Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 16 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sumption
U
هزینهای
sumptuary
U
هزینهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
indemnify
U
هزینهای راپرداختن
elements of expense
U
عوامل هزینهای
cost category
U
اقلام هزینهای
to fix a person with costs
U
هزینهای رابگردن کسی گذاشتن
out of pocket expenses
U
هزینهای که از جیب شخص درامده باشد
capital expenditure
U
هزینهای که برای بهبودسرمایه وافزایش ان بکارمیرود
controllable cost
U
هزینهای که بر حسب مقدارتولید تغییر میکند
capitalization unit
U
هزینهای که صرف دارایی ثابت میشود
capital expenditure
U
هزینهای که فایده اش محدود به یک دوره مالی نباشد
current expenditure
U
هزینهای که فایده ان منحصر به یک دوره مالی باشد
cost absoption
U
هزینهای که در قیمت تولید کالا منظورنمیشود و از مشتری دریافت نمیگردد
consulage
U
هزینهای که کنسول گری جهت تایید صورتحساب دریافت می نماید
margin cost
U
مقدار هزینهای ک__ه در نتیجه اف_زایش محصول یک واحد تولیدی به کل هزینه افزوده میشود
capitalized expense
U
هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...