English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
jus postliminii U هرگاه اموال کسی در جنگ توسط دشمن اخذ و متعاقبا" پس گرفته شود
Other Matches
identification friendly or foe U سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
community property U اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
in case U هرگاه
in the event that U هرگاه
if U چه هرگاه
whenever U هر زمان که هرگاه
gall U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
radio deception U گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio countermeasures U اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
to triumph over the enemy U برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
hits U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
reject U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
enemy alien U طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
rejected U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejects U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
source U مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
close up U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-up U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-ups U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close with U اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
fallacy of composition U استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
penetration U نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
breaching U رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
close in security U برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
shadower U یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
espionage U جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
thereupon <adv.> U متعاقبا
thereat <adv.> U متعاقبا
subsequently <adv.> U متعاقبا
consequently <adv.> U متعاقبا
at that [at that provocation] <adv.> U متعاقبا
whereby <adv.> U متعاقبا
as a consequence <adv.> U متعاقبا
hence <adv.> U متعاقبا
in this wise <adv.> U متعاقبا
in so far <adv.> U متعاقبا
in this sense <adv.> U متعاقبا
in this manner <adv.> U متعاقبا
in this way <adv.> U متعاقبا
therefore <adv.> U متعاقبا
for this reason <adv.> U متعاقبا
in consequence <adv.> U متعاقبا
by implication <adv.> U متعاقبا
as a result of this <adv.> متعاقبا
for that reason <adv.> U متعاقبا
insofar <adv.> U متعاقبا
in this vein <adv.> U متعاقبا
in this respect <adv.> U متعاقبا
as a result <adv.> U متعاقبا
by impl <adv.> U متعاقبا
subsequently U متعاقبا
thus [therefore] <adv.> U متعاقبا
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
evasions U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasion U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
processor U وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
readable U آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
pascal's law U هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
digital read out U نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
air turbine starter U استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
pull down menu U فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
disorganises U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganised U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizing U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizes U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
hostile track U تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
mixd weave U بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
gas discharge display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display U صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
nuncupative will U وصیتی که ابتدا در حضور عدهای ازشهود اعلام و متعاقبا"نوشته میشود
provcation U در CL هرگاه برهیات منصفه ثابت شود که متهم در اثر فعل یا سخن یاهر دو تحریک شده باشدممکن است این موضوع باعث برائت متهم یا تجویز تخفیف بشود
environments U متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment U متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menu U برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menus U برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
virtual U که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
things U اموال
chattels U اموال
cattles U اموال
end on U سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
approach march U راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
property officer U افسر اموال
tangible property U اموال ملموس
tangible property U اموال عینی
distraint U توقیف اموال
stolen goods U اموال مسروقه
property book U دفتر اموال
separate estate U اموال شخصی زن
property voucher U سند اموال
real property U اموال غیرمنقول
assets U مال و اموال
financial property U اموال پولی
post property U اموال پادگان
post property U اموال پادگانی
inventory U صورت اموال
fungible U اموال مثلی
chattel U اموال منقول
personal property U اموال شخصی
capital assets U اموال سرمایهای
distrain U ضبط اموال
class i property U اموال طبقه 1
personalty U اموال شخصی
user U انتفاع از اموال
things in action U اموال دینی
state property U اموال عمومی
installation property U اموال قسمت
paraphernalia U اموال شخصی زن
users U انتفاع از اموال
class ii property U اموال طبقه 2
things in possession U اموال عینی
out flank U دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
repel U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repels U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelling U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
bogeys U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
appropriation bill U صورت ضبط اموال
property of unknown ownership U اموال مجهول المالک
article of roup U اموال مورد حراج
offences against property U جرائم بر علیه اموال
priceable things U اموال یا اشیا قیمتی
sequestration U حکم توقیف اموال
inventory U فهرست اموال سیاهه
grand larceny U سرقت اموال پرقیمت
goods of perishable nature U اموال سریع الفساد
contrabanded goods U اموال و اشیا قاچاق
goods and chattels U اموال و دارائیهای منقول
jus disponendi U حق واگذار کردن اموال
property officer U افسر ذیحساب اموال
fisc U اموال ضبط شده
replaceable thing U اموال یا اشیا مثلی
real estate broker U دلال اموال غیرمنقول
fixed property U اموال غیر منقول
safeguarded U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
foreign U توقیف اموال مدیون غایب
letters of marque U حکم ضبط اموال بیگانگان
safeguards U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
foreign U توقیف اموال مدیون خارجی
safeguard U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
accountable property officer's bond U دفتر افسر ذیحساب اموال
salvaging U اموال نجات یافته از خطر
conclearer of stolen goods U مخفی کننده اموال مسروقه
salvage U اموال نجات یافته از خطر
salvaged U اموال نجات یافته از خطر
safeguarding U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
jus postliminii U حق وی نسبت به ان اموال محفوظ است
salvages U اموال نجات یافته از خطر
simple design U طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
wear and tear U از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
proponent U مقام مسئول اموال یا اجرای کار
proponents U مقام مسئول اموال یا اجرای کار
occupancy U تملک اموال بلا صاحب متصرف
misappropriation of public property U تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
real action U دعوی راجع به اموال غیر منقول
waveson U اموال اب اورده بعد از غرق کشتی
angary U حق کشور متحارب برای استفاده از اموال کشوربیطرف
praemunire U حکم توقیف وضبط اموال یاغیان ومتمردین
property disposition U ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
conscription of wealth U مصادره اموال در زمان جنگ به وسیله دولت
hotchpot U سرجمع کردن دارایی رویهم ریختن اموال
garnishment U اخطاری که به شخصی که اموال دیگری در ید او توقیف شده است
receiver U خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
ransom U وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
ransoms U وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
receivers U خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
groupware U نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
eminent domain U قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
elegit U حکم توقیف اموال مدیون تا زمان واریز بدهی خود
pounding U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounded U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pound U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounds U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
lost cluster U تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
bill of attainder U لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
deed U در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
conveyancing U در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
receiver U ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
deeds U در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
receivers U ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
real representative U قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
real U ارزش واقعی هر کالا یا خدمت در حالتی که با پول اندازه گیری شود حقوق راجعه به اموال غیرمنقول
hostile U دشمن
foeman U دشمن
adversary U دشمن
enemies U دشمن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com