English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
You name it , they have it in thes department store. U هر چه تو بگویی دراین فروشگاه می فروشند ( دارند )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
All the world and his wife were at this party . U هر کی را بگویی دراین میهمانی بود
Dont you dare tell anyone . U مبادا بکسی بگویی
chap book U کتابچه اشعاروادبیات عوام پسند که دوره گردان می فروشند
Swear to tell the truth . U قسم بخور که راست بگویی
cross examination U به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
tea is sold by the kilogramme U چایی را کیلویی می فروشند چایی به کیلو فروخته میشود
You just cant bring him round . You cant make him see reason . U هر چه بگویی بخرجش نمی رود ( گوش نمی دهد )
of late U دراین روزها
in this connextion U دراین زمینه
In this case ( instance) . U دراین مورد
in this p case U دراین موردبخصوص
in this matter U دراین امر
hither and thither <idiom> U دراین سو وآن سو
here below U دراین جهان
hereabout U دراین حدود
On this holy month. U دراین روز مبارک
there U دراین موضوع انجا
In this day and age. U دراین دور وزمان
herein named U نامبرده دراین نامه
In this holy month. U دراین ماه مبارک
He has no influence in this company . U دراین شرکت کاره ای نیست
He talked in this connection (vein). U دراین زمینه صحبت کرد
All the expenses. U دراین عکس خوب افتادید
he is an a. on that U سخن او دراین باره است
In this day and age. U دراین سال وزمانه ( امروزه )
in the last fortnight U دراین پانزده روز گذشته
She did not ask about this. U او [زن] دراین باره پرسش نکرد.
I am a strange in this town. U دراین شهر غریب هستم
of late years U دراین چند سال گذشته
canteen U فروشگاه
canteens U فروشگاه
salesroom U فروشگاه
shopped U فروشگاه
shops U فروشگاه
shop U فروشگاه
store U فروشگاه
storing U فروشگاه
Did you get anything out of this deal ? U دراین معامله چیزی گیرت آمد ؟
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . U دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
He has a poor service record in this company. U دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
I'll give you that [much] . U دراین نکته اعتراف می کنم [که حق با تو است] .
I made a lot of profit in the deal . U دراین معامله فایده زیادی بردم
simple shear U دراین برش تنش عمودی وجودندارد
Did you make any profit in this deal ? U آیا دراین معامله استفاده ای داشتید ؟
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) . U رانندگی دراین بزرگراه کشنده است
the pilgrimage of life U زندگی چندروزه ادمی دراین جهان
The sun is all the more welcome. In this cold weather. U دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
Generosity runs in the family. U سخاوت دراین خانواده ارثی است
How many people live here ? U چند نفر دراین خانه می نشینند ؟
We dont have qualified personnel in this company. U دراین شرکت آدم حسابی نداریم
supermarket U فروشگاه بزرگ
supermarkets U فروشگاه بزرگ
hypermarket U فروشگاه بسیاربزرگ
hypermarkets U فروشگاه بسیاربزرگ
sea stores U فروشگاه دریایی
ship's service U فروشگاه ناو
department store U فروشگاه بزرگ
department stores U فروشگاه بزرگ
outlets U دررو فروشگاه
outlet U دررو فروشگاه
army stores U فروشگاه ارتش
computer store U فروشگاه کامپیوتر
I'll speak at length on this subject. U دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
We have no vacant position ( opening ) in this company . U دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
This shop deals in goods of all sorts . U دراین مغازه همه چیز معامله می شود
The surely clean you out in this nightclub . U دراین کارباره آدم را لخت می کنند ( می چاپند )
There are not many amusements in this town. U دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
It this case , the purpose has been defeated . U دراین مورد نقض غرض شده است
This car can hold 6 persons comefortably. U دراین اتوموبیل راحت 6 نفر راجامی گیرند
Allow me to chew it over in my mind . U اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
There is nothing I can do about it. U از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
pro shop U فروشگاه باشگاه حرفهای
canteens U فروشگاه یا رستوران سربازخانه
canteen U فروشگاه یا رستوران سربازخانه
off-licence U فروشگاه نوشابههای الکلی
I walked past the shop ( store ) . U از جلوی فروشگاه گذشتم
off-licences U فروشگاه نوشابههای الکلی
antique shop U فروشگاه اشیاء عتیقه
The store across the street. U فروشگاه آنطرف خیابان
There are ine milion book (volumes)in this library. U دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
Several people could be accommodated in this room. U چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
commissaries U فروشگاه مخصوص کارمندان یک اداره
quartermaster U فروشگاه وسایل سررشته داری
quartermasters U فروشگاه وسایل سررشته داری
exchanged U تبدیل ارز فروشگاه پادگان
post exchange U فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
exchange U تبدیل ارز فروشگاه پادگان
exchanges U تبدیل ارز فروشگاه پادگان
the forthcoming book U کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
exchanging U تبدیل ارز فروشگاه پادگان
commissary U فروشگاه مخصوص کارمندان یک اداره
ten cent store U فروشگاه دارای کالاهای ارزان
In this contract , there are no loopholes for either party . U دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
neap tide U دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
certificate of gains or losses U سند مصدق سود و زیان فروشگاه
to check out that new clothing store U نگاهی به آن فروشگاه لباس تازه انداختن
canteens U فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
commissary store annex U شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
canteen U فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
to have a look round [around] the stores [American E] U برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
floorwalker U بازرس فروشگاه بزرگ خرده فروشی
to have a look round [around] the shops [British E] U برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
storewide U شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
extension U طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
extensions U طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
general stores U فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
budget account حسابی در فروشگاه که وجه خرید اجناس و...به آن واریز می شود
chain stores U فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain store U فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
commissary U فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
commissaries U فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
it is g. believed that... U عموماعقیده دارند که ....
