Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bank charge
U
هزینههای بانکی
bank charges
U
هزینههای بانکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tangible costs
U
هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
differential cost analysis
U
تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
business expenses
U
هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
capital outlays
U
هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
clearing banks
U
بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
clearing bank
U
بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
ordering costs
U
هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
aggregate expenditures
U
هزینههای کل
deferred charges
U
هزینههای انتقالی
increasing cost
U
هزینههای فزاینده
increasing cost
U
هزینههای صعودی
joint costs
U
هزینههای مشترک
capital expenditures
U
هزینههای سرمایهای
capital expenditure
U
هزینههای سرمایهای
material costs
U
هزینههای مواد
national expenditures
U
هزینههای ملی
operational costs
U
هزینههای عملیاتی
building costs
U
هزینههای ساختمان
anchor dues
U
هزینههای لنگر
capital charges
U
هزینههای سرمایه
incidental expenses
U
هزینههای واقعی
capital outlays
U
هزینههای تاسیساتی
implicit costs
U
هزینههای نامرئی
consumption expenditures
U
هزینههای مصرفی
design costs
U
هزینههای طراحی
competition cost
U
هزینههای رقابتی
dock dues
U
هزینههای لنگرگاه
financial expenses
U
هزینههای مالی
fixed costs
U
هزینههای ثابت
fixed costs
U
هزینههای سرمایهای
comparative costs
U
هزینههای نسبی
freight charges
U
هزینههای حمل
government expenditures
U
هزینههای دولت
implicit costs
U
هزینههای ضمنی
overhead costs
U
هزینههای بالاسری
overheads
U
هزینههای عمومی
overheads
U
هزینههای بالاسری
real costs
U
هزینههای واقعی
transaction costs
U
هزینههای معاملاتی
supplementary costs
U
هزینههای اضافی
spillover costs
U
هزینههای خارجی
supplementary costs
U
هزینههای مکمل
standard costs
U
هزینههای استاندارد
standard costs
U
هزینههای نرمال
storage costs
U
هزینههای انبارداری
prime costs
U
هزینههای اولیه
preliminary expenses
U
هزینههای ابتدائی
overhead costs
U
هزینههای اضافی
selling costs
U
هزینههای فروش
overhead costs
U
هزینههای حاشیهای
overhead costs
U
هزینههای عمومی
sunk cost
U
هزینههای اضافی
personal outlays
U
هزینههای شخصی
pilot charges
U
هزینههای راهنما
preliminary expenses
U
هزینههای مقدماتی
on costs
U
هزینههای غیرمستقیم
taxation of costs
U
ارزیابی هزینههای دعوی
unliquidated obligation
U
هزینههای پرداخت نشده
outlays
U
هزینههای سرمایهای مخارج
opportunity cost
U
هزینههای کالای تولیدی
surcharges
U
درصد هزینههای اضافی
cost category
U
هزینههای انجام شده
avoidable costs
U
هزینههای قابل اجتناب
loading participation in profits
U
هزینههای مشارکت در سود
increasing cost industry
U
صنایع با هزینههای افزایشی
handling charges
U
هزینههای جابجایی کالا
recurring costs
U
هزینههای تکرار شونده
surcharge
U
درصد هزینههای اضافی
selling costs
U
هزینههای فروش کالا
stevedoring charges
U
هزینههای بارگیری وباراندازی
constant cost industry
U
صنعت هزینههای ثابت
bank check
U
چک بانکی
ordering costs
U
هزینههای مربوط به سفارش کالا
cost analysis
U
تجزیه تحلیل هزینههای کار
pad the bill
<idiom>
U
اضافه شدن هزینههای کاذب
life cycle costs
U
هزینههای دوره عمر یک محصول
privy purse
U
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
average cost
U
میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
secondary costs
U
هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
unforeseen expenses
U
هزینههای پیش بینی نشده
analysis
U
یات هزینههای محصول جدید
contango
U
هزینههای دیرکرد خرید سهم
bank account
U
حساب بانکی
bank bond
U
ضمانت بانکی
bank commission
U
کارمزد بانکی
bank contraction
U
انقباض بانکی
