Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pyramidal
U
هرمی
pyramidic
U
هرمی
pyramidical
U
هرمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bipyramidal
U
دو هرمی
pyramidal structure
U
ساختار هرمی
pyramidal tracts
U
رشتههای هرمی
pyramidalization
U
هرمی شدن
pyramidal area
U
ناحیه هرمی
needle
U
ستون هرمی شکل
trigonal bipyramid
U
دو هرمی مثلث القاعده
extrapyramidal system
U
دستگاه برون هرمی
hollow square
U
[گچ بری هرمی رومی]
needles
U
ستون هرمی شکل
needled
U
ستون هرمی شکل
acrocephalia
U
جمجمهء هرمی شکل
acrocephaly
U
جمجمهء هرمی شکل
needling
U
ستون هرمی شکل
trigonal bipyramidal molecule
U
مولکول دو هرمی مثلث القاعده
square pyramidal molecule
U
مولکول هرمی مربع القاعده
acrocephalic
U
دارای جمجمهء هرمی شکل
aguilla
U
[ستون هرمی شکل سنگی]
obelisk
U
ستون هرمی شکل سنگی
obelisks
U
ستون هرمی شکل سنگی
extrapyramidal motor system
U
دستگاه حرکتی برون هرمی
zikyrat
U
برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
zikkurat
U
برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
ziggurat
U
برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
zoisite
U
دارای بلورهای هرمی شکل مرکب از سلیکات قلیایی وا لومینیومی
sea anchor
U
وسیله هرمی شکل یا چتربرزنتی که به دنبال قایق بسته میشود تاباد مانع تغییرمسیرنشود
caban
U
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
pyramiding
U
سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com