English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
per annum U هر سالی سالیانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
wet year U سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
Other Matches
drouth U خشک سالی
biyearly U سالی دوبار
famine U تنگ سالی
famines U تنگ سالی
novennial U نه سالی به نه سال رخ دهنده
remontant U سالی دوبارگل دهنده
droughts U خشک سالی تنگی
drought U خشک سالی تنگی
semiannual U شش ماهه نصف سالی
etesian U سالی یک مرتبه واقع شونده
the year in question U سالی که مورد بحث است
biannual U سالی دوبار دوسال یکبار
All the year round. Yes in year out . U سالی دوازده ماه ( هر سال )
dry year U سالی که میزان بارندگی در ان از حد معمول کمتر است
I've been doing it for nine years. U من این کار نه سالی هست که انجام میدهم.
She comes here once in a blue moon . U سالی ماهی یکبار می آید اینجا ( بسیار بندرت )
leet U دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
walker cup U مسابقه گلف بین مردان اماتور امریکا و انگلستان سالی یک بار
annum U سالیانه
annually U سالیانه
yearly U سالیانه
annual U سالیانه
annuals U سالیانه
yearly instalmernts U اقساط سالیانه
p.a U مخفف سالیانه
yearly allowance U مقرری سالیانه
year to year fluctuation U نوسانات سالیانه
growth ring U دایره سالیانه
annuallyy U هر ساله سالیانه
annual training U اموزش سالیانه
annual payment U پرداخت سالیانه
anniversary U سوگواری سالیانه
annuity U مستمری سالیانه
annual payment U قسط سالیانه
anniversaries U سوگواری سالیانه
annual precipitation U بارندگی سالیانه
annual report U گزارش سالیانه
annals U وقایع سالیانه سالنامه
quinquagenary U پنجاهمین جشن سالیانه
anniversary U جشن سالیانه عروسی
annuitant U گیرنده مستمری سالیانه
anniversaries U جشن سالیانه عروسی
octingentenary or octocen U هشتصدمین جشن سالیانه
annual food plan U برنامه غذایی سالیانه
annual general inspection U بازدید عمومی سالیانه
miaasl U کتاب نماز سالیانه
mass book U کتاب نماز سالیانه
annual general meeting U مجمع عمومی سالیانه
annuality factor U ضریب مستمر سالیانه
annual payment factor U ضریب بازپرداخت سالیانه
annuity U حقوق یا مقرری سالیانه گذراند
parentalia U جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان
quater cent nary U جشن سالیانه چهارصدمین سال گردش
peter penny U زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
peter pence U زکات سالیانه که پیشتربه پاپ میداند
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
annual average score U میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
rentlen U دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
to settle an a U برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
encaenia U جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
national educational computing conferenc U جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
isothermal line U خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
isotherm U خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
withholding tax U مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding taxes U مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
special degration U نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
anniversary U مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
anniversaries U مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
quingentenary U پانصدمین سال گردش پانصدمین جشن سالیانه
wedding day U روز عروسی جشن سالیانه عروسی
almanacs U تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacks U تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanac U تقویم سالیانه تقویم نجومی
admision rate U میزان اعزام به بهداری نواخت سالیانه اعزام به بهداری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com