within living memory U به یاد دارند
they are individ different U تک تک با هم فرق دارند
they itch for a fight U کرم جنگیدن دارند
Walls are ears. <proverb> U دیوارها گوش دارند .
they are at war with japan U باژاپن جنگ دارند
They have had their differences for a long time . U مدنتهااست با هم اختلاف دارند
minimus U از چندتن که یک نام دارند
conifers U که میوه مخروطی دارند
they differ in kind U جنساباهم فرق دارند
they differ materially U تفاوت کلی با هم دارند
diclinous U درختانی که نر وماده دارند
conifer U که میوه مخروطی دارند
protectionism U دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
coalitions U مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
coalition U مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
marshall plan U طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
My hair is falling out. U موهای سرم دارند میریزند.
The apples are bruised . U سیبها لک زده ( لکه دارند )
Iranians have a gift of tongues. U ایرانیها استعداد زبان دارند
basilica U کلیساهایی که سالن دراز دارند
ledger bait U که دریک جا روی نگاه دارند
basilicas U کلیساهایی که سالن دراز دارند
They all acknowledge him master . U همه او را به استادی قبول دارند
the run of the hills is east U تپه ها سوی خاورامتداد دارند
active material U موادی که خاصیت تجزیه دارند
they are t of their doctrines U اصول خودرامحکم نگاه می دارند
to yet had it U طرف مثبت اکثریت را دارند
to be of the mind that ... U این عقیده [نظر] را دارند که ...
The courts have unlimited jurisdiction. U دادگاهها اخنیارات نامحدود دارند
The days are getting shorter now . U روزها دارند کوتاه می شوند
red legs U نام چندجورپرنده که پاهای قرمز دارند
these two view are polesapart U این نظریه یک دنیاباهم فرق دارند
boxed U موضوعاتی که همه در یک جعبه قرار دارند
They are famed for their courage. U بخاطر شجاعت وجسارتشان شهرت دارند
open court U دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
enfilade U [یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
diurnal U مربوط به روز جانورانی که درروزفعالیت دارند
roundup U سواران و اسبهایی که در این گردآوری شرکت دارند
utopian socialism U شارل فوریه و لوئی بلان قرار دارند
planar U اشیا یا تصاویر گرافیکی که در یک نقشه قرار دارند
They are poles apart. U یک دنیا باهم فرق دارند ( بسیار متفاوتند )
flat U فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
flattest U فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
chains U چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
chain U چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
roundups U سواران و اسبهایی که در این گردآوری شرکت دارند
humidor U صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
histories U یا سایتهایی در اینترنت که مراجعه شده را نگه می دارند
history U یا سایتهایی در اینترنت که مراجعه شده را نگه می دارند
suite U مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
suites U مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
civil nuclear powers U کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
rack U آویز فرش [قالبی فلزی که در فروشگاه جهت آویزان کردن فرش و نمایش آن بکار می رود.]
tree U سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
He was engrossed in conversation . U فوتبالیستها دارند قبل از بازی خودرا گرم می کنند
merge U ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
merges U ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
casing U جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
flock U [الیاف ریز و خرد شده که قابلیت ریسندگی دارند.]
casings U جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
1 and 2 are poles apart. <idiom> U ۱ و ۲ یک دنیا باهم فرق دارند [بسیار متفاوت هستند] .
Do the trains connect? U [خط] قطارها به هم اتصال دارند؟ [برای عوض کردن قطار]
All members are entitled to use the swimming pool. U همه اعضاء حق دارند از استخر شنا استفاده نمایند
Gun laws need to be revisited. U قوانین تفنگ نیاز به بازبینی [تجدید نظر] دارند.
string board U تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
bulk petroleum U سوخت قوال مخازنی که بیش از 55 گالن فرفیت دارند
cyberspace U دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند
democratic network U شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
balun U مبدلی که دو مداری را که امیدانس مختلف دارند معادل میکند
pin compatible U تراشه هایی که عملکردمشابهی دارند و می توانندبجای هم قرار گیرند
design load U حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
neural net U مدل ریاضی بعضی پدیده هاکه رفتار عصبی دارند
barrel printer U نوعی چاپگر که حروف روی لوله چرهان آن قرار دارند
toolbar U پنجرهای که حاوی نشانه هایی است که به ابزار دستیابی دارند
local area network U شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
distribute U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
notations U قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
ddp U عمل بازیاب یا اطلاع از دادهای که در محلهای مختلف قرار دارند
distributing U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
court of record U در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
distributes U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
message U تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
messages U تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
transborder U ارتباطات میان سیستمهای کامپیوتری که در کنارمرزهای ملی قرار دارند
hawfinch U سهره وسینه سرج ومانندانهاکه نوک محکم ومخروطی دارند
mixed ability کلاسی که درآن شاگردان سطح علمی وتوانائی متفاوتی دارند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com