
outgoing
U
هزینه
battels
U
هزینه
tolls
U
هزینه
at someone expense
U
به هزینه
cost curve
U
منحنی هزینه
social spending
U
هزینه هایسرویسهایرفاهاجتماعی
production cost
U
هزینه تولید
cost center
U
تمرکز هزینه
cost center
U
مرکز هزینه زا
cost calculation
U
براورد هزینه
cost category
U
بخش هزینه
minimum charge
U
حداقل هزینه
public cost
U
هزینه عمومی
replacement cost
U
هزینه جایگزینی
allowance
U
کمک هزینه
allowances
U
کمک هزینه
cost indexes
U
شاخص هزینه
initial expenses
U
هزینه ابتدائی
initial cost
U
هزینه اولیه
initial expenses
U
هزینه نخستین
cost of distribution
U
هزینه توزیع
cost function
U
تابع هزینه
bill of fare
U
هزینه سفر
indirect materials
U
هزینه موادغیرمستقیم
replacement cost
U
هزینه تعویض
cost of reproduction
U
هزینه بازسازی
program cost
U
هزینه برنامه
cost estimate
U
براورد هزینه
cost of production
U
هزینه تولید
cost of removal
U
هزینه جابجایی
bills of fare
U
هزینه سفر
recoupment
U
اقساط هزینه
family expenditure
U
هزینه خانواده
economic cost
U
هزینه اقتصادی
dockage
U
هزینه اسکله
telephone charge
U
هزینه تلفن
unit cost
U
هزینه واحد
freight forwarder
U
هزینه حمل
sunk cost
U
هزینه حاشیهای
direct cost
U
هزینه مستقیم
differential cost
U
هزینه نهایی
subvention
U
کمک هزینه
freight rate
U
هزینه حمل
defrayal
U
تحمل هزینه
finance
U
پرداخت هزینه
user cost
U
هزینه استعمال
travelling expense
U
هزینه سفر
to currail expensee
U
از هزینه کاستن
flow of expenditure
U
گردش هزینه
postage
U
هزینه پست
family expenditure
U
هزینه خانوار
extra cost
U
هزینه اضافی
external cost
U
هزینه خارجی
explicit cost
U
هزینه اشکار
expenditure credit
U
اعتبار هزینه
expenditure approach
U
روش هزینه
estimated cost
U
هزینه براوردی
first cost
U
هزینه اولیه
total cost curve
U
منحنی هزینه کل
total cost function
U
تابع هزینه کل
total fixed cost
U
کل هزینه ثابت
total variable cost
U
هزینه متغیر کل
flow of expenditure
U
جریان هزینه
energy expenditure
U
هزینه انرژی
specific cost
U
هزینه ویژه
financed
U
پرداخت هزینه
finances
U
پرداخت هزینه
income and expenditure
U
درامد و هزینه
incremental cost
U
هزینه نهائی
incremental cost
U
هزینه اضافی
with costs
U
با هزینه دادرسی
incremental cost
U
هزینه نهایی
cost variance
U
نوسانات هزینه
cost to entry
U
هزینه ورود
indirect cost
U
هزینه غیرمستقیم
cost-effective
U
کارآمد هزینه
cost-effective
U
هزینه کاه
costings
U
کارآمد هزینه
costings
U
هزینه کاه
research cost
U
هزینه تحقیق
cost push
U
فشار هزینه
costs of proceedings
U
هزینه دادرسی
wharfage
U
هزینه باراندازی
current expenditure
U
هزینه جاری
financing
U
پرداخت هزینه
specific cost
U
هزینه مستقیم
decreasing cost
U
هزینه نزولی
freightage
U
هزینه حمل
social cost
U
هزینه اجتماعی
grant in aid
U
کمک هزینه
gross expenditure
U
هزینه ناخالص
handing charge
U
هزینه باربری
historical costs
U
هزینه اولیه
variable cost
U
هزینه متغیر
historical costs
U
هزینه واقعی
debit note
U
سند هزینه
household expenditure
U
هزینه خانوار
carriage paid to ...
U
با هزینه حمل تا ...
freight
U
هزینه حمل
cost allocation
U
بخش هزینه
cost of living
U
هزینه زندگی
opportunity cost
U
هزینه فرصت
operating cost
U
هزینه عملیاتی
wharfage
U
هزینه لنگراندازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com