bank credit
U
اعتبار بانکی
bank deposit
U
سپرده بانکی
bank loan
U
وام بانکی
bank discount
U
تنزیل بانکی
bank bill
U
حواله بانکی
bank advance
U
وام بانکی
clearing
U
تهاتر بانکی
banking
U
کار بانکی
bank statement
U
صورتحساب بانکی
bank statements
U
صورتحساب بانکی
bank accounts
U
حساب بانکی
bank rate
U
نرخ بانکی
bank holidays
U
تعطیلات بانکی
clearings
U
تهاتر بانکی
bank acceptance
U
قبولی بانکی
bank discount
U
تخفیف بانکی
banker's bill
U
صورتحساب بانکی
bank guarantee
U
ضمانت بانکی
bank interest
U
بهره بانکی
bank liabilities
U
بدهیهای بانکی
consortium of bankers
U
کنسرسیوم بانکی
bank liabilities
U
تعهدات بانکی
account with
[at]
a bank
U
حساب بانکی
change over
U
انتقال بانکی
bank pass book
U
دفترچه بانکی
bank draft
U
حواله بانکی
bank reserves
U
اندوختههای بانکی
bank reserves
U
ذخایر بانکی
bank expansion
U
گسترش بانکی
bank transfers
U
انتقالات بانکی
bank draft
U
برات بانکی
bank discount
U
سپردههای بانکی
bank giro
U
جیروی بانکی
bank failure
U
ورشکستگی بانکی
dock charges
U
هزینههای حوض dock-dues : syn
fixed costs
U
هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
discounted cash flow
U
ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
clearings
U
نقل وانتقال بانکی
clearing
U
نقل وانتقال بانکی
volume of bank credit
U
حجم اعتبارات بانکی
bank statements
U
صورت حساب بانکی
joint account
U
حساب بانکی مشترک
letter of credit
U
اعتبار نامه بانکی
bank rate
U
نرخ بهره بانکی
bank development
U
گسترش شبکه بانکی
bank statement
U
صورت حساب بانکی
checking accounts
U
حساب جاری بانکی
checking account
U
حساب جاری بانکی
banking deposit account
U
حساب سپرده بانکی
liability
U
تعهد موجودی بانکی
bank guarantee
U
ضمانت نامه بانکی
liabilities
U
تعهد موجودی بانکی
correlation
U
جدول نسبت بین هزینههای متغیر تولید
bankable
U
قابل نقل وانتقال بانکی
bank paper
U
چک تضمین شده سفته بانکی
discount rate
U
نرخ ثابت نزول بانکی
cashed
U
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
bankbook
U
دفترحساب بانک دفترچه بانکی
negotiating bank
U
بانکی که اسناد را معامله میکند
penny bank
U
بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
giro
U
خدمات بانکی اداره پست
cash
U
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
giros
U
خدمات بانکی اداره پست
cashing
U
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashes
U
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
I deposited the money in my bank account .
پول را به حساب بانکی ام ریختم
time deposit
U
سپردهء بانکی مدت دار
loading for contingencies
U
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
contingent fund
U
اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
direct materials costs
U
هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
docl pass
U
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
demand deposit
U
سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
over-the-counter interbank transactions
U
داد و ستد بین بانکی در خارج از بورس
land bank
U
بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
advising bank
U
بانکی که گشایش اعتبار اسنادی رابه ذینفع
30% down payment against bank guaranty
U
۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
deferred expense
U
هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
excess preserves
U
اندوخته بانکی بیش از حدی که قانونا" لازم است
crowding out effect
U
نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
trust company
U
شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
holographic image
[ذخیره داده به صورت تصویری که بعدا توسط بانکی از خانه های نوری و لیزر خوانده میشود.]
demurrage
U
هزینه معطلی در حمل با قطار یا کشتی هزینههای معطلی
engels law
U
ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com