Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
annuallyy
U
هر ساله سالیانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brownies
U
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
brownie
U
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
quinquennial
U
پنج ساله دوره پنج ساله
annual
U
سالیانه
annum
U
سالیانه
annuals
U
سالیانه
yearly
U
سالیانه
annually
U
سالیانه
annuity
U
مستمری سالیانه
growth ring
U
دایره سالیانه
year to year fluctuation
U
نوسانات سالیانه
yearly instalmernts
U
اقساط سالیانه
yearly allowance
U
مقرری سالیانه
p.a
U
مخفف سالیانه
anniversaries
U
سوگواری سالیانه
annual training
U
اموزش سالیانه
annual report
U
گزارش سالیانه
annual precipitation
U
بارندگی سالیانه
annual payment
U
قسط سالیانه
per annum
U
هر سالی سالیانه
annual payment
U
پرداخت سالیانه
anniversary
U
سوگواری سالیانه
annuitant
U
گیرنده مستمری سالیانه
annuality factor
U
ضریب مستمر سالیانه
annual general inspection
U
بازدید عمومی سالیانه
annals
U
وقایع سالیانه سالنامه
annual payment factor
U
ضریب بازپرداخت سالیانه
annual food plan
U
برنامه غذایی سالیانه
annual general meeting
U
مجمع عمومی سالیانه
miaasl
U
کتاب نماز سالیانه
octingentenary or octocen
U
هشتصدمین جشن سالیانه
anniversary
U
جشن سالیانه عروسی
mass book
U
کتاب نماز سالیانه
quinquagenary
U
پنجاهمین جشن سالیانه
anniversaries
U
جشن سالیانه عروسی
annuity
U
حقوق یا مقرری سالیانه گذراند
rentlen
U
دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
peter penny
U
زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
peter pence
U
زکات سالیانه که پیشتربه پاپ میداند
parentalia
U
جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان
annual average score
U
میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
quater cent nary
U
جشن سالیانه چهارصدمین سال گردش
to take inventory
U
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
wet year
U
سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
to settle an a
U
برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
encaenia
U
جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
decade
U
01 ساله
sexennial
U
شش ساله
vicennial
U
02 ساله
ten years old
U
ده ساله
triennial
U
سه ساله
triennal
U
سه ساله
decades
U
01 ساله
decennry
U
ده ساله
year-long
U
یک ساله
annuals
U
یک ساله
annual
U
یک ساله
national educational computing conferenc
U
جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
isothermal line
U
خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
chiliad
U
هزار ساله
quinquagenarian
U
پنجاه ساله
f.year old
U
پنج ساله
octennial
U
هشت ساله
he is 0 years old
U
او ده ساله است
semiyearly
U
نیم ساله
half yearly
U
نیم ساله
septennial
U
هفت ساله
sepennial
U
هفت ساله
sexennium
U
دوره شش ساله
quinquagenary
U
پنجاه ساله
sorrel
U
گوزن نر سه ساله
nonagenarian
U
نود ساله
septuagenarian
U
هفتاد ساله
bimillenary
U
دو هزار ساله
centenarians
U
جشن صد ساله
centenarian
U
جشن صد ساله
bicentenary
U
دویست ساله
yearling
U
گیاه یک ساله
bicentenaries
U
دویست ساله
seventies
U
هفتاد ساله
year-round
<idiom>
U
همه ساله
seventy
U
هفتاد ساله
year by year
U
همه ساله
colt
U
اسب 3 یا 4 ساله
colts
U
اسب 3 یا 4 ساله
tercentennial
U
سیصد ساله
tenant from year to year
U
مستاجر یک ساله
quadrangena rian
U
چهل ساله
perennials
U
همه ساله
perennial
U
همه ساله
annually
U
همه ساله
octogenarians
U
هشتاد ساله
triennium
U
دوره سه ساله
octogenarian
U
هشتاد ساله
isotherm
U
خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
withholding tax
U
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding taxes
U
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
quinquagenarian
U
شخص پنجاه ساله
septennium
U
دوره هفت ساله
quinquagenary
U
شخص پنجاه ساله
strike it rich
<idiom>
U
یک شبه ره صد ساله رفتن
quinquennium
U
دوره پنج ساله
septennate
U
دوره هفت ساله
quinquenniad
U
دوره پنج ساله
quadrangena rian
U
ادم چهل ساله
maturity
U
مسابقه اسبهای 4 ساله
indiction
U
دوره پانزده ساله
annuallyy
U
همه ساله هر سال
bicentennials
U
جشن دویست ساله
mare
U
مادیان 4 ساله یا بیشتر
mares
U
مادیان 4 ساله یا بیشتر
teens
U
نوجوان ده تا91 ساله
octogenarians
U
وابسته به ادم 08 ساله
filly
U
مادیان اصیل 3 یا 4 ساله
fillies
U
مادیان اصیل 3 یا 4 ساله
tercentenary
U
سه قرن سیصد ساله
tercentenaries
U
سه قرن سیصد ساله
bicentenary
U
جشن دویست ساله
bicentenaries
U
جشن دویست ساله
bicentennial
U
جشن دویست ساله
octogenarian
U
وابسته به ادم 08 ساله
nonagenarian
U
ادم نود ساله
decades
U
دوره ده ساله دهدهی
nursey race
U
مسابقه اسبهای 2 ساله
millennial
U
جشن هزار ساله
lustrum
U
دوره پنج ساله
millenium
U
دوره هزار ساله
pricket sister
U
گوزن ماده دو ساله
decade
U
دوره ده ساله دهدهی
special degration
U
نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
a man in his forties
U
مرد چهل و خورده ساله
She must be at least 40.
U
او
[زن]
کم کمش باید ۴۰ ساله باشد.
sexagesimal
U
شصتم دوره شصت ساله
mother goose stakes
U
مسابقه کره مادیانهای سه ساله
junior college
U
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
millenial
U
وابسته به دوره هزار ساله
indiction
U
مالیات پانزده ساله املاک
men affifty and above
U
مردان پنجاه ساله به بالا
derby
U
مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
millenarian
U
معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
millenarianism
U
اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
derbies
U
مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
one thousand guineas
U
مسابقه شرطبندی مادیانهای اصیل 3 ساله در انگلستان
pythiad
U
دوره چهار ساله جشنهای ورزشی " پیتین "
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant
U
پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
two thousands guineas
U
مسابقه شرطبندی بین اسبهای اصیل 3 ساله انگلیسی
juniorate
U
مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
oedipal
U
وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
quingentenary
U
پانصدمین سال گردش پانصدمین جشن سالیانه
anniversaries
U
مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
anniversary
U
مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
wedding day
U
روز عروسی جشن سالیانه عروسی
Grands Prix
U
یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
Grand Prix
U
یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
almanac
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacs
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacks
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
admision rate
U
میزان اعزام به بهداری نواخت سالیانه اعزام به بهداری
Ushak medallion
U
ترنج عشاق
[این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
Khotan rug
U
فرش ختن
[این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com