Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
aeromotor
U
هرگونه دستگاهی که با جریان هواکار کند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vortex tube
U
وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
jack hammer
U
این مته با هواکار میکند
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
all
U
هرگونه همگی
all-
U
هرگونه همگی
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
free of all average
U
معاف از هرگونه خسارت
hoppers
U
هرگونه حشره جهنده
bunk
U
هرگونه تختخواب تاشو
bunks
U
هرگونه تختخواب تاشو
hopper
U
هرگونه حشره جهنده
to make all doubts even
U
هرگونه شک را مرتفع کردن
cleans
U
هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
cleanest
U
هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
cleaned
U
هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
clean
U
هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
stenosed
U
دچار هرگونه تنگی مجرا
at the owner's risk
U
با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
beards
U
هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
beard
U
هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
channelled
U
هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channels
U
هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channeled
U
هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channel
U
هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channeling
U
هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
all right reserved
U
هرگونه حقی محفوظ است اعم از چاپ یا تقلید یاترجمه
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
built in aerial
آنتن دستگاهی
broken
<adj.>
U
شکسته
[دستگاهی]
instrumental analysis
U
تجزیه دستگاهی
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
presetting
U
تنظیم از قبل
[دستگاهی]
ripper
U
دستگاهی که زمین را شیارمیزند
hook-up
U
اتصال
[به دستگاهی الکتریکی]
mansions
U
عمارت چند دستگاهی
mansion
U
عمارت چند دستگاهی
bitumen boiler
U
دستگاهی که با ان قیر رامیجوشانند
to park
U
پارک کردن
[دستگاهی]
mill
U
دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
echo depth sounder
U
دستگاهی که عمق طنین را می سنجد
air compresser
U
دستگاهی که هوا را متراکم میکند
automation
U
کنترل و هدایت دستگاهی بطورخودکار
reeled
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
excavators
U
دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
excavator
U
دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
reels
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reel
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeling
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
mills
U
دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
bar bender
U
دستگاهی که میل گرد را خم میکند
heliograph
U
دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
wind gauge
U
دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
coffee mills
U
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
hydromatic
U
دستگاهی که بافشار روغن کار میکند
generator
U
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
generators
U
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
inquiry station
U
دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
to put something into operation
U
دستگاهی
[کارخانه ای]
را راه انداختن
[مهندسی]
to start up something
U
دستگاهی
[کارخانه ای]
را راه انداختن
[مهندسی]
termograph
U
دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
to conk out
U
کار نکردن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to crap out
U
کار نکردن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to fall over
[computer, programme, ...]
U
[موقتا]
کار نکردن
[دستگاهی یا برنامه ای و غیره]
to conk out
U
خراب بودن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to have packed up
[British E]
U
خراب بودن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to work flawlessly
U
بطور بی عیب و نقص کار کردن
[دستگاهی]
readers
U
هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
reader
U
هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
bathometer
U
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
to have packed up
[British E]
U
کار نکردن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to crap out
U
خراب بودن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
pantograph
U
دستگاهی که باان مقیاس یک نقشه را تغییرمی دهند
camera lucida
U
دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
marigraph
U
دستگاهی که نوسانات جزر ومد را ثبت میکند
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
reading wand
U
دستگاهی که نشان ها و کدهارا به صورت نوری درک میکند
actinograph
U
دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
atomizers
U
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
roller
U
دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
atomizer
U
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomisers
U
دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
rollers
U
دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
cannibalizing
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
blasting machine
U
دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
planimeter
U
دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
cannibalised
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
check
U
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checks
U
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
eerom
U
دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
conned
U
در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
cons
U
در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
con
U
در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
batcher
U
دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
conning
U
در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
winch
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
checked
U
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
demount
U
کنار گذاشتن یک رسانه ذخیره مغناطیسی از دستگاهی که روی ان نوشته و از ان می خواند
winches
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winching
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winched
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
Autocue
U
دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
uart
U
Receiver UniversalAsynchronous Transmitter دستگاهی که دادههای موازی را به داده سری تبدیل میکند
franking machine
U
دستگاهی که تاریخ و هزینه پست را روی کاغ چاپ میکند نقش تمبر
assembly line
U
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines
U
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
computer output microfilm recorder
U
دستگاهی که خروجی کامپیوتررا روی فیلم حساس به نوربه شکل میکروسکوپی ضبط میکند
kaldor criterion
U
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
d.c. transformer
U
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
control buoy
U
بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد
electromagnetism
U
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
combines
U
دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد
streaming tape drive
U
دستگاهی که یک کارتریج نوارپیوسته را نگهداری کردن واساسا" به عنوان پشتیبان گردانندههای دیسک سخت بکار می رود
combine
U
دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد
combining
U
دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد
vibrator
U
دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
vibrators
U
دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
bell conveyor
U
دستگاهی که مخلوط بتن را ازروی نوار به محل بتن ریزی حمل میکند
toggles
U
مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
toggle
U
مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
demodulator
U
دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
heavy current engineering
U
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
lpt
U
در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
send only device
U
دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
flowed
U
جریان
runoff
U
جریان
afoot
U
در جریان
flush
U
جریان
flushes
U
جریان
flushing
U
جریان
flows
U
جریان
flow
U
جریان
rheostome
U
جریان بر
streamed
U
جریان اب
action
U
جریان
actions
U
جریان
streamed
U
جریان
stream
U
جریان اب
fluor
U
جریان
stream
U
جریان
gushes
U
جریان
streams
U
جریان
circulation
U
جریان
conduct
U
جریان
flowline
U
خط جریان
conducted
U
جریان
conducting
U
جریان
circulations
U
جریان
conducts
U
جریان
gush
U
جریان
rede
U
جریان
flow limit
U
حد جریان
streams
U
جریان اب
flow line
U
خط جریان
gushed
U
جریان
going
U
جریان
course
U
جریان
coursed
U
جریان
twayblade
U
جریان
effluvium
U
جریان
processes
U
جریان
courses
U
جریان
income
U
جریان